به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، شاید قبول این موضوع که گاه اشتباهات تربیتی والدین موجب بروز رفتارهای نامناسب در کودکان می شود، شما را به این فکر وا بدارد که به دنبال بهترین روش فرزندپروری باشید. در نظر گرفتن سن تربیت کودک و تغییراتی که لازم است در هر دوره ای در برخوردتان با او بدهید، بسیار حائز اهمیت است. اگر کودکتان از شما سرپیچی می کند یا رفتارهای ناهنجار از خود نشان می دهد؛ بهتر است بیاندیشید که چه اصولی را در تربیت کودک خود به کار بسته اید. کودکان به توجه و جهت گیری منظم نیاز دارند. بسیاری از والدین در تربیت فرزندان خود ناخواسته دچار اشتباهاتی می شوند و آسیب های رفتاری و اخلاقی به فرزندان خود وارد می کنند. با آگاهی از این اشتباهات می توانید تا جد زیادی از آن ها جلوگیری کنید. در ادامه مهم ترین و رایج ترین اشتباهات تربیتی والدین را شرح داده ایم.
برخی از والدین بسیار سخت گیر و برخی دیگر بسیار آسان گیر هستند. این موضوع می تواند دلایل بسیاری داشته باشد، شاید برخی از شما بخواهید به شیوه ای متفاوت با روش تربیت خودتان، با فرزندان رفتار کنید. مثلا اگر پدر و مادرتان سخت گیر بوده باشند، شما به خودتان متعهد می شوید که هرگز مانند پدر و مادرتان رفتار نکنید. در نتیجه نسبت به فرزندان تان بسیار آسان گیر می شوید.
گاهی هم ممکن است نسبت به فرزندان خود بسیار سخت گیر باشید که باز هم روش صحیحی نیست و نمی تواند همزمان برای شما و کودکتان مناسب باشد. در واقع روش صحیح این است که گاهی سخت گیر و گاهی آسان گیر نسبت به فرزندان خود باشید. شاید شما در زمان کودکی از بسیاری امکانات محروم بوده اید و به همین دلیل در پاسخ به این کمبود، تصمیم می گیرید برای فرزند خود، تمامی امکانات را تهیه کرده و بیش از حد به این موضوع حساس خواهید شد.
البته واقعا جای خجالت دارد که بگوییم حتی رفتارهای خوب شما نیز می تواند منجر به بروز مشکلاتی شود؛ اما این حقیقت دارد و تجربیات ما نشان داده است که بیش تر مشکلات پدر و مادرها از نیت های خوب آن ها ناشی می شود. البته موارد متعددی وجود دارد که می تواند سخت گیری و یا آسان گیری بیش از حد والدین را به تصویر بکشد. با فکر کردن به این موضوع شما می توانید نوع رفتار خود را به درستی بفهمید.
نشناختن فرزندان
یکی از ۵ اشتباه رفتاری رایج پدر و مادرها این است که گاهی اوقات پدر و مادرها تصور می کنند فرزندان خود را می شناسند؛ در حالی که آن ها اصلا فرزندان خود را نمی شناسند. برخی از پدر و مادرها حتی تصور می کنند که بچه ها را بهتر از خودشان می شناسند. در واقع این موضوع در ارتباطات، یکی از مرزهای خطرناک ارتباطی و احساسی است. چگونه کسی می تواند فردی را بهتر از خودش بشناسد؟
در واقع شما نمی توانید با طرح ریزی آرزوها و تصورات خود بر روی کودک تان، او را بشناسید؛ بلکه با گوش دادن دائمی به آن ها می توانید فرزندان خود را بشناسید. بسیاری از والدین تصورات اشتباهی دارند که ممکن است آن ها را به اشتباه بیندازد. به طور مثال اگر دخترتان از لحاظ ظاهری شبیه شما است، نباید تصور کنید که از لحاظ شخصیتی نیز شبیه شما خواهد بود.
نگرانی بیش از حد در مورد بچه ها
نگرانی بیش از حد در مورد بچه ها آن ها را از آسیب دیدن حفظ خواهد کرد این موضوع نیز صحت ندارد و نگرانی هیچ نتیجه خوبی در بر نخواهد داشت. در واقع نگرانی از آن جهت مفید است که می تواند به شما کمک کند تا بهترین روش را برای آموزش مهارت های زندگی به فرزندان خود فراگیرید.
امیدواریم که این مهارت ها احساس امنیت و انعطاف پذیری شما را افزایش دهد. نگرانی شما در مورد فرزندان تان بدین معنا است که هرگز آن ها را به حال خود رها نمی کنید. در واقع این نگرانی به کودکان می آموزد که همیشه احتیاط کنند و شرایط خود را دوباره در نظر بگیرند، تا از مشکلات مادی و عاطفی در امان بمانند.
داشتن انتظار بیش از حد و یا کم تر از حد طبیعی
والدین تمایل دارند به کودکان خود برچسب بزنند و این بزرگترین اشتباه رفتاری رایج پدر و مادرها است. به همین دلیل ممکن است شما اولین کودک خود را با برچسب بچه باهوش، فرزند بعدی را با برچسب جذاب و کوچک ترین کودک خود را با نام بچه ای اجتماعی، نام گذاری کنید. این کار واقعا منصفانه نیست؛ زیرا برچسب زدن کودکان به معنای مقایسه کردن آن ها و فرستادن پیامی با این مضمون است که در تنها در یک زمینه خوب هستند.
پیامی صحیح است که به کودکان بفهماند آن ها همگی در زمینه های مختلف خوب هستند و تنها درجات آن ها با یک دیگر متفاوت است.کدام یک از شما کودکان تان را با نام های خجالتی و یا تنبل نام گذاری می کنید؟ ممکن است شما بهترین نقش را نداشته باشید.
غفلت از خود و توجه بیش از حد به بچه ها
ممکن است برخی از والدین کودکان را در مرکز توجه قرار دهند و به همین دلیل از خودشان غافل شوند. فکر می کنید با این کار چه پیامی را به کودک خود می فرستید؟ با این کار پیام شما این است که « دنیا برای بزرگسالان هیچ جذابیتی ندارد؛ زیرا آن ها از خودشان مراقبت نکرده و در عوض خود را برای کودکان شان قربانی می کنند.»
با این کار کودکان هیچ گاه دوست ندارند بزرگ شوند؛ زیرا می بینند که بزرگ تر های آن ها هیچ مراقبتی از خودشان نمی کنند.