روایت هایی که جذابیتی پایدار بین نسل ها دارند و حتی می توانند حسی نوستالژیک را به وجود آورند. اما در این روزهای سینما، که فیلم ها و آثار درام نمی توانند به جز چند خصیصه ی قابل اعتنا چیز بیشتری را برای ارائه داشته باشند، آثار علمی تخیلی نیز از این قاعده مستثنی نشده اند و حتی می توان گفت که اوضاعشان خیلی بدتر از دیگر ژانرهای سینمایی است، چراکه اینگونه از آثار با تاکید برم فرم گرافیکی خود و با استفاده از سیستم های فوق العاده ی VFX به کلی از محتوا و فیلمنامه ای به درد بخور دور شده اند.
فیلم The Adam Project یک علمی تخیلی اکشن است که با بعضی قسمت های خود ما را به یاد نگهبانان کهکشان (Guardians of the Galaxy) و جنگ ستارگان (Star Wars) می اندازد. پروژه آدام شاید به درد همه نخورد و تنها مخاطبان نوجوان بتوانند از دیدن هیجانات آن لذت ببرند و به وجد بیایند. علت اینکه فیلم برای دیگر گروه های سنی جذابیت چندانی ندارد، به فیلم نامه ی آن برمی گردد و نه به این دلیل که فیلم، بخش بزرگی از جهان اش را با بازیگری نوجوان می گذراند و با آدام کوچک همراه شده است.
چراکه آثار متعددی همچون چارلی و کارخانه شکلات سازی (Charlie and the Chocolate Factory) در سینما هستند که با وجود اینکه دنیای شان را بر بستر احوالات کودکانه می گذرانند اما بازهم می توانند مخاطبانی را در گروه های سنی دیگری داشته باشند. یکی از اهداف نمایش پروژه آدام، به دست آوردن مخاطبان بزرگسال و گذراندن لحظاتی با این طیف سنی است که فیلم به این هدف نتوانسته دست پیدا کند و تنها موفق به هنرنمایی برای کودکان و نوجوانان شده است.
خلاصه داستان فیلم پروژه آدام
فیلم پروژه آدام 2022 The Adam Project بعد از آنکه آدام رید، خلبان جنگنده مسافر زمان، اتفاقی هواپیمایش را در سال 2022 فرود می آورد، با خود دوازده ساله اش همراه می شود تا ماموریت نجات آینده را بر عهده بگیرد.
- ژانر : اکشن - کمدی - ماجراجویی
- امتیاز : 6.9از 23K رای در سایت IMDb
- زبان : انگلیسی
- سال انتشار : 2022
- محصول کشور : آمریکا
- کارگردان : Shawn Levy
- بازیگران : Ryan Reynolds, Zoe Saldana, Jennifer Garner
نقد فیلم پروژه آدام
«پروژه آدام» از آن دسته فیلم هایی است که اگر در دهه ۷۰ یا حتی اوایل دهه ۸۰ شمسی بزرگ شده باشید، درباره دیدن آن وسواس داشتید. اگر در حال حاضر در ابتدای دوره نوجوانی خود هستید، این همان فیلمی است که احتمالاً همانگونه که «جومانجی»، «فضای درون»، «The Indian in the Cupboard» و «ئی.تی. موجود فرازمینی» زندگی من را تغییر دادند، این اثر نیز می تواند زندگی شما را تغییر دهد.
اگر غمگین هستید و نمی دانید چگونه با آن کنار بیایید، اگر در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می گیرید و نمی توانید با آن مقابله کنید، اگر منزوی هستید و هنوز مسیر خود را پیدا نکرده اید و یا حتی اگر یک درون گرای خجالتی هستید، این چنین فیلم هایی هستند که در نهایت ابزارهای احساسی را در اختیار شما قرار می دهند تا درگیر یک تغییر شوید. این گونه فیلم ها باعث می شوند که احساس کنید دیده شده اید، و به شما این احساس را می دهند که تنها نیستید.
بخشی از چیزی که پروژه آدام را بسیار جالب می کند این است که دقیقاً می داند چیست. هیچ نکته ای در فیلم تظاهر به چیزی که نیست ندارد. این فیلم شامل یک ایده احمقانه در مورد سفر در زمان است، که کار می کند. این فیلم بسیار شبیه «بازگشت به آینده» است، اما برخی از قوانین «بنیادی» سفر در زمان را که فیلم های دیگر تعیین کرده اند، زیر پا می گذارد. داستان پروژه آدام بدین شرح است: یک خلبان در سفر در زمان با خود کوچکتر و پدر مرحومش همکاری می کند تا ضمن نجات آینده، با گذشته آشفته خود کنار بیاید. این ایده در ظاهر خیلی ساده است، درست است؟ خوب، با ادامه داستان کمی پیچیده تر می شود. سرنوشت زمان و مکان در خطر است و این ایده سفر در زمان است که آن را دچار تهدید کرده است.
پروژه آدام بسیار شبیه یک فیلم ماجراجویی از دهه 1980 میلادی است؛ نوعی فیلم خانوادگی و اکشن که روزگاری استاد تولید آن استیون اسپیلبرگ و افرادی چون رابرت زمکیس و جو دانته بودند. این اثر فیلمی است که شامل دوز خوبی از اکشن، طنز، پیش فرض فوق العاده و مهم تر از همه، مقدار قابل توجهی از احساس است. من تقریباً مطمئن هستم که فیلم با وعده سفر در زمان و سفینه فضایی مخاطبان خود را جذب خواهد کرد، اما همان مخاطب قدرت واقعی فیلم را در احساسات و نگاه قدرتمندش به موضوع از دست دادن والدین در کودکی، کشف خواهد کرد. این جایی است که فیلم واقعاً خوب کار می کند و مطمئناً همان چیزی است که من را در تمام طول مدت پای فیلم نگه داشت.
فرضیه «پروژه آدام» چشمگیرترین نکته است، زیرا رینولدز نقش خلبانی را بازی می کند که در زمان به عقب سفر می کند تا از شروع آینده ای تاریک برای بشریت جلوگیری کند، چیزی که باعث می شود از خود کوچکش کمک بخواهد، اما زمانی که او فقط 12 سال داشت. این ایده، یکی از آن مفاهیم عالی است که با آن می توان به سرعت بیننده را جذب کرد، اما پس از آن توسعه داستان ممکن است مورد پسند شما نباشد. اولین چیزی که در مورد پروژه آدام باید روشن شود این است که می توانید هنگام توسعه آن فرض، هر نوع جاه طلبی را فراموش کنید، زیرا هدف در اینجا انجام یک سرگرمی عالی برای کل خانواده است.
برای انجام این کار، فیلم متعهد به رویکردی است که در آن کُنش عاطفی حضور مهمی دارد، بنابراین سازندگان این اثر شامل شان لوی (کارگردان)، به وضوح می دانند که از طریق احساسات است که می خواهند میلیون ها بیننده را تسخیر کنند. با این تفسیر، کل موضوع سفر در زمان در طول داستان فیلم از اهمیت حیاتی برخوردار است، اما بهانه ای صرف برای رسیدن به یک نقطه عاطفی است. بنابراین در این موقعیت شخصیت ها مهم تر هستند، نه به این دلیل که پیشرفت ویژه ای دارند، بلکه به دلیل پویایی که بین دو آدام داستان با بازی خوب رینولدز و واکر اسکوبل شکل می گیرد. اسکوبل بازیگر نوجوان ناشناخته ای است که به نسخه جوان قهرمان داستان جان می دهد. شیمی بین این دو به طور طبیعی جریان می یابد و در نهایت به نکته ثابت و خوب «پروژه آدم» تبدیل می شود.
البته رایان رینولدز دوباره تا حد زیادی کارهای طعنه آمیز و آشنای ددپولی خود را انجام می دهد، که همه ما بیش از حد با آن آشنا هستیم، اما این فرمول یک بار دیگر نسبتاً خوب کار می کند. این شیرینی رینولدز در برخی مکان ها کمرنگ تر و در برخی مکان ها جنبه سخت تری به خودش می گیرد و به او اجازه داده می شود زمانی که لحظه آن را می طلبد، بازیگوش باشد، و این چیزی است که تضمین می کند عملکرد رینولدز هرگز خسته کننده نمی شود. برای اطمینان از اینکه رینولدز واقعاً به اوج خوبش می رسد، او با واکر اسکوبل همکاری می کند که می تواند نسخه جوان آدام (یعنی نسخه جوان رینولدز) را بازی کند. اسکوبل در اصل نسخه پیش از نوجوانی رینولدز است و این که چقدر در تقلید از بازیگر همکارش خوب است، ترسناک است.
پس از تماشای فیلم، مجبور شدم صفحه IMDb اسکوبل را بررسی کنم تا ببینم آیا او به نوعی با رینولدز مرتبط است – شاید یک برادرزاده، پسر عمو یا پسری که مدت هاست گم شده باشد. اما نه، تا آنجا که من می توانم بگویم او یک بازیگر خوب است. تنها بر اساس این عملکرد، اولین فیلم بلند او، اسکوبل یکی از افرادی است که باید در آینده به آن توجه داشت. بقیه بازیگران نیز بسیار قوی هستند، به خصوص مارک روفالو، که نقش لوئیس رید، پدر دو آدام را بازی می کند. روفالو نقش پدر خوش نیت، اما تا حدودی غایب را بازی می کند که به بخش مهمی از داستان تبدیل می شود.
در حالی که روفالو زمان زیادی از فیلم را دریافت نمی کند، اما صحنه های خود را بسیار خوب اجرا می کند، و همین امر را می توان در مورد جنیفر گارنر و زوئی سالدانا نیز گفت که نقش های کوچک اما قابل توجهی نیز به آنها داده شده است. در واقع، تنها حلقه ضعیف بازیگران، کاترین کینر است که نقش شرور اصلی مایا سوریان را بازی می کند. به هر حال این تقصیر کینر نیست، چرا که به سادگی به او کار زیادی برای انجام دادن، داده نشده است. به عنوان شخصیت سوریان که به شدت شبیه مدیران امروزی شرکت های بزرگ است، کینر بیشتر وظیفه دارد دیالوگ های کسل کننده ای را ارائه دهد، در حالی که نقش یک دختر بد را بازی می کند.
و این است که، به استثنای شخصیت شرور، شخصیت های دیگر آنجا هستند تا عاطفی ترین مؤلفه را تقویت کنند، یا اصرار بر پیوندهای خانوادگی یا عشق به عنوان انگیزه ای برای رویارویی با یک مأموریت تقریباً غیرممکن. فیلمنامه فیلم بیشتر از بازیگران مکمل برای تقویت روحیه استفاده می کند تا اینکه به آنها نوعی موجودیت خاص بدهد، اگرچه منصفانه است که بازهم اشاره کنیم که روفالو کسی است که بهترین عملکرد را دارد. با این اوصاف، فیلم به طرز لذت بخشی خنده دار است و از موسیقی برای تأثیرگذاری عالی در سراسر آن استفاده شده است. سبک کارگردانی شان لوی نیز بر سادگی و پویایی خانواده تکیه دارد که این خود چارچوب عاطفی پروژه آدام را تقویت می کند.
از سوی دیگر شاون لوی الهامات خود از آثار سینمایی شاخص را زیر آستین هایش نمی پوشاند. او وانمود نمی کند که در ایده داستان او رگه هایی از ترمیناتور و بازگشت به آینده وجود ندارند. در واقع، او بر آشنایی شما با آن آثار کلاسیک به عنوان یک ابزار نوستالژی تکیه می کند تا فیلم خود را موجز نگه دارد. وقتی می توانید به فیلم دیگری در سفر در زمان مراجعه کنید، چرا چرخ را دوباره از نو اختراع کنید تا اهمیت آنچه در فیلم شما اتفاق می افتد را توضیح دهید؟ او از خاطرات خوب شما از فیلم های اسپیلبرگ، جورج لوکاس و رابرت زمکیس به عنوان ابزاری برای پیشبرد پروژه آدام استفاده می کند.
بنابراین، این فیلم تمام عواطف یک فیلم استیون اسپیلبرگ و سرگرمی مطلق رابرت زمکیس را دارد. موارد دیگری نیز وجود دارند که این فیلم تلاقی بین Star Wars و Top Gun است. در واقع، این ممکن است نزدیک ترین تقریب به یک فیلم «آمبلین» باشد که در سال های اخیر دیده ایم. و خدا می داند که من برای دیدن چیزی شبیه به آن آثار پای این کار نشستم.
در پایان باید گفت: اگر بخواهم پروژه آدام را خلاصه کنم، این یک ماجراجویی اکشن ساده است که در نوستالژی غوطه ور می شود و در عین حال چیزی است که خودش را کاملاً جدی نمی گیرد. در نتیجه برای مخاطب تازه است، سرگرم کننده است، و این تمایل را در شما ایجاد می کند که با خانواده خود مهربان تر باشید و قدر لحظات باهم بودن در محیط خانواده را بدانید. اگر این فریاد «موفقیت» نیست، پس چه چیزی است؟! پروژه آدام ممکن است پیچیده ترین طرح یا بیشترین بودجه را نداشته باشد، اما در جایی که اهمیت دارد، نکات جالبی ارائه می دهد. در نتیجه این فیلم یک اثر خانوادگی است که بچه ها آن را دوست خواهند داشت، و بچه های بزرگ نیز باید یک ضربه نوستالژیک از آن دریافت کنند.