دختری با خالکوبی اژدها (The Girl with the Dragon Tattoo) فیلمی است انگلیسی زبان در سبک دلهره آور و مرموز، محصول سال ۲۰۱۱ که براساس رمانی با همین نام به قلم استیگ لارسن ساخته شده است.
این فیلم به نویسندگی استیون زایلیان و کارگردانی دیوید فینچر بود که از هنرپیشگان اصلی آن می توان به دنیل کریگ، در نقش میکائیل بلومکویست، و رونی مارا، در نقش لیزبث سلندر اشاره کرد. دختری با خالکوبی اژدها در هشتاد و چهارمین دوره مراسم اسکار نامزد پنج جایزه، به انضمام رونی مارا کاندیدای جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد و از آن میان جایزه بهترین تدوین را از آن خود کرد.
تنها چند دقیقه پس از آغاز قصه گویی فینچر در فیلم عجیب و غریب و حقیقتا آزاردهنده ی (یادم نمی آید آخرین بار در چه زمانی برای توصیف خارق العاده بودن دنیاسازی یک فیلم از لفظ آزاردهنده استفاده کردم) The Girl with the Dragon Tattoo «دختری با خالکوبی اژدها»، به سادگی متوجه می شوید که اثر پیش روی تان نه فقط یک داستان گویی تلخ و یخ زده، بلکه نمایشی دهشتناک از تاریک ترین نقاط همین دنیای پیرامون تان است. نه! فیلم، برخلاف برداشت اول تان از این توصیف، ابدا به سرعت سراغ تعریف کردن قصه های رعب آور و جدی اش نمی رود و اتفاقا همه چیز را به شکلی آرام سوز، حساب شده و در زمان خودش، تقدیم تان می کند. اما حس کردن این فضای یخ زده و افتادن در باتلاق حقیقت گرایی محض و زجرآور فیلم، به آن سبب پس از گذر زمانی کوتاه برای بیننده ممکن شده که فیلم ساز او را رسما از ثانیه ی آغازین، به جای قرار دادن در زاویه ای مناسب برای تماشای داستان، به وسط کثیفی بی پایان قصه اش پرتاب می کند. قصه ای که حقیقتا پر شده از انسان هایی است که یا ظاهر خوبی دارند و در چنین فضای مخوفی نهایتا می توانند یک مترسک باشند یا آن قدر سیاه شده و پست جلوه می کنند که پر بیراه نگفته ام اگر بگویم به سبب فضای اتمسفریک و خارق العاده ی اثر، بوی گند فاسد بودن شان را از این طرف صفحه ی نمایش نیز می شود احساس کرد. این ها را می گویم که اگر خطاب کردن فیلم با لفظ «درام معرکه» در ابتدای کار باعث شده نسبت به آن احساس علاقه کنید یا تصویری زیبا از مفاهیم عمیقش و سکانس های جذابش در ذهن تان بسازید، از همین لحظه بدانید که «دختری با خالکوبی اژدها» با آن تعریف شکل گرفته در تفکرتان فرق های عمیق و اساسی زیادی دارد.
داستان فیلم دختری با خالکوبی اژدها (The Girl with the Dragon Tattoo)
میکائیل بلومکویست (دنیل کریگ) روزنامه نگاری است که به دلیل کنجکاوی های سیاسی که انجام داده، موقعیت شغلی اش بر باد رفته است. میکائیل از آن دسته روزنامه نگارانی است که همیشه سعی در کشف حقیقت دارد، اما ظاهراً اینبار به درِ بسته برخورد کرده است. کنجکاوی های میکائیل و روحیه جنگندگی او باعث می شود تا یک میلیونر به نام هنریک ونگر (کریستوفر پلامر) از وی درخواست کند تا مسئولیت رسیدگی به پرونده نوه برادرش که در سال ۱۹۶۶ مفقود شده را به او بسپارد. میکائیل پیشنهادِ ونگر را قبول می کند و به دنبال سرنخ های این پرونده می رود. او در میانه راه با دختری عجیب و غریب با انواع و اقسام خالکوبی به نام لیزبث سلندر (رونی مارا) آشنا می شود. لیزبث یک هکر حرفه ایی است که به راحتی می تواند به اطلاعات سِری دست پیدا کند و این کمک بزرگی به میکائیل در کشف جزئیات پرونده می کند. لیزبث در آخر فکر می کند دوستی جدید (میکائیل) پیدا کرده و می تواند زندگی مفیدی داشته باشد اما…
نقد فیلم دختری با خالکوبی اژدها
هنگامی که در اوایل سال 2010 ، کلمبیا پیکچرز قصد خود را برای فیلمبرداری فیلم دختری با خالکوبی اژدها اعلام کرد ، سوالی که بر سر زبان ها افتاد ، این بود “چرا؟” به هر حال ، یک اقتباس بسیار خوب در دسترس بود ، محصول 2009 سوئدی به کارگردانی نیلز آردن اوپلو با چرخش ستاره ای از نومی راپاس. قصد “بازسازی” فیلم دختری با خالکوبی اژدها به زبان انگلیسی با ستاره ای از لیست A به عنوان پول نقد.
با این حال انگیزه ها هرچه باشد ، این تفسیر از داستان لارسون می تواند با افتخار در کنار نسخه سوئدی قرار گیرد. هر دو یک داستان اساسی را بیان می کنند ، اما تفاوتهای کافی – برخی ظریف ، برخی قابل توجه – وجود دارد که هر کدام را می توان با شرایط خاص خود لذت برد. و ، اگرچه اوپلو همیشه تمایز اول بودن را خواهد داشت ، اما نقاط قوت فیلم فینچر به ما یادآوری می کند که اول همیشه بهترین نیست.
دو عنصر کلیدی ، فیلم دختری با خالکوبی اژدها را از اوپلو متمایز می کند (و لطفاً این مطلب را به هیچ وجه به عنوان نکوهش تعبیر سوئدی ، که یکی از فیلم های برتر من در سال ۲۰۱۰ بود ، اشتباه نگیرید). اولین مورد زیبایی شناسی است. فیلم سال ۲۰۱۱ که با بودجه ای بزرگتر و نویسنده ای پشت دوربین فیلمبرداری شده است در تاریکی سرد و تاریک غرق شده است.
هنریک دوست دارد میکائیل به قتل ۴۰ ساله بپردازد – یک مورد سرد که نیمی از عمر او را درگیر خود کرده است. در سال ۱۹۶۶ ، خواهرزاده ۱۶ ساله هنریک ، هریت ، ناپدید شد و تصور شد که قتل شده است. جسد او هرگز پیدا نشد اما هیچ مدرکی وجود نداشت که نشان دهد او به تنهایی فرار کرده است. قاتل او کشف نشده و مجازات نشده است ، اما هنریک معتقد است که دایره مظنونان کوچک است: خانواده او (مجموعه ای از توپ های عجیب و غریب ، بدخواهان و نازی ها).
پس از انجام وظیفه ، میکائیل لیزبت سالاندر (رونی مارا) هکر رایانه ای اجتماعی را به عنوان دستیار خود استخدام می کند. لیزبت ، یک تپش با ابزارها و تحقیقات ، بسیار ارزشمند است زیرا کشف و تفسیر سرنخ های میکائیل او را عمیق تر به تار عنکبوت سمی هدایت می کند.
شخصیت اصلی در فیلم دختری با خالکوبی اژدها میکائیل است. او بیشترین زمان نمایش را در اختیار دارد و به عنوان یک شخصیت معمولی شناخته می شود. او توسط شناخته شده ترین بازیگران ، جیمز باند ، دانیل کریگ ، بازی می شود.
اما او به هیچ وجه جالب ترین فردی نیست که در طول ۱۵۸ دقیقه ای که فیلم رو به راه می شود ، از صفحه نمایش لذت ببرد. این تمایز متعلق به لیزبت سالاندر است ، گول ، از نظر عاطفی ، از نظر تکنیکی درخشان ، که عذاب گذشته در زیر لباس سوراخ و هنر بدن پنهان شده است. لیزبت از آن دسته شخصیت هایی است که توجه مخاطب را به خود جلب می کند.
با بازی رونی مارا ، او یک دختر بچه است که در بدن زنی به دام افتاده است که دیدن لحظات خشم او وحشتناک است. او هم به طور غیرقابل نفوذی سرد است و هم به شدت شکننده است. با توجه به نحوه نمایش مارا از لیزبت ، عملکرد به یاد ماندنی نومی راپاس تقریباً معمولی بود. مقایسه این دو بی معنی است – هر دو بسیار خوب و بسیار متفاوت هستند – اما لیسبت مارا بیشتر دلسوز و گاه بی رحم است.
فینچر با فیلم دختری با خالکوبی اژدها همچنین می تواند مایکل را برای درخشش عجیب لیسبت به بیش از یک کارآگاه غیرقابل توصیف تبدیل کند. (در این محیط ، او هولمز به واتسون خود است.) کریگ ، با کمک فیلمنامه ، مایکل را فاش می کند.
او هرگز به اندازه لیزبت فریبنده نیست ، اما در سایه او نیز ناپدید نمی شود. رابطه شبه رمانتیکی که بین این دو ایجاد می شود جذاب تر از رابطه سنتی در فیلم سوئدی است. در اینجا ، سرمایه گذاری احساسی آنها نابرابر است ، زیرا میکائیل آن را معمولی می داند در حالی که لیزبت ، شاید برای اولین بار در زندگی خود ، احساساتی بین ملحفه (یا به طور مناسب تر ، روی آنها) کشف کرده است.
بازیگران مکمل شامل اسامی شناخته شده ای مانند کریستوفر پلامر (در نقش هنریک) ، رابین رایت (به عنوان سردبیر میکائیل در مجله هزاره ، اریکا برگر) و استلان اسکارسگارد (در نقش خواهرزاده هنریک ، مارتین) و نام آشنایانی مانند استیون برکوف است.
(به عنوان وکیل هنریک ، فرود) و یوریک ون واگننینگن (به عنوان بیژن منفور). به غیر از کریگ ، هیچ “ستاره” صادقانه ای در ترکیب وجود ندارد ، اما بازیگران فیلم به خوبی انتخاب شده اند. همه کار فوق العاده ای انجام می دهند و مارا بدون شک به عنوان نامزد اسکار برای این چرخش شجاعانه و ستاره دار دریافت می کند.
تا حدی شگفت آور است که دیوید فینچر موفق به کسب رتبه R برای فیلمی شد که تصویری از سادیسم جنسی (شامل تجاوز مقعدی) و رابطه جنسی رضایت بخش است. وفادار به حرف خود ، کارگردان مشت نمی زند و این صحنه ها در تولیدات آمریکایی به همان اندازه در سوئدی گرافیکی (اگر نه بیشتر) هستند.
یکی از تریلرهای اولیه فیلم The Girl with the Dragon Tattoo این فیلم را به عنوان “فیلم بد فصل” معرفی کرد و حقیقتی در این مورد وجود دارد. این شادترین تجربه ای نیست که می توان در یک تئاتر تجربه کرد ، اما قدرت تجمعی آن برای تحریک و جلب نظر غیرقابل انکار است.
و، هرچند که ممکن است دیدگاه تلخی درباره بشریت داشته باشد ، یک راز/هیجان انگیز تماشایی اجباری ارائه می دهد که عناصر استاندارد آن – سرنخ ها ، شاه ماهی های قرمز ، تعداد محدودی از مظنونان – به ضریب سرگرمی آن می افزاید. این یک فیلم تاریک کمیاب است که می توان در سطح احشایی از آن لذت برد. تعلیق و تنش زیادی در DNA آن وجود دارد.
کسانی که با کارهای لارسون آشنا هستند می دانند که او دو کتاب دیگر درباره میکائیل و لیزبت قبل از مرگ به پایان رساند ، دختری که با آتش بازی کرد و دختری که لانه هورنت را لگد کرد. این دو فیلم در سوئد فیلمبرداری شده اند. فینچر مایل است که به آنها نیز ضربه بزند ، اگرچه اجرای جهانی این فیلم در گیشه تا حد زیادی به تصمیم گیری درباره این که آیا این اتفاق می افتد کمک می کند.
شخصاً ، دوست دارم ببینم این تیم خلاق می تواند با آن کتابها (که از کتاب اول پایین تر هستند) چه کار کند. با این حال ، صرف نظر از آنچه در آینده اتفاق می افتد ، فیلم دختری با خالکوبی اژدها می تواند به تنهایی به عنوان ولنتاین فینچر برای قدرت دختران ، داستانهای پلیسی و گروتسکوتی قلب انسان عمل کند.