بیوگرافی الهه رضایی
الهه رضایی متولد ۱۲ بهمن ۱۳۴۲ در تهران، مجری است. فارغ التحصیل لیسانس رشته علوم تربینی می باشد، چهره و صدایش برا بچه ها دهه شصت نوستالژی و خاطره انگیز است، او حالا مهد کودک دارد و مدست هاست از تلویزیون دور شده است.
خانواده
پدر و مادرم اصالتا دماوندی هستند. پدرم آن زمان کارمند دادگستری و بسیار مذهبی بود. او خیلی روی حلال و حرام مقید بود. مادرم هم مذهبی بود و رفتار و شخصیت آنها به شدت روی ما که چهار تا خواهر و برادر بودیم، تاثیر گذار بود.
ازدواج و همسر
آشنایی با همسرم به صورت سنتی و خانوادگی بود و سال ۶۴ و ۶۵ وارد زندگی مشترک شدم. اگر اشتباه نکنم من بین سال های ۶۵ تا آخرهای ۶۷ یا ۶۸ کارم تغییر کرده بود. اجرا نداشتم، کار گویندگی هم نداشتم. دلیلش هم این بود که بچه هایم متولد شده بودند و کوچک بودند. همسرم الان فوق تخصص قلب هستند.
فرزندان
دو فرزند دارم که پسرم در ایران تحصیل می کند و پیش خودم است و دخترم ازدواج کرده و با همسرش به آمریکا رفته تا او درسش را بخواند.
نحوه ورود به تلویزیون
فکر می کنم اردیبهشت یا خرداد ۵۸ (وقتی ۱۶ ساله بودم) تلویزیون زیرنویس می رفت که می خواهیم در برنامه کودکان از مجریان کم سن و نوجوان استفاده کنیم یکی از دوستان من که آمده بود تا با همدیگر درس بخوانیم و این زیرنویس را خوانده بود پیشنهاد داد که با هم به تلویزیون برویم و تست اجرا بدهیم. رفتیم و تست اجرا گرفته شد و با حضور من موافقت شد خلاصه رفتیم و اتفاقات به آن شکلی که بچه های دهه ۶۰ و ۷۰ و اینها دیده بودند پیش رفت
برنامه های غمگین زمان جنگ
در زمان جنگ برنامه های کودک برنامه های غمگینی بود یک جورهایی شاید برای حس همدردی این طور بود. خیلی از بچه ها بودند که یکی از اعضای خانواده شان مفقود بود یا پدر نداشتند یا مادر نداشتند. حتی کارتون های انتخابی هم همین طور بود. هاچ زنبور عسلی که داشتیم این طوری بود تا دختری به نام نل و پرین همه این جور بودند شاید در آن دوره زمانی دنیا هم همین نگاه را داشت.
اولین حقوق از سازمان
جلسه ای ۱۰۰ تومان اولین حقوق من در صدا و سیما بود. سازمان که در آن زمان استخدام نداشت و عملا تا سال ۶۴ ما در استخدام سازمان نبودیم. سال ۶۴ هم که استخدامی شد یکی، دو سال از سوابق گذشته مان را قبول نمی کردند. چون ساعت کاری پر نمی شد و سن ما زیر ۱۸ سال بود.
مجری گری و مادری برای بچه ها
هیچ وقت تصویر دوگانه ای برای بچه هایم نداشتم. همان شخصیتی که مقابل دوربین داشتم در مقابل فرزندانم هم داشتم. بچه هایم البته از اینکه مادرشان سرشناس است بعضی جاها بهره می بردند؛ مثلا برای ثبت نام در مدرسه تحویل شان می گرفتند و از این موضوع خوشحال بودند. اما خیلی وقت ها هم به خاطر کار من یا کار همسرم تنها بودند و این برایشان سخت بود.
تکیه کلام آن زمان ها
تکیه کلام من این بود که معمولا می گفتم: برید عقب تر، باز هم عقب تر اینها را بعضی وقت ها نویسنده برنامه می نوشت و البته واقعا دغدغه مهمی بود. چون توصیه اکثر چشم پزشکان است که باید از تلویزیون فاصله گرفت تا مشکلی برای چشم به وجود نیاید.
شغل دوم
آدمی که با بچه ها سروکار داشته یک بخشی از زندگی و علاقه مندی اش بچه ها می شود و همین طور چون رشته تحصیلی ام تعلیم و تربیت و امور تربیتی است کار با بچه ها و سر و کله زدن با آنها ادامه کار مناسبی برای من بود. بعد از بیرون آمدن از صدا و سیما مهد کودک را همراه خواهرم احداث کردیم. چون ما خانوادگی بچه ها را خیلی دوست داریم.سال ۱۳۹۲ در انتخابات چهارمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا شرکت کرد، ولی نتوانست آرای موافق مردم تهران را کسب کند
بازنشستگی در سال ۸۷
علتش بیشتر تغییر علاقمندی های سازمان صدا و سیما نسبت به نحوه اجرا بود. من ده سالی غیر از کار کودک، کار بزرگسال کردم ولی در کار کودک موفق تر بودم؛ چون با وضعیت صورت و چهره من، کار کودک هماهنگ تر بود و البته عادت ذهنی مخاطبان هم موثر بود بعد از ۸۷ چون خیلی دیگر به کار بزرگسال تمایلی نداشتم و برای کودک هم روش اجرا و فرمت کار عوض شد و با روش من هماهنگ نبود، حداقل من ترجیح دادم در روش خودم تغییری ایجاد نکنم و گروه های جدید و جوان های پر انرژی تر وارد کار کودک شوند.
انیمیشن های مورد علاقه
بیشتر انیمیشن های قدیمی را دوست دارم بخصوص پلنگ صورتی و در مورد پینوکیو هم باید بگویم به نظرم او شخصیتی داشت که بیشتر بچه ها را با کارهایش مضطرب می کرد.
چه تعریفی از یک مجری کودک دارید؟
به نظرم یک مجری کودک باید بتواند با کودکان ارتباط خوبی برقرار کند. خاطرم هست خانم فریده معلمی از مجریان خوب گروه کودک بود که در زمان خودش با کلام شیرینش بیشترین تاثیرگذاری را بر بچه ها داشت. قطعا چنین شخصیت هایی در ذهن بچه ها ماندگار خواهند شد. معتقدم یک مجری خوب می تواند مخاطب را پای تلویزیون نگه دارد.
3 سال پیش
4 سال پیش