متن آهنگ صیاد از علیرضا افتخاری
چون صید به دام تو به هرلحظه شکارم ای طرفه نگارم از دوری صیاد دگر تاب نیارم رفته ست قرارم چون آهوی گم گشته به هر سوی دوانم رهایی نتوانم تا دام در آغوش نگیرم نگرانم آه از دل زارم از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی بر دل بنشانی چون پرتو خورشید اگر رو بکشانی وای از شب تارم در بند و گرفتار بر آن سلسه مویم خلاص از تو نجویم از دیده ره کوی تو با اشک بشویم با حال نزارم برخیز که داد از من بیچاره ستانی دردم چو ندانی بنشین که شرر در دل تنگم بنشانی لختی به کنارم تا آن لب شیرین به سخن باز گشایی خوش جلوه نمایی ای برده امان از دل عشاق کجایی تا سجده گزارم گر بوی ترا باد به منزل برساند جانم برهاند ورنه ز وجودم اثری هیچ نماند چون صید به دام تو به هرلحظه شکارم ای طرفه نگارم از دوری صیاد دگر تاب نیارم رفته ست قرارم چون آهوی گم گشته به هر سوی دوانم رهایی نتوانم تا دام در آغوش نگیرم نگرانم آه از دل زارم جز گرد و غبارم
2 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
4 سال پیش
4 سال پیش
4 سال پیش
4 سال پیش