Stockholm Syndrome پدیده ای روانشناختی است که طی آن فردی که به اسارت گرفته شده است رابطه ای عاطفی با گروگان گیر خود برقرار می سازد که اساساً دلیل شکل گیری چنین رابطهٔ در ظاهر عجیبی تلاش برای بقا می باشد اما نیاز به توضیح است که این عارضهٔ روانی صرفاً مابین گروگان/آدم ربا شکل نمی گیرد بلکه در هر نوع موقعیتی نیز احتمال بروز دارد که از آن جمله می توان به رابطهٔ مابین والدین/فرزندان، کارمند/کارفرما و ... اشاره کرد.
سندرم استکهلم دقیقاً چیست؟
سندرم استکهلم به عارضه ای روان شناختی اشاره دارد که اغلب در موقعیت های گروگان گیری اتفاق می افتد؛ زمانی که گروگان ها شروع به شناخت و همدردی با گروگان گیر خود می کنند. این موقعیت حتی در مواقعی که گروگان گیر با گروگان بدرفتاری می کند هم اتفاق می افتد. در این موقعیت، مدیریت منابع حیاتی (مانند غذا، آب، پناهگاه و غیره) و تنبیه و تشویق توسط گروگان گیر صورت می گیرد.اصطلاح سندرم استکهلم (یا Stockholm Syndrome) برای اولین بار، پس از سرقت از بانکی در استکهلمِ سوئد مورد استفاده قرار گرفت و بعدها توسط روانشناسی به نام فرانک اوخبرگ (Frank Ochberg) تعریف و نام گذاری شد.
طی این گروگان گیری، چهار کارمند بانک به مدت ۶ روز به گروگان گرفته شدند. جالب اینجاست طی این شش روز، قربانیان چنان وابستگی عاطفی به گروگان گیرها پیدا کردند که حتی از همکاری با پلیس سرباز زدند و پس از آزادی، در دفاع از گروگان گیران خود برآمدند.عجیب است. این طور نیست؟ این ماجرا زمانی جالب تر می شود که می فهمیم ما هم ممکن است به این عارضه دچار باشیم.
علائم سندرم استکهلم
اما اکنون به بررسی این موضوع بپردازیم که اگر فردی به سندرم استکهلم مبتلا شده است چگونه می توان تشخیص داد؟ کافی است علائم زیر را در او رویت کنید:
- بعد از آزاد شدن، تمایل دارد پیشش گروگان گیر برگردد. با وجود اینکه هیچ رابطه و شناختی از قبل بین آن ها وجود نداشته، ولی به شدت به گروگان گیر وابسته شده است.
- هر چه زمان می گذرد، وابستگی عاطفی بیشتر می شود.
- طرز فکر چنین فردی نسبت به روگان گیر مثبت است یعنی فکر می کند او فرد خوبی است اما به دلایلی همانند دلایل مالی مجبور شده است تن به آدم ربایی بزند.
- در زمان بازجویی، با پلیس همکاری نمی کند چون می داند هر حرفی ممکن است به ضرر گروگان گیر تمام شود. جالب است بدانید حتی تمام تلاش خود را می کند تا رباینده را بی گناه جلوه دهد.
چرا به سندرم استکهلم مبتلا می شویم؟
اگر بخواهیم از بُعد روانشناختی به قضیه نگاه کنیم، باید گفت که اساساً این عارضهٔ روانی به دلیل تلاش ناخودآگاه نوع بشر برای بقا شکل می گیرد تا جایی که می توان گفت نگرش مثبت نسبت به آدم ربا یک مکانسیم دفاعی از جانب کسی است که در اسارت می باشد به این امید که آسیبی به وی نرسد. در چنین شرایطی، فردی که در بند است با خود فکر می کند که مبادا مضنون/مضنونین فکر کنند که رابطهٔ عاطفی وی ساختگی است و به همین دلیل وی شروع به واقعی تلقی کردن این رابطهٔ مثبت می کند و این نقطه همان جایی است که فرد در دام سندرم استکهلم می افتد.
چه کسانی مبتلا به این سندرم می شوند؟
بدیهی ترین حالت مواقعی است که جان فرد، همچون قضیهٔ سرقت از بانک، در خطر باشد اما نکتهٔ عجیب اینجا است که سندرم استکهلم در بسیاری از دیگر افراد و موقعیت ها نیز به وضوح دیده می شود که برخی از آن ها عبارتند از:
- کودک آزاری
- آزار جنسی
- برده داری
- شهروندان/دیکتاتورها
- زندانی/زندان بان
- والد/فرزند
- زن/شوهر
- کارمند/کارفرما
به عنوان مثال، کم نیست مواردی که زنی توسط شوهرش مورد آزار قرار می گیرد اما در عین حال با توجه به اینکه قربانی (زن) پشتوانه ای به غیر از گروگان گیر (شوهر) ندارد، رفتار بد وی را برای خود توجیه می کند تا جایی که گاهی اوقات حتی روز به روز محبتش به وی بیشتر می گردد چرا که زن به این باور رسیده است که برای بقا، نیازهای اولیهٔ زندگی، داشتن سرپناه و غیره نیازمند حضور شوهرش است!
درمان سندرم استکهلم
درمان سندرم استکهلم در کوتاه مدت، درست مانند درمان اضطراب پس از سانحه (PTSD) خواهد بود. ولی درمان بلندمدت این سندرم، روان درمانی است. روانکاو طی جلسات متعدد با بیمار با استفاده از تکنیک های خاص روان درمانی، به بیمار توضیح می دهد که او مقصر این ماجرا نیست. رفتاردرمانی شناختی یا CBT بهترین راهکار برای درمان کسانی است که به این سندرم دچار می شوند. در این رویکرد درمانی، روان شناس تلاش می کند که احساسات ناکارآمد و باورهای نادرست درمان جو نسبت به گروگان گیر را تغییر دهد تا فرد بتواند درک درست و روشنی نسبت به شرایطی که تجربه کرده است داشته باشد.
از سوی دیگر امکان شکل گیری اختلال استرس حاد یا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نیز در فرد وجود دارد. در صورت بروز این اختلالات روان شناس باید برای حل این مشکلات تلاش کند. در برخی از شرایط، ممکن است دارودرمانی هم برای کاهش استرس فرد به کار گرفته شود. در چنین شرایطی، معمولا داروهای ضد اضطراب تجویز می شوند.
پیشگیری از سندرم استکهلم
پیشگیری از سندرم استکهلم در سطوح اجتماعی مستلزم تقویت سیاست گذاری های مجاری قانونی است، به این معنی که در درجه ی نخست باید از وقوع وقایعی همچون آدم ربایی و گروگان گیری پیشگیری شود و نیز درصورت وقوع چنین وقایعی باید راهکارهای کافی جهت مداخله ی مؤثر در بحران وجود داشته باشد. اما پیشگیری از این سندرم در سطوح فردی به ویژه در دو دهه ی اخیر سخت تر شده است، چراکه امکان شناسایی همه جانبه ی عوامل افزاینده ی خطر ابتلا به سندرم استکهلم دیگر میسر نیست و به علاوه، هنوز اختلافات زیادی بر سر سازوکارهای روان شناختیِ دخیل در این سندرم وجود ندارد. برخی پژوهشگران به این سندرم به عنوان نوعی واپس رَوی (بازگشت به الگوهای فکری و رفتاری دوران کودکی) نگاه می کنند، حال آنکه برخی دیگر این سندرم را با رجوع به سایر مفاهیم روان شناسی ازجمله فلج عاطفی (خشک شدن از ترس) و همزادپنداری با متخاصم تعریف می کنند.