به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، آموزش مستقیم کلامی و یا امر و نهی اصول اخلاقی، به کودکان نه تنها مؤثر نیست، بلکه ممکن است مخرب باشد و کودک در مقابل آن لجبازی کند، آموزش رازداری نیز از این امر جدا نیست و برای این کار در وهله نخست والدین باید رازدار باشند و رازداری خودشان را به صورت یک اصل به کودک نشان دهند و در خانواده نهادینه کنند.
زمانی که کودک مسئله ای را برای مادر بازگو می کند اگرچه لازم است که پدر هم در جریان باشد اما مادر نباید در مقابل کودک راز او را فاش کند، بلکه باید بعداً در غیاب کودک این مسئله بین هر دو مطرح شود؛ رعایت این موارد آموزش غیرمستقیم رازداری است.
والدین، الگوی رازداری برای کودک هستند، بنابراین نباید راز سایر افراد را جلوی کودک فاش کنند،اصل نخست در آموزش رازداری این است راز کودک را حفظ کنیم و اصل دوم این است که راز دیگران را فاش نکنیم. نباید کودک را تحریک کنیم که راز بقیه را برای ما فاش کند. برای نمونه زمانی که کودک به مهمانی می رود نباید با سؤال های متوالی از او بخواهیم اتفاقات را برایمان بازگو کند.
والدین می توانند رازداری را در قالب یک بازی به کودک یاد دهند تا فرزندشان متوجه مفهوم رازداری شود. در مواقعی که کودک رازی را فاش می کند باید رفتاری را که از او سرزده از شخصیتش جدا کنیم؛ برای مثال به او بگوییم این رفتارت پسندیده نبود نه این که بگوییم “دوستت ندارم” یا “من مامانت نیستم” و …
زمانی که کودک رازدار است و رازداری می کند، باید تشویق شود، اما اگر رازدار نبود نباید از تشویق منفی و یا تنبیه استفاده کنیم. در برخی موارد کودک برای جلب توجه رازی را فاش می کند، بنابراین اگر والدین بتوانند عزت نفس کودک را بالا ببرند و خودباوری کودک را تقویت کنند، این مشکل رفع می شود.
رازداری در کودکان که گاهی اوقات باعث محکم تر شدن دوستی ها و یا با عدم رعایت آن باعث رنجش در بین آن ها می شود . آیا تا به حال شده که فرزندتان با ناراحتی نزد شما بیاید و از دوستش به خاطر آشکار کردن راز او نزد افراد دیگر شکایت کند ؟
کژان ده ساله از بهترین دوستش کژال رنجیده زیرا او نزد دختر دیگری یکی از راز های او را برملا کرده است . این مساله می تواند دردناک بوده و تاثیر بدی در بچه ها داشته باشد .کژان تصور می کرد نه تنها بهترین دوستش را از دست داده بلکه احساس بدی نسبت به کسی دارد که زمانی تمام آرزوهایش را به او گفته است .
اگر فرزند شما هم مانند کژان ، چنین مشکلی دارد می توانید به او بگویید : « به دوستت بگو که دیگه بهش اعتماد نداری . » یا « اگر می ترسی به اون بگی که چه احساسی داری ، می تونی به دوست دیگرت بگی تا بهش خبر بده . » یا « اگر نگی که چه احساسی داری ، او این کار را در آینده هم انجام میده . »
در حالی که تمام این نصیحت ها آموزنده و خوب می باشند اما هنوز شما هستید که به جای فرزندتان فکر می کنید . می توانیم با روش دیگری که قبلا در مورد آن صحبت کردیم و مشاوره برآن تاکید کرده بود یعنی روش مساله گشایی با فرزندتان حرف بزنید .
می توانید به فرزندتان کمک کنید تا درباره ی احساساتش فکر کند اینکه چرا دوستش چنین کاری کرده است :
مادر : وقتی که کژال راز تو را به کس دیگری گفت چه احساسی داشتی ؟
کژان : خیلی عصبانی و ناامید شدم .
مادر : فکر میکنی چرا کژال این کار را کرد ؟
کژان : نمیدونم .
مادر : ببین عزیزم ، می تونی سه دلیل بیاری که چرا کژال این کار را کرده و تو عصبانی شدی ؟
کژان : شاید اون ناراحت شده ، شاید هم هنوز منو زیاد دوست نداره ، یا اینکه دچار مشکل شده و این کار رو کرده .
مادر : فکر خوبیه ! می تونی کاری کنی یا چیزی بگی تا کژال متوجه بشه تو چه احساسی داری ؟
صحبت کردن و پرسیدن برای حل مساله رازداری در کودکان
پرسیدن این سوال که چرا کژال راز کژان را به کس دیگری گفته ، می تواند کمک کننده باشد . روز بعد ، کژان از کژال جویای این مساله شد . کژال توضیح داد که چون او فراموش کرده بود تکالیفش را انجام دهد ، معلم در کلاس و نزد همکلاسی ها ، سر کژال فریاد کشیده ار این مسئله خیلی ناراحت شده است . کژان متوجه شد کژال با این کار می خواسته احساس بد خودش را منتقل کند اما واقعا نمی خواسته به او صدمه ای بزند .
کژان به کژال گفت که چه احساسی دارد و دیگر نمی تواند به او اطمینان کند . کژال خیلی ناراحت شد و قول داد که دیگر چنین وضعیتی تکرار نخواهد شد . گاهی اوقات مسائل این چنینی می تواند به کودکان خدشه وارد کند و موجب تشدید طعنه های همسالان بشود .
رضای هفت ساله سعی می کرد میزان اضطراب خود را با صحبت کردن با دوستش علی در مورد کابوس های شبانه اش کاهش دهد . او فکر می کرد می تواند به علی اعتماد کند اما علی در مورد خواب های رضا با بقیه صحبت کرد . در نهایت دیگران رضا را بچه ی « نق نقو » نامیدند .
حالا رضا باید دو کار انجام دهد :
اول اینکه به علی بگوید چه احساس ناخوشایندی در مورد افشای اسرارش دارد و دوم اینکه باید مانع تمسخر دیگران شود . رضا پس از صحبت با والدینش در مورد راه حلی برای این مسئله ، به نتایجی دست یافت و به علی گفت : « تو خودت این کارو کردی خودت هم باید تمومش کنی . » علی با حالتی وحشت زده و پشیمان از بچه های دیگر خواست که به کار خود ادامه ندهند .
اگرچه زمان زیادی برای حل این مشکل صرف شد اما رضا از اینکه دوستش سعی کرد خطای خودش را اصلاح کند و متوجه کارش شده بود ؛ خوشحال بود .