متن آهنگ میان تاریکی از علی زند وکیلی
میان تاریکی تو را صدا کردم سکوت بود و نسیم سکوت بود و نسیم که پرده را میبرد در آسمان ملول ستاره ای می سوخت ستاره ای می رفت ستاره ای می گفت ستاره ای می سوخت ستاره ای می رفت ستاره ای می گفت تو را صدا کردم تو را صدا کردم تو را صدا کردم تو را صدا کردم تمام شب انجا میان سینه ی من کسی ز نو امیدی نفس نفس میزد تمام شب انجا میان سینه ی من کسی ز نو امیدی نفس نفس میزد کسی به پا می خواست کسی تو را می خواست کسی به پا می خواست کسی تو را می خواست تمام شب انجا میان سینه ی من کسی ز نو امیدی نفس نفس میزد تمام شب انجا میان سینه ی من کسی ز نو امیدی نفس نفس میزد کسی به پا می خواست کسی تو را می خواست کسی به پا می خواست کسی تو را می خواست تمام شب آنجا ز شاخه های سیاه غمی فرو می ریخت کسی ز خود می ماند کسی تو رو می خواند کسی تو رو می خواند کسی تو رو می خواند تمام شب آنجا ز شاخه های سیاه غمی فرو می ریخت کسی ز خود می ماند کسی تو رو می خواند کسی تو رو می خواند کسی تو رو می خواند ستاره ای می سوخت ستاره ای می رفت ستاره ای می گفت ستاره ای می سوخت ستاره ای می رفت ستاره ای می گفت تو را صدا کردم تو را صدا کردم تو را صدا کردم تو را صدا کردم درخت کوچک من به باد عاشق بود به باد بی سامان به باد بی سامان کجاست خانه ی باد کجاست خانه ی باد