تمام رنج انسان از آنجا ناشی می شود که قادر نیست در اتاقی آرام به تنهایی بنشیند
حتما برای شما هم اتفاق افتاده که به محض تنهایی، خودتان را با تلویزیون و شبکه های اجتماعی سرگرم کنید تا این اوقات را سریع تر سپری کنید. این رفتار می تواند دلایل زیادی داشته باشد، اما مهم ترین دلیل آن این است که شاید از خلوت کردن و روبه رو شدن با خودتان می ترسید. شاید هم هیچ وقت یاد نگرفتید از تنهایی لذت ببرید. در این مقاله می خواهیم به دلایل این ترس و راه مقابله با آن بپردازیم.
اکثر ما بلز پاسکال را به عنوان ریاضی دان و فیزیک دان می شناسیم. او در سن ۳۹ سالگی درگذشت و بیشتر فعالیت های علمی اش را در دوره ٔ نوجوانی انجام داد. احتمالا بسیاری از ما در مورد کار هایی که او در زمینه ٔ علوم اجتماعی انجام داده چیزی نمی دانیم.
پاسکال در سال های قبل از مرگش تحت تأثیر یک تجربه ٔ مذهبی به فلسفه و الهیات روی آورد و مجموعه یادداشت های نسبتا پراکنده ای از او به جا ماند که بعد ها به صورت کتابی با نام «تفکرات» منتشر شد و امروزه شاهکاری در نثر فرانسه محسوب می شود. در این کتاب، افکار روشن او دربارهٔ انسان شبیه به نظریه های روانشناسی است. نکتهٔ جالب این است که این کتاب حدود ۲۰۰ سال قبل از اینکه روان شناسی به عنوان یک علم رسمی شناخته شود نوشته شده است.
موارد ارزشمند زیادی برای نقل قول کردن از آن وجود دارد، اما یکی از معروف ترین آن ها در این جمله خلاصه می شود:
تمام رنج انسان از آنجا ناشی می شود که قادر نیست در اتاقی آرام به تنهایی بنشیند.
به نظر پاسکال ما از تجربه ٔ تنهایی و سکوت می ترسیم و برای فرار از این حس دست به هرکاری می زنیم.
البته اگر بخواهیم منطقی به موضوع بپردازیم یک سؤال مطرح می شود: در دنیایی که همواره تلاش می کنیم راهی پیدا کنیم تا به یکدیگر نزدیک تر شویم و قادر باشیم به همه جای دنیا دسترسی داشته باشیم، چرا باید تنها باشیم؟ در حالی که بزرگ ترین پیشرفت صد سال گذشتهٔ بشر تکنولوژی و ارتباطات بوده، تنها بودن چه ضرورتی دارد؟ من می توانم در اتاق کارم در کانادا از طریق اسکایپ به همه جای دنیا سفر کنم در عین حال بدانم در خانه ام چه اتفاقی می افتد!
جواب این است که تنهایی باعث می شود نسبت به خودمان شناخت بیشتری پیدا کنیم.
تقریبا همه ٔ آدم ها فکر می کنند خودآگاهی دارند. آن ها فکر می کنند احساسات خود را می شناسند، می دانند از زندگی چه می خواهند و به مشکلات خود آگاهند. اما حقیقت این است که تعداد کمی از آدم ها خود و محیط اطراف شان را می شناسند و آن ها هم می دانند که برای رسیدن به این شناخت، نیاز به تنهایی و پرداختن به خویش دارند.
تنهایی باعث می شود نسبت به خودمان شناخت بیشتری پیدا کنیم
این روز ها پیام پاسکال بیش از هر زمان دیگری درست به نظر می رسد. ما با تنهایی احساس خوشایندی نداریم و برای فرار از آن به تکنولوژی روی آوردیم. دلیل آن این است که تلویزیون، رادیو، اینترنت و … ما را در شرایطی قرار می دهد که سرگرم باشیم و احساس تنهایی را تجربه نکنیم. ما از تنهایی می ترسیم و این ترس باعث می شود که هرگز با خودمان روبه رو نشویم. البته شاید کمی اغراق آمیز باشد که ریشه ٔ تمام مشکلات را در تنها نبودن بدانیم، اما با توجه به پیشرفت روز به روز جهان چندان هم غیرمنطقی نیست. ما آن قدر مشغول تکنولوژی هستیم که گاهی حتی فراموش می کنیم باید به خودمان بپردازیم. به همین دلیل با وجود اینکه تنها نیستیم احساس تنهایی می کنیم.
جالب است بدانید انسان ها به صورت ذاتی از تنهایی اجتناب می کنند، چون از احساس پوچی می ترسند. اما خوشبختانه راه حلی برای مقابله با این ترس وجود دارد.
تنها راه مقابله با این ترس مواجهه با آن است. در واقع باید این ترس را تجربه کنیم تا با آن خو بگیریم. درست مانند فیلم ترسناکی که اگر چندین بار تماشا کنیم دیگر ترسناک به نظر نمی رسد. اگر بتوانیم این ترس را تجربه کنیم بعد از مدتی متوجه می شویم که تنهایی واقعا بد و ترسناک نیست. برعکس، به ما کمک می کند خیلی سریع محیط اطراف مان را بشناسیم. بر خلاف زمانی که غرق در یک برنامه ٔ تلویزیونی هستیم، تنهایی باعث می شود ابعاد مختلف زندگی را ببینیم. کافی است برای مواجهه با آن زمان بگذاریم. هر روز و هر هفته در گوشه ای تنها بنشینیم و به خود بپردازیم.
البته ممکن است زمانی این تنهایی ما را به مسیر ناخوشایندی ببرد. خصوصا وقتی که با فکر کردن در مورد احساسات، امیدها، شک ها و افکارمان همراه است. اما پس از مدتی متوجه می شویم که شناختی که نسبت به خودمان به دست آوردیم بسیار خوشایند است.
بدون صرف زمان برای شناخت خودمان نمی توانیم با محیط اطراف مان ارتباط درستی برقرار کنیم.
تنهایی این امکان را برایمان فراهم می کند که چیز هایی را ببینیم که قبلا از وجوشان بی اطلاع بودیم. درست مثل کودکی که برای اولین بار چشم گشوده و جهان را می بیند.
تنها بودن مهارتی است که هیچ کس به ما نیاموخته است و چه عجیب! چرا که تنهایی مهارتی است بسیار مهم تر از سایر چیز هایی که در زندگی یاد می گیریم.
تنهایی گرچه راه حلی برای همه ٔ مشکلات نیست، اما قطعا نقطه ای برای شروع است.