ویلیام کاتبرت فاکنر (به انگلیسی: William Cuthbert Faulkner) (۱۸۹۷ - ۱۹۶۲) رمان نویس آمریکایی و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات بود. فاکنر در سبک های گوناگون شامل رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، شعر و مقاله صاحب اثر است. شهرت او عمدتاً به خاطر رمان ها و داستان های کوتاهش است که بسیاری از آن ها در شهر خیالی یوکناپاتافا (به انگلیسی: Yoknapatawpha County) اتفاق می افتد که فاکنر آن را بر اساس ناحیهٔ لافایت (به انگلیسی: Lafayette)، که بیشتر زندگی خود را در آنجا سپری کرده بود، و ناحیه هالی اسپرینگز/مارشال (به انگلیسی: Holly Springs/Marshall) آفریده است. فاکنر یکی از مهم ترین نویسندگان ادبیات آمریکا و مشخصاً ادبیات جنوب آمریکاست. با اینکه اولین آثار فاکنر از سال ۱۹۱۹، و بیشترشان در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ منتشر شده بود، وی تا هنگام دریافت جایزهٔ نوبل در سال ۱۹۴۹ نسبتاً ناشناخته مانده بود. حکایت و رمان آخر او چپاولگران برندهٔ جایزه پولیتزر داستان شدند. در سال ۱۹۹۸، مؤسسه کتابخانه نوین رمان خشم و هیاهوی او را ششمین کتاب در فهرست صد رمان برتر انگلیسی قرن بیستم قرار داد، رمان گوربه گور و روشنایی در ماه اوت هم در این فهرست قرار دارند. رمان آبشالوم، آبشالوم! او هم اغلب در فهرست های مشابه گنجانده می شود. بیشتر کتاب های او توسط مترجمانی مانند صالح حسینی و نجف دریابندری به فارسی برگردانده شده اند. او بزرگ ترین رمان نویس آمریکایی بین دو جنگ جهانی شناخته می شود.
زندگی نامه ويليام فالكنر
فاکنر در سال ۱۸۹۷ میلادی در نیو آلبانی، میسیسیپی به دنیا آمد. در ۱۹۰۲ خانواده اش به آکسفورد، مرکز دانشگاهی می سی سی پی، نقل مکان کرد. به دلیل وزن کم و قد کوتاه در ارتش ایالات متحده پذیرفته نشد ولی به عنوان دانشجوی دانشگاه افسری در یگان پرواز سلطنتی در تورنتوی کانادا نام نویسی کرد و در ۲ دسامبر ۱۹۱۸ به عنوان افتخاری ستوان دومی نایل شد. فاکنر وارد دانشگاه می سی سی پی شد و در سال ۱۹۲۴ از دانشگاه انصراف داد و در ۱۹۲۵ همراه با دوستش با یک کشتی باربری به ایتالیا رفت و از آنجا پای پیاده رهسپار آلمان و فرانسه شد. در ژوئن ۱۹۲۹ با استل اولدم ازدواج کرد. سفرهایی به هالیوود و نیویورک داشت و درین فاصله چندین فیلمنامه و نمایشنامه نوشت. مطالعات در مورد فاکنر در ۱۹۴۶ به صورت جدی توسط ملکم کاوی آغاز شد. در ۱۹۴۹ جایزه نوبل ادبیات به او داده شد و خطابهٔ مشهور خود را در آنجا خواند. بعداً نیز جایزه پولیتزر را برای کتاب شهر در سال ۱۹۵۷ دریافت نمود. او در ۶ ژوئیه ۱۹۶۲، سه هفته بعد از آنکه از اسب افتاد، بر اثر سکته قلبی در بیهالیا، میسیسیپی در گذشت.
سبک نوشتن ويليام فالكنر
فاکنر از اوایل دهه بیست میلادی تا شروع جنگ جهانی دوم، که به کالیفرنیا نقل مکان کرد، ۱۳ رمان و تعداد زیادی داستان کوتاه منتشر کرد. مجموعهٔ این آثار پایهٔ شهرت او شد و در نهایت منجر به دریافت جایزه نوبل در سن ۵۲ سالگی شد. این مجموعهٔ مفصل، که محرک اصلی اش نیاز یک نویسندهٔ ناشناخته به پول بود، مشهورترین آثار او را دربردارد: خشم و هیاهو (۱۹۲۹)، گوربه گور (۱۹۳۰)، روشنایی در ماه اوت (۱۹۳۲) و آبشالوم، آبشالوم! (۱۹۳۶). فاکنر در این دوره تعداد زیادی داستان کوتاه هم نوشت. نخستین مجموعه داستان کوتاه او این ۱۳ تا شامل بسیاری از داستان های تحسین شده اش مانند یک گل سرخ برای امیلی، سرخ پوست می رود، خورشید آن عصر، و سپتامبر بی باران بود. بسیاری از رمان ها و داستان های کوتاه فاکنر در یوکناپاتافا روی می دهند که از نظر جغرافیایی تقریباً برابر بخش لافایت است که آکسفورد می سی سی پی، شهر محل تولد او، مرکز آن است. فاکنر یوکناپاتافا را همچون تمبر پستی مخصوص خود می دانست و بسیاری از منتقدان مجموعه آثاری که آن را به نمایش می گذارد عظیم ترین آفرینش خیالی در ادبیات می دانند. سه رمان، هملت، شهر، و عمارت که با هم به عنوان سه گانه اسنوپس خوانده می شوند جزئیات شهر جفرسن و محیط آن را شرح می دهند که خانواده ای به سرپرستی فلم اسنوپس خود را در زندگی و روح و روان مردم محل وارد می کنند. شهرت فاکنر به سبک تجربی او و توجه دقیقش به شیوهٔ بیان و آهنگ نوشتار است. فاکنر برخلاف شیوهٔ مینیمالیستی ارنست همینگوی، نویسندهٔ معاصرش، در نوشته هایش مکرراً از جریان سیال ذهن بهره می گیرد و غالباً داستان هایی عمیقاً عاطفی، ظریف، پیچیده، و گاه گوتیک با شخصیت های گوناگون شامل برده های آزادشده، یا اعقاب برده ها، سفیدپوستان تهیدست، جنوبی های طبقه کارگر یا اعیان می نوشت.
كتاب ويليام فالكنر
ویلیام فاکنر چون “دس پاسوس” و “همینگوی” اولین کتاب خود را در سال ۱۹۲۶ با نوشتن داستان جنگی “مزد سرباز” که قهرمان آن سربازی است که مجروح و بدبین و ناراضی به وطن بر میگردد و در اطراف خود جز خودپرستی نمی بیند شروع کرد. او داستان “خشم و هیاهو” را در سال ۱۹۲۹ نوشت که سرگذشت تأثر انگیز خانواده ای را شرح داده است، این کتاب نام ویلیام فاکنر را بلند آوازه ساخت. داستان دیگر این نویسنده که نام آن “سارتوری” است نیز در ۱۹۲۹ منتشر شد. در این داستان موضوعی مورد بحث قرار گرفته است که بعداً اساس فکر و نوشته های این نویسنده شد و آن ترسیم جنوب آمریکا یعنی قسمت «می سی سی پی» و جنگ های انفصال است. بر اثر این جنگ ها به عقیده نویسنده، نسل مردان شریف قدیمی منقرض شده و دسیسه کاران و اشخاص متقلب و حیله گر به روی کار می آیند. داستان «معبد» را ویلیام فاکنر در سال ۱۹۳۱ منتشر کرد که از خشن ترین و زننده ترین داستان های وی است. این کتاب خواننده زیاد داشته است و «آندره مالرو» نویسنده ی شهیر فرانسه بر ترجمه فرانسه آن مقدمه ای نوشته و « ژان پل سارتر» نیز مقالاتی درباره آن نگاشته است. ویلیام فاکنر در سال ۱۹۲۷ داستان “پشه ها” را منتشر کرد که مورد توجه فراوان واقع شد. وی در سال ۱۹۳۱ کتاب “این اعداد سیزده” را نیز به رشته تحریر کشید. در سال ۱۹۳۳ وی مجموعه اشعارش را به نام “شاخه های سبز” منتشر کرد و در ۱۹۳۵ کتاب “برج” را منتشر نمود. در سال ۱۹۳۹ کتاب “نخل های جنگلی” وی با استقبال عمومی روبرو گشت. کتاب های “هملت” در ۱۹۴۰ و “مزاحم دربار” در ۱۹۴۸ نام او را در ردیف نویسندگان بزرگ معاصر آمریکا قرار داد. ویلیام فاکنر در سال ۱۹۵۱ “مجموعه داستان های کوتاه” و در ۱۹۵۳ “گل سفید” و در ۱۹۵۴ “یک افسانه” را به رشته تحریر کشید و در ۱۹۵۵ “جنگل های بزرگ” و “عمو ویلی” را منتشر کرد. آنچه در آثار این نویسنده جلب توجه می کند نخست بدبینی شدید اوست. دیگر از خصوصیات نویسندگی او تشریح و نقاشی مناظر کشتن و قطع اعضاء و نظایر این هاست. از مشخصات دیگر این نویسنده شیوه ی خاص او در توجه به زمان است که خواننده را معمولاً گیج و گمراه می کند. تقریباً هیچگاه نویسنده، داستانی را مرتب و به تدریج از ابتدا تا انتها شرح نمی دهد، بلکه اغلب از آخر مطلب شروع می کند. ویلیام فاکنر نویسنده، خواننده را در مقابل اجزای پراکنده موضوع و مسئله ای می گذارد که تعبیر و حل آن فقط پس از صحبت ها و مکالماتی که قطع شده و دوباره شروع می شود، میسر می گردد. «ویلیام فاکنر» در سال 1943 به اخذ جایزه ادبی نوبل نایل آمد و در سال 1954 جایزه «پولیتزر Pulitzer» را دریافت نمود. وی نویسنده ای است که به تدریج در آمریکا کسب شهرت نموده است. آثار این نویسنده هنوز هم در این کشور خواننده کثیر و فروش زیاد ندارد، برعکس در فرانسه طبقه روشنفکر ارزش فوق العاده ای برای او قائلند.
آثار ويليام فالكنر
- گوربه گور. ترجمهٔ نجف دریابندری. نشر چشمه. ۳۰۴ صفحه
- روشنایی ماه اوت. ترجمه عبدالحسین شریفیان. نشر چشمه. ۵۱۰ صفحه
- روشنایی در اوت. ترجمه صالح حسینی. انتشارات نیلوفر. ۵۶۰ صفحه
- حومه. ترجمه عبدالله قره باغی. نشر چشمه. ۱۴۷ صفحه
- خشم و هیاهو. ترجمه بهمن شعله ور. انتشارات نگاه. ۴۱۴ صفحه
- خشم و هیاهو. ترجمهٔ صالح حسینی. انتشارات نیلوفر. ۴۳۲ صفحه
- ابشالوم، ابشالوم!. ترجمهٔ صالح حسینی. انتشارات نیلوفر. ۴۱۳ صفحه
- برخیز ای موسی. ترجمهٔ صالح حسینی . انتشارات نیلوفر. ۳۸۳ صفحه
- حریم. ترجمهٔ فرهاد غبرایی. انتشارات نیلوفر. ۳۱۷ صفحه
- رکوئیم برای یک راهبه. ترجمه شاپور بهیان. انتشارات نیلوفر. ۲۵۱ صفحه
- داستان های یوکناپاتافا. ترجمهٔ علی بهروزی. انتشارات نیلوفر. ۲۲۷ صفحه
- یک گل سرخ برای امیلی. ترجمهٔ نجف دریابندری. انتشارات نیلوفر. ۲۴۵ صفحه
- نخل های وحشی. ترجمهٔ تورج یاراحمدی. انتشارات نیلوفر. ۳۸۳ صفحه
- حرامیان. ترجمهٔ تورج یاراحمدی . انتشارات نیلوفر. ۳۵۸ صفحه
- پیرمرد. ترجمه تورج یاراحمدی. نشر کتاب سرای نیک. ۱۴۰ صفحه
- آبادی(سه گانه خانواده اسناپس ۱). ترجمه تورج یاراحمدی. نشر کتاب سرای نیک. ۲۲۴ صفحه
- تسخیر ناپذیر. ترجمهٔ پرویز داریوش. انتشارات امیرکبیر. ۲۱۴ صفحه
- ناخوانده در غبار. ترجمه شهریار بهترین. نشر روزنه کار. ۲۶۷ صفحه
- جنگل بزرگ. ترجمه احمد اخوت. انتشارات افق. ۱۶۸ صفحه
- گنج نامه(داستان های گنج نمکی). ترجمه احمد اخوت. انتشارات افق. ۱۴۴ صفحه
- اسب ها و آدم ها. ترجمه احمد اخوت. انتشارات افق. ۲۰۸ صفحه
- کاراگاه دهکده. ترجمه احمد اخوت . انتشارات افق. ۲۲۴ صفحه
- میس جینی(و زنان دیگر). ترجمه احمد اخوت. انتشارات افق. ۲۶۴ صفحه
- این یازده تا. ترجمه احمد احوت. نشر ماهی. ۲۶۳ صفحه
- اسبهای خالدار. ترجمهٔ احمد اخوت. نشر فردا. ۱۸۲ صفحه
- سپتامبر بی باران. ترجمه احمد اخوت. انتشارات سهروردی. ۲۴۹ صفحه
- خشم و هیاهو. ترجمه نرگس خامه ای. نشر یوبان. ۳۳۲ صفحه
- سرخپوست می رود. ترجمه فرزانه قیاسی نوعی. نشر یوبان. ۱۶۶ صفحه
- آن خورشید عصرگاهی. ترجمه تیمور قادری. نشر مهتاب. ۹۵ صفحه