نورپردازی یک بنا یکی از مهم ترین جنبه های طراحی آن است که چه در روز و چه در شب می تواند جلوه منحصربه فردی به دید بیننده آن بنا بدهد. بحث نور و پرداختن به آن می تواند در مباحث زیبایی شناسی و هنر جایگاه ویژه ای داشته باشد. ازجمله علوم و هنرهایی که می توان به نقش نور در آن اشاره داشت، هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه روند بهره گیری از نور طبیعی به خود اختصاص می دهد. ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین کننده نور مصنوعی هستند، مطرح هستند.
نورپردازی سنتی نقش آنها در معماری
در هنر معماری، نور یکی از اجزایی است که کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار، نظم فضایی، مصالح، رنگ و … مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کند. یکی از مهم ترین مشخصه های نور طبیعی، توالی و دگرگونی آن در طول روز است که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود. معماری و نور به همان اندازه به یکدیگر وابسته اند که جسم و روح، یکی برای زنده بودن و دیگری برای حضور مادی این جهان به دیگری نیاز دارد و آن هنگام که نور بر جسم فضا جاری می شود هر دو در جهان مرئی “وجود” پیدا می کنند. عنصر نورپردازی در معماری سنتی ایران از دو جهت مورد مطالعه قرار می گیرند، گروه اول به عنوان کنترل کننده های نور مانند انواع سایه بان ها و دسته دوم نورگیرها.
گروه اول نقش تنظیم نور وارد شده به داخل بنا را به عهده دارند و به دو دسته تقسیم می شوند: دسته اول آن هایی که جزو بنا هستند مانند رواق و دسته دوم آن هایی که به بنا افزوده شده و گاهی حالت تزئینی دارند مثل پرده. عناصری که به عنوان نورگیرها مطرح می شوند نام های مختلفی دارند ولی همه نورگیر هستند و عبارت اند از: روزن، شباک، در و پنجره مشبک، جام خانه، هورنو، ارسی، روشندان، فریزوخوون، گلجام، پالکانه، فنزر، پاجنگ و تهرانی. در مقابل عناصری مانند رواق، پرده، تابش بند، سایه بان ها، سرادق و ساباط قرار دارد که نقش کنترل نور و تنظیم آن برای ورود به داخل بنا را به عهده دارند. علاوه بر این موارد عناصری مانند شباکها، ضمن نورگیری نقش کنترل آن را نیز به عهده دارند.
پیشینه تابش بند
بهره گیری از تابش بند در معماری ایران تاریخی کهن دارد و ضرورت پیدایش آن قرارگیری بسیاری از نقاط ایران در پهنه اقلیمی گرم و خشک و نیاز به کنترل ورود نور به ساختمان و محافظت از افزایش دمای ناشی از گرمای خورشید در فصول گرم سال بوده است. در دوران قاجار با نمونه ای از تابش بندهای پارچه ای روبرو هستیم که در قالب منسوجاتی تزیینی بر روی نمای ساختمان های گوناگون این دوره نصب شده اند و هدف مقاله حاضر بررسی کارکرد این تابش بندها و شیوه استفاده از آنها در بناهای این دوران و همچنین نقش کارکرد تزیینی آنها در شکل دادن به نمای بناهای این عصر بوده است.
بررسی حاضر از روش توصیفی- تحلیلی و با ارجاع مطالعه موردی بر روی بنای کاخ ها و عمارت های دولتی دوره ناصری این دوره در شهر تهران و با ارجاع به عکس های تاریخی این دوره صورت گرفته است و تجزیه و تحلیل شامل دلایل کاربرد آن از منظر اقلیمی، نقوش تزیینی و دلایل استفاده از نقوش، تنوع و نحوه انطباق آنها با نمای ساختمان ها بوده است.
نتایج مطالعه نشان می دهد که تابش بندهای این دوره از منظر کاربردی با هدف ممانعت از ورود نور به فضاهای داخلی در فصول گرم سال، مانعی برای کاهش ورود هوا از سطح پنجره های ارسی، همچنین کاهش کوران در فضاهای نیمه بسته ایوان ها در شب و فصول سرد و ممانعت از تخریب تزیینات ایوان ها و پنجره های ارسی در اثر کج باران ها بوده است. از بعد تزیینی نیز بخشی از تزیینات رویه دوزی شده به منظور استحکام بخشی ساختار تابش بند و بخش دیگر به منظور ایجاد آرایه هایی جهت انطباق آنها با بستر معماری بنا بوده-است. از منظر تزیینی، آنها به تزیین ساده فرش مانند و نمونه پرده ایوان دارای کتیبه فوقانی به منظور انطباق با قوس های نما که در غالب موارد حامل نقوش تزیینی و نمادین است؛ تقسیم می شوند.
ویژگی های تابش بند در معماری
تابستان ها وقتی عرق چکان از بیرون به خانه می آیی و در را باز می کنی، هُرم گرمایی که به صورتت می خورد آخرین رمق ها را از تو می گیرد. باید کولر چند دقیقه روی درجه زیاد کار کند تا بتوانی کمی نفس بکشی. بعد هم اگر کولر مدام کار کند، فریز می شوی و اگر خاموش شود، هلاک. تابستان اینجا با همه نوبرانه های رنگ به رنگش، گرمای نفس گیری دارد. حالا هم که به دلیل تغییر اقلیم گرما بیشتر شده است. آنهم در این خانه هایی که عریان در برابر خورشید ساخته می شوند. قدیم ها اما اینطور نبود. مصالح شان خشت و آجر بود که عایق گرما هستند، بادگیر داشتند که کولر طبیعی بود و از ارسی استفاده می کردند که شیشه های کوچک و رنگی داشت و از شدت تابش کم می کرد و نکات ظریف دیگر در ساخت و مصالح. همچنین وجود درخت در جلوی خانه ها چند درجه از دمای هوا می کاست. دقت اگر بکنید وقتی از خیابان های لخت و عور وارد خیابانی پر درخت می شویم نسیم خنک گرما را از سر و صورتمان می شوید. اما امروزه ولع و حرص تبلیغات برای فروشگاه ها و جلوه فروشی برای منازل مسکونی باعث شده است که درختان را بخشکانند و از ریشه دربیاورند تا نمای ساختمان و سردر و تابلو پیدا شود! بگذریم… برسیم به یکی از عناصر از بین رفته در معماری ایرانی که کمک زیادی می کند به در امان ماندن خانه از تابش مستقیم. در گذشته برای پنجره خانه «تابش بند» می گذاشتند تا کمی از شدت تابش به درون خانه کم شود. کریم پیرنیا در کتاب «آشنایی با معماری اسلامی ایران» می نویسد که «تابش بند» یا «تووش بند» تیغه های نازک آفتاب شکنی بودند به عمق 6 تا 15 سانتی متر که گرداگرد تمام پنجره ها، روزن ها و درها کار می شد تا روی آنها سایه بیندازند. آنهایی که بالای درگاه ها یا پنجره ها کار می شد، تابش بند افقی یا «سَرسایه» نام داشتند. تابش بند ایستاده یا عمودی هم تیغه های آجری یا گچی بودند که بین هر دو پنجره یا درگاه به پهنای 60 تا 70 سانتی متر و عمق 10 تا 15 سانتی متر کار می شدند. اما متاسفانه در معماری دوره قاجار اهمیت این تابش بندها درک نشد و حذف شدند. تابش بندها از میان پنجره ها و ارسی ها برداشته شد و به جایش جرزهایی ساخته شد با لبه هایی پخ که به جای آفتاب شکن بودن راه را کاملا برای تابش خورشید به درون خانه باز می کرد. هرچند که در معماری دوره پهلوی بعضی خانه ها، می بینیم که پنجره ها سرسایه دارند. حالا هم اگر وقتی در شهر می چرخید کمی اطراف را تماشا کنید ممکن است ساختمان های زمان پهلوی را ببینید که تابش بند و سرسایه را به شکلی مدرن استفاده کرده اند تا پنجره بی پناه و تنها رو به آفتاب رها نشود. مشخص ترین آن ساختمان دانشکده دامپزشکی در نبش خیابان دکتر قریب و البته خود ساختمان دانشگاه تهران است که پنجره ها را با سرسایه یا همان سایه بان کار کرده اند و این نشان می دهد معمار حواسش به آفتاب تند این اقلیم بوده است. البته فقط تابش بند نبود که بنا را از تابش مستقیم آفتاب در امان نگه می داشت. در شهرسازی هم فکری برای گرمای تابستان و البته سرمایش می شد؛ سقف دار ساختن کوچه ها با «ساباط».کوچه هایی باریک با سقفی روی سرشان که هم تو را از گرما مصون می داشت و هم از سرما. مثل همین بازار که در تابستان گرمای بی امان ندارد و در زمستان سرمای استخوان سوز. حالا دیگر هیچ کوچه ای ساباط ندارد. مگر در بافت های قدیمی. مثل گذر وزیر دفتر در خیابان وحدت اسلامی که هنوز ساباطش پابرجاست یا برخی گذرها در محله امامزاده یحیی. ساباط ها و تانش بندها کم کم از میان رفتند و خانه ها دو دستی تقدیم آفتاب شدند. درحالی که می شد همگام با حرکت معماری به سمت مدرنیته، عناصر کاربردی معماری حفظ شوند. مانند تابش بند و سایه بان برخی ساختمان های قدیمی چون دانشگاه تهران یا حتی ساباط.