بونگ جون هو Bong Joon-ho کارگردان اهل کره جنوبی شاهکارهای مدرنی مثل Barking Dogs Never Bite و «میزبان»، همیشه فیلم هایی را جلوی دوربین برده است که در چارچوب های معمول هیچ ژانری جا نمی گیرند. هر کدام از آن ها بستری از خشونت طنزآمیزی را ایجاد می کنند که بونگ از آن ها استفاده می کند تا بار سنگین داستان هایش را قابل تحمل سازد. اگر بخواهید «برف شکن» را به عنوان اثری علمی-تخیلی و «خاطرات قتل» را به عنوان اثر ژانر معمایی نام ببریم، باید جادوی کمیابی که آن ها را درکنار یکدیگر نگه می دارد را نادیده بگیریم. و یا ناپایداری کنترل شده ای که اجازه می دهد فیلم در مقابل چشمان شما تغییر کند و از چارچوب های تعریف شده ی هر ژانر خارج شود را انکار کنیم.
داستان فیلم انگل Parasite
داستان فیلم درباره خانواده بسیار فقیری است که در خانه زیر همکف زندگی می کنند. آنها بیکار هستند و برای تامین زندگی خود مجبور هستند هرکاری انجام دهند اما زمانی که پسر این خانواده پیشنهادی از جانب دوستش دریافت می کند، زندگی آنها تغییر می کند. این دوست به پسر خانواده می گوید که در غیاب او، خودش را به عنوان مدرس زبان جا زده و به دختر خانواده ای ثروتمند، زبان انگلیسی بیاموزد و البته از او مراقبت کند چراکه به او دل بسته و نمی خواهد کسی سراغ او برود! پسر خانواده نیز پس از پذیرش درخواست دوستش، زمانی که به نزد آن خانواده می رود، متوجه می شود که مادر دختر فرد به شدت ساده ای است و به همین جهت نقشه ای می کشد تا بتواند دیگر اعضای خانواده اش که بیکار هستند را نیز با حیله و نیرنگ به خانه آورده و مشغول به کار کند اما...
نقد فیلم انگل Parasite
« انگل » در نگاه اول شباهت هایی به فیلم « دزدان فروشگاه » که سال گذشته یکی از آثار موفق سینمای ژاپن در فستیوال های سینمایی بود دارد. در هردوی این آثار ما خانواده ای به شدت فقیر را مشاهده می کنیم که برای زندگی بهتر تلاش می کنند و در مناسبات اجتماعی قافیه را باخته اند اما هنوز زندگی را به خوبی ادامه می دهند. در فیلم « دزدان فروشگاه » این خانواده، انسان های دوست داشتنی بودند که مفهوم عشق را فراموش نکرده بودند و چه بسا اگر فقر مطلق نبود شرایط بسیار بهتری می داشتند. در « انگل » نیز خانواده کی تائک در نگاه اول خانواده ای دوست داشتنی به نظر می رسند که بر سر مسئله بسیار ساده ای مثل وصل شدن وای-فای اینترنت فرزندان به ساده ترین شکل ممکن با نوشیدنی جشن می گیرند و در کنار هم هستند. اما تفاوت « دزدان فروشگاه » و « انگل » در کارگردانی بونگ جو – هو است که عادت داریم آنچه را که در آثار او می بینیم باور نکرده و منتظر جزئیات بیشتری بمانیم و این اتفاق نیز در « انگل » به بهترین شکل ممکن رخ می دهد.
بونگ جون هو با دقت و وسواس فراوانی که همیشه از او سراغ داشتیم، داستان را به آرامی از محله های پائین شهر به بالا شهر و طبقه مرفه می برد و آدمهای ساده پائین شهر را به دل خانواه ای می برد که برخلاف تصویر رایجی که از طبقه ثروتمند در آثار سینمایی ترسیم می شود، چندان آدمهای بدی به نظر نمی رسند. زن خانه انسان بسیار مهربانی است و برخورد بسیار دوستانه و صمیمی با کیم که خودش را به عنوان مدرس جا زده دارد و همین موضوع درباره دیگر اعضای خانواده نیز صدق می کند. به نظر می رسد در « انگل » هیولایی وجود ندارد که بخواهد انسانیت را ببلعد و شخصیت انسانها را زیر پا له نماید. اما هوشمندی و استادی بونگ جون هو در ادامه ماجرا تمام معادلات را درهم می ریزد و اثر را در حد یک تراژدی کامل پیش می برد.
تماشاگر در تقریباً نیمی از زمان داستان با یک اثر کمدی مواجه است که به تلاش های خانواده کیم برای بکارگیری خلاقیت هایشان در توطئه به جهت اخراج راننده و خدمتکار منزل خلاصه می شود. آنها در این راه با یک برنامه اصولی، به خوبی نقشه خود را عملی می کنند و حتی نحوه گفتار خود را تغییر می دهند تا خانواده مرفه قصه از حضور آنها لذت ببرند و از حضورشان احساس امنیت نمایند. اما اوج کار بونگ جون هو پس از گذشت نیمی از داستان آغاز می شود و آن هم زمانی است که بحران اصلی قصه شکل گرفته و زیرزمین مخوف فیلم یافت می شود. جایی که همسرِ فراری خدمتکار سابق خانه سالهاست در آنجا زندگی می کند. آنها مستاصل هستند و از خدمتکار جدید خانه تقاضای کمک می کنند اما زمانی که بر اثر یک اتفاق در جایگاه برتر قرار می گیرند، پوسته شرافت به کنار رفته و تبعات زندگی در شرایط نابرابر اجتماعی خود را نشان می دهد.
در بخشی از این لحظات ما شاهد اشاره همسرِ خدمتکار سابق خانه به همسایه شمالی هستیم. او اعلام می کند که زدن دکمه ارسال فیلم به خانواده کیم برای صاحب خانه شبیه به بمب اتم است و همسر او نیز لحظاتی خود را در جایگاه قدرت تصور کرده و سخنرانی پرشوری به سبک گویندگان خبر کره شمالی سر می دهد که به خوبی عطش قدرت را در وجود او نشان می دهد. او این سخنرانی را با استادی انجام می دهد که باعث تعجب و تحسین همسرش می گردد. به نظر می رسد که او در خلوت، بارها خود را در جایگاه قدرت متصور شده و به همین جهت در ارائه سخنرانی بی نقص عمل می کند. نشانه هایی از زندگی در فقر مطلق که می تواند عقده ها و خشم های فراوانی را در وجود افراد زنده کند که اولینِ آن در وجود شخصیت خدمتکار سابق خانه تبلور می یابد
در این شرایط بونگ جون هو ما را با بخش دیگری از حقیقت مواجه می کند و آن نگاهِ طبقه مرفه به افراد طبقه ضعیف جامعه می باشد. در یک سکانس به شدت تاثیرگذار و هوشمندانه، زمانی که صاحب خانه در در حال گفتگو با همسرش است، از بوی نامطبوعی سخن می گوید که به مشام می رسد. بویی که مربوط به خانواده کیم که در جایی پنهان شده اند می باشد. مرد به همسر خود می گوید که این بو شبیه کسانی است که از مترو استفاده می کنند و بطور خاص، بوی نامطبوعی است که از افراد فقیر به مشام می رسد. نگاهی که نشان می دهد در پسِ ظاهر مهربان اعضای خانواده، آن نگاه همواره تحقیر آمیز به طبقه کارگر همچنان وجود دارد هرچند که شاید در اجتماع مدرن امروز بصورت واضح به آن اشاره ای نشود. دوربین تاثیرگذار فیلم در این سکانس زمانی که بر روی چهره کی تائک هنگام شنیدن این صحبت ها در کنار خانواده اش زوم می کند، یکی از تکان دهنده ترین مفاهیم درباره درد خانواده های فقیر را به تصویر می کشد.
اما نقطه اوج داستان و غافگیری در سکانس مهمانی رخ می دهد. سکانسی به شدت تکان دهنده و خوش ساخت که در آن تمام حقایق واقعی زندگی افراد در رفتارشان هویدا می شود و این همان نقطه ای است که مماشات جای خود را به واکنش صریح می دهد. این سکانس تکان دهنده با بازی فوق العاده هو سونگ کانگ، حقیقت تلخ اختلاف طبقاتی را به بهترین شکل ممکن آشکار می سازد. جایی که اعضای خانواده کی تائک در موقعیتی وحشتناک قرار گرفته اند اما صاحب خانه و تمام مهمانان ثروتمند آنها به فکر خود هستند و فرار از موقعیتی که در آن گرفتار شده اند. موقعیتی که در آن افراد فقیر در حال قلع و قمع کردن یکدیگر هستند و به نظر می رسد که این موضوع ابداً برای افراد ثروتمند اهمیتی ندارد. کی تائک که از مشاهده این حجم از ظلم و حقارت به مرز زمانی که ما با سکانس تاثیرگذار مهمانی مواجه می شویم و در شوک هستیم، بونگ جون هو ما را به پایان بندی فوق العاده و هوشمندانه داستان می رساند. پایان بندی تاثیرگذاری که انتقاد صحیح و اصولی از اختلاف طبقاتی حاضر در کره جنوبی را مطرح می کند. جایی که پدر خود را از دید عموم مخفی کرده و به وسیله یک نور که دائم خاموش و روشن می شود، پیامهایی به پسرش می دهد و نامه ای برای او می خواند. در جایی که افراد با لذت در حال زندگی در خانه هستند، سهم پدر حالا از زندگی تنها یک نور چشمک زن از دل تاریکی است که برای انسانهای ثروتمند معنی مشخصی جز اتصال احتمالی ندارد اما به نظر می رسد زبان مشترکی باشد برای افراد فقیر. پدر حالا در جایگاهی قرار گرفته که همسرِ خدمتکار سابق منزل در آن حضور داشت. ساکنین آن خانه رویایی رفته اند و افراد مرفه جدیدی به آنجا آمده اند اما سهم کیم تائک کماکان دزدی های شبانه و یواشکی از طبقه ثروتمند است. سهمی که جامعه کره برای افراد فقیر در نظر گرفته.
پیام ترسناک فیلم اما از زبان پسر خانواده بیان می شود. جایی که او می گوید باید ثروتمند شود تا بتواند آن خانه ای که پدر در آن مخفی شده را بخرد تا او بتواند از پله های مخفی آن خارج شود و به سطح زمین برسد و ببیند که خورشید چقدر زیباست. پدری که نماینده فقر است و سرنوشت او جز ماندن در زیرزمین و پائین تر از سطح زندگی طبیعی نیست. او تنها زمانی می تواند زندگی " انگلی " خود را ترک کند و مثل یک انسان از لذت های زندگی بهره ببرد که ثروتمند شده باشد در غیر اینصورت او نه می تواند طلوع خورشید را ببیند و نه روشنایی روز. « انگل » یک مثال دقیق و کامل از یک اثر اجتماعی انتقادی است که اختلاف طبقاتی یک کشور را به ترسناک ترین و تاثیرگذارترین شکل ممکن به تصویر می کشد. فیلم جدید بونگ جون هو به معنای واقعی می تواند یک کلاس آموزشی دقیق و بی نقص از کارگردانی گرفته تا طراحی صحنه، بازیگری و مهمتر از همه فیلمنامه نویسی برای علاقه مندان به این عرصه باشد.جنون رسیده، به یکباره زنجیر خشم سالهای اخیرش از حقارت های اجتماعی که از سوی ثروتمندان بر او و زندگی اش سایه افکنده را پاره کرده و خود شخصاً با خشونت انتقامش را از این نابرابری می گیرد..
عوامل و مشخصات فیلم انگل Parasite
- کارگردان: بونگ جون-هو
- تهیه کننده: بونگ جون هو، کواک سین-آئه، مون یانگ کوون، جانگ یانگ هوان
- نویسنده: بونگ جون-هو و هان جین-وون
- بازیگران: سونگ کانگ-هو، لی سون-کیون، چو یئو جئونگ، چوی وو-شیک، پارک سو-دام، جانگ زیسو، لی جانگ-ایانف، جانگ هیه-جین، پارک سئو-جون
- موسیقی: جئونگ جه ایل
- فیلم بردار: هونگ کونگ پیو
- تدوین گر: یانگ جین مو
- توزیع کننده: سی جی ئی اند ام
- تاریخ های انتشار۲۱ مه ۲۰۱۹
- مدت زمان: ۱۳۲ دقیقه
- امتیاز imdb: 8.5
- کشور: کره جنوبی
- زبان: کره ای
- هزینه فیلم: نزدیک به ۱۱/۴ میلیون دلار آمریکا
- فروش گیشه: ۲۶۹ میلیون دلار
درباره کارگردان فیلم انگل Parasite
بونگ جون-هو (زاده ۱۴ سپتامبر ۱۹۶۹) کارگردان و نویسنده پنجاه ساله ی متولد کشور کره جنوبی است. اگر چه او عمده ی فعالیت خود را در کره جنوبی انجام داده است، اما گستره ی فعالیت او چندین بار به خارج از مرزهای آن کشور رسیده است. او نویسنده و کارگردان فیلم های انگل و خاطرات قتل (بر اساس داستان واقعی قتل های زنجیره ای هواسئونگ)، میزبان و فیلم علمی تخیلی برف شکن است. او ۴ اسکار برای فیلم درخشان انگل در کارنامه دارد. بونگ فیلم سازی را از سال ۱۹۹۴ آغاز کرد. او در این سال سه فیلم کوتاه (Baeksaekin (White Man و Incoherence و The Memories in My Frame را در مقام نویسنده و کارگردان جلوی دوربین برد. وی با اینکه چند سال بعد ساختن فیلم های بلند را آغاز کرد، اما به ساختن فیلم های کوتاه نیز ادامه داد.
جوایز فیلم انگل Parasite
این فیلم در بخش اصلی جشنواره کن ۲۰۱۹ حضور داشت و برنده نخل طلای جشنواره شد. انگل برای نخستین بار، نامزد جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلم نامه، بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان در هفتاد و هفتمین مراسم گلدن گلوب در سال ۲۰۲۰ (میلادی) شد و توانست جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان را از آن خود کند. سونگ کانگ-هو بخاطر بازی در این فیلم مورد تحسین منتقدان و تماشاگران قرار گرفت. این فیلم همچنین نامزد دریافت شش جایزه در آکادمی اسکار بود که از بین آنها برنده جوایز بهترین فیلمنامه اورجینال، بهترین فیلم، بهترین فیلم بین المللی (در ادوار قبلی اسکار از عنوان "بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان" استفاده می شد) و بهترین کارگردانی شد. انگل نخستین فیلم غیر انگلیسی زبان است که برنده جایزه بهترین فیلم آکادمی اسکار شده است.