به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از کارگر آنلاین، چند روز پیش صاحب یک کارگاه طلاسازی راهی اداره آگاهی تهران شد و گفت که کارمندانش دست به سرقت 28کیلو طلا از کارگاه او زده اند. وی توضیح داد: من مدت هاست که کارگاه طلاسازی دارم و به خاطر شهرتم سفارشات بالایی دارم. نه تنها طلافروشان تهرانی بلکه بسیاری از طلافروشان شهرهای دیگر هم سفارشات طلایشان را به من می دهند و وضع مالی خوبی دارم. وی ادامه داد: در کارگاهم 2مرد و دختری جوان کار می کردند که چند وقت قبل به صورت همزمان استعفا دادند و همین استعفای همزمان آنها شک مرا برانگیخت.
آنها به صورت جداگانه از مدت ها قبل استخدام شده بودند. یکی از مردها حسابدار، دیگری مدیر فروش و دختر جوان نیز منشی کارگاه بودند که خیلی به آنها اعتماد داشتم غافل از اینکه آنها نقشه شومی برایم کشیده بودند. شاکی گفت: به دلیل مشغله های کاری فرصت نمی کردم تمام حساب و کتاب کارگاه را به صورت دقیق بررسی کنم تا اینکه وقتی کارمندانم همزمان استعفا دادند، آنهم در شرایطی که کارشان خوب پیش می رفت و حقوقشان هم مناسب بود، به ماجرا مشکوک شدم.
سارقان کارگاه طلاسازی می خواستند طلافروش شوند
مطمئن شدم که اتفاقی افتاده اما باز هم نمی دانستم که این اتفاق چیست. تا اینکه شنیدم، مدیرفروشم بعد از استعفا کار تجاری آغاز کرده و یک خودروی خارجی مدل بالا سوار می شود. کمی بعد هم شنیدم که آن 3نفر یک مغازه طلافروشی تاسیس کرده اند و همین باعث شد که تصمیم بگیرم حساب و کتاب های گذشته را به طور دقیق بررسی کنم. برای همین یک حسابرس استخدام کردم و او تمامی اسناد و مدارک مالی را بررسی کرد و متوجه شد که در چند وقت اخیر آن 3نفر با فاکتورهای جعلی، 28کیلو طلا از کارگاه سرقت کرده اند و وقتی متوجه ماجرا شدم تصمیم گرفتم شکایت کنم.
اقرار به سرقت
با این شکایت و پس از بررسی مدارکی که شاکی در اختیار پلیس و دادسرا قرار داد، بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت دستور بازداشت 3متهم را صادر کرد و مأموران پلیس آگاهی چند روز پیش آنها را دستگیر کردند. اگرچه متهمان در ابتدا منکر هرگونه جرمی بودند اما وقتی شواهد و مدارک را علیه خود دیدند لب به اعتراف گشودند و به سرقت 28کیلو طلا اقرار کردند. یکی از متهمان که مدیر فروش بود گفت: ما سه نفر از وقتی همکار شدیم، باهم آشنا شدیم و به تدریج رابطه مان صمیمی شد. هیچ کدام از ما وضع مالی خوبی نداشتیم و حقوقی هم که می گرفتیم کفاف زندگی مان را نمی داد. از طرفی گردش مالی صاحبکارمان آنقدر زیاد بود که می دانستیم اگر مبلغ زیادی از او سرقت شود متوجه نمی شود.
وی ادامه داد: چون من مدیر فروش بودم، تمامی طلاهای سفارش شده را من تحویل می دادم و فاکتور و رسید آن را به دوستم که حسابدار بود می دادم. سفارشات طلافروشان خیلی زیاد بود. از یک کیلو تا 10کیلو سفارش می دادند و ما هم نسبت به وزن طلایی که هر مشتری سفارش می داد، هر بار از 100گرم تا نیم کیلو طلا سرقت می کردیم. سپس فاکتور سازی می کردیم تا صاحب کارگاه متوجه نقشه ما نشود.
ما طلاهای سرقتی را بین یکدیگر تقسیم کرده و در جایی سرمایه گذاری می کردیم. اگرچه اوایل سرقت هایمان کم بود اما بعد وسوسه شدیم بیشتر طلا سرقت کنیم. سپس تصمیم گرفتیم یک طلافروشی بزنیم و همزمان استعفا دادیم که مغازه خودمان را راه اندازی کنیم اما همین موضوع باعث شد که لو برویم.
3متهم پس از اقرار به سرقت و فریب صاحب کارگاه با قرار قانونی بازداشت شدند و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.