شعر مرگ بیشترین دل مشغولی شاعران در همه دورانها بوده است. شاعران در مواجهه با مرگ سه دسته هستند: نخست، كسانی مانند مولانا که مرگ را ستوده اند و به گرمی از آن استقبال کردند. دوم، دسته ای که مثل خیام با نفرت و کراهت به مرگ نگریسته و با خوشباشی از هراس ناشی از مرگ کاسته اند. سوم، گروهی چون سعدی که واقع گرایانه به مرگ نگریسته اند. در شعر معاصر نیز مشابه همین دسته بندی دیده می شود. انواع مختلف شعر با دیدگاه متفاوت به مرگ را در ادامه مطلب بخوانید. با ما همراه باشید.
زیباترین اشعار فارسی با مضمون مرگ
روزی که زیر خاک تن ما نهان شود
وآنها که کرده ایم یکایک عیان شود
یارب به فضل خویش ببخشای بنده را
آن دم که عازم سفر آن جهان شود
بیچاره آدمی که اگر خود هزار سال
مهلت بیابد از اجل و کامران شود
هم عاقبت چو نوبت رفتن بدو رسد
با صدهزار حسرت از اینجا روان شود
آوازه در سرای در افتد که خواجه مرد
وز بم و زیر، خانه پر آه و فغان شود
تابوت و پنبه و کفن آرند و مرده شوی
اوراد ذاکران ز کران تا کران شود
آرند نعش تا به لب گور و هر که هست
بعد از نماز باز سر خانمان شود
میراث گیر کم خرد آید به جست و جوی
پس گفت و گوی بر سر باغ و دکان شود
نامی ز ما بماند و اجزای ما تمام
در زیر خاک با غم و حسرت نهان شود
خرم دلی که در حرم آباد امن و عیش
حق را به خوان لطف و کرم میهمان شود
این کار دولتست نداند کسی یقین
سعدی یقین به جنت و خلدت چه سان شود
سعدی
~~✦✦✦~~
من نمی خواهم که بعد از مرگ من افغان کنند
دوستان گریان شوند و دیگران نالان کنند
من نمی خواهم که فرزندان و نزدیکان من
ای پدر جان! ای عمو جان! ای برادر جان کنند
من نمی خواهم پی تشییع من خویشان من
خویش را از کار وا دارند و سرگردان کنند
من نمی خواهم پی آمرزش من قاریان
با صدای زیر و بم ترتیل الرحمن کنند
من نمی خواهم خدا را گوسفندی بیگناه
بهر اطعام عزادارن من قربان کنند
من نمی خواهم که از اعمال ناهنجار من
ز ایزد منان در این ره بخشش و غفران کنند
آنچه در تحسین من گویند بهتان است و بس
من نمی خواهم مرا آلوده بهتان کنند
جان من پاک است و چون جان پاک باشد باک نیست
خود اگر ناپاک تن را طعمه نیران کنند
در بیابانی کجا از هر طرف فرسنگ هاست
پیکرم را بی کفن بی شستشو پنهان کنند
حبیب یغمایی
وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می کند
زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می کند
ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب
وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند
سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟
یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد
تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند
هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست
خانه من با خیابان ها چه فرقی می کند
مثل سنگی زیر آب از خویش می پرسم مدام
ماه پایین است یا بالا چه فرقی می کند؟
فرصت امروز هم با وعده فردا گذشت
بی وفا! امروز با فردا چه فرقی می کند
فاضل نظری
~~✦✦✦~~
مثل گیسویی که باد آن را پریشان می کند
هر دلی را روزگاری عشق ویران می کند
ناگهان می آید و در سینه می لرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می کند
با من از این هم دلت بی اعتناتر خواست، باش
موج را برخورد صخره کِی پشیمان می کند؟
مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت کِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می کند
اشک می فهمد غم افتاده ای مثل مرا
چشم تو از این خیانت ها فراوان می کند
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
دردِ بی درمان شان را مرگ درمان می کند
مژگان عباسلو
~~✦✦✦~~
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ
بابا طاهر
~~✦✦✦~~
دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمده ای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت
خیام
~~✦✦✦~~
دل سِرّ ِ حیات اگر کَماهی دانست،
در مرگ هم اسرار الهی دانست؛
امروز که با خودی، ندانستی هیچ،
فردا که ز خود رَوی چه خواهی دانست؟
خیام
~~✦✦✦~~
به خدایی که بی شناس مقیم
در دل و دیده آتشم باشد
مرگ هر چند خوش نباشد لیک
بی رخ دوستان خوشم باشد
انوری
~~✦✦✦~~
رسول مرگ به ناگه به من رسید فراز
که کوس کوچ فروکوفتند کار بساز
کمان پشت دوتا چون به زه درآوردی
ز خویش ناوک دلدوز حرص دور انداز
کمال الدین اسماعیل
~~✦✦✦~~
مرگ اگر مرد است آید پیش من
تا کشم خوش در کنارش تنگ تنگ
مرگ ما هست عروسی ابد
سر آن چیست هو الله احد
مولوی
~~✦✦✦~~
چو خواهی ستایش پس مرگ تو
خرد باید ای نامور برگ تو
فردوسی
~~✦✦✦~~
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
حافظ
~~✦✦✦~~
مرا کز عشق می سوزم ز دوزخ چند ترسانی
کسی از مرگ می ترسد که در دل خوف جان دارد
خصم را گو پیش تیغش جوشن و خفتان مپوش
مرگ را کی چاره هرگز جوشن و خفتان کند
قاآنی شیرازی
~~✦✦✦~~
خواب را گفته ای برادر مرگ
چو بخسبی همی زنی درِ مرگ
اوحدی مراغه ای
~~✦✦✦~~
چون زیستن تو مرگ تو خواهد بود
نامرده بمیر تا بمانی زنده
خوشا آن کس که پیش از مرگ میرد
دل و جان هرچه باشد ترک گیرد
عطار نیشابوری
~~✦✦✦~~
گویند که مرگ طرفه خوابی ست
این خواب گران گرفت ما را
دیشبش گفتم فلانی! زیرلب گفتا که «مرگ!»
طرفه مرگی بود این کز آب حیوان زاده شد
امیرخسرو دهلوی
~~✦✦✦~~
سخن گو سخن سخت پاکیزه راند
که مرگ به انبوه را جشن خواند
نظامی
~~✦✦✦~~
کسی کو نکونام میرد همی
ز مرگش تاسف خورد عالمی
اسدی طوسی
~~✦✦✦~~
گر غم مرگ را به سنگ سیاه
بنویسند از او برآید آه
مکتبی شیرازی
~~✦✦✦~~
لباس مرگ بر اندام عالمی زیباست
چه شد که کوته و زشت این قبا به قامت ماست
عارف قزوینی
~~~ شعر مرگ ~~~
نشنیدی حدیث خواجه بلخ
مرگ بهتر که زندگانی تلخ
سعدی
~~✦✦✦~~
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است
فاضل نظری
~~✦✦✦~~
هر هفته و مهی که به پیش آمد
بر پیشباز مرگ فرستادت
پروین اعتصامی
~~✦✦✦~~
چرا از مرگ می ترسید
چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید
مپندارید بوم ناامیدی باز
به بام خاطر من می کند پرواز
مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است
مگویید این سخن تلخ و غم انگیز است…
بهشت جاودان آنجاست
جهان آنجا و جان آنجاست
نه فریادی نه آهنگی نه آوایی
نه دیروزی نه امروزی نه فردایی
جهان آرام و جان آرام
زمان در خواب بی فرجام
خوش آن خوابی که بیداری نمی بیند
سر از بالین اندوه گران خویش بردارید
در این دوران که آزادگی نام و نشانی نیست
در این دوران که هر جا هر که را زر در ترازو، زور در بازوست
جهان را دست این نامردم صدرنگ بسپارید
که کام از یکدیگر گیرند و خون یکدیگر ریزند
همه بر آستان مرگ راحت سر فرود آرید
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید
چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید
چرا از مرگ می ترسید!؟
فریدون مشیری
~~✦✦✦~~
هرگز از مرگ نهراسیده ام
اگرچه دستانش از ابتذال شکننده تر بود
هراسِ من باری همه از مردن در سرزمینی ست
که مزد گورکن
از بهای آزادی آدمی
افزون باشد
~~✦✦✦~~
جُستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتنِ خویش
بارویی پی افکندن
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش تر باشد
حاشا، حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم
احمد شاملو
~~✦✦✦~~
و نترسیم از مرگ
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ وارونه یک زنجره نیست
مرگ در ذهن اقاقی جاری است
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید
مرگ با خوشه انگور می آید به دهان
مرگ در حنجره سرخ گلو می خواند
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است
مرگ گاهی ریحان می چیند
مرگ گاهی ودكا می نوشد
گاه در سایه نشسته است به ما می نگرد
و همه می دانیم
ریه های لذت، پر اکسیژن مرگ است
در نبندیم به روی سخن زنده تقدیر که از پشت چپرهای
صدا می شنویم
سهراب سپهری
چه وحشتناک
نمی آید مرا باور
و من با این شبیخون های شوم و بی شرمانه ای که دارد مرگ
بدم می آید از این زندگی دیگر
چه بی رحمند صیادان مرگ، ای داد!
مهدی اخوان ثالث
~~✦✦✦~~
تو ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ
ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻧﻤﯽﺗﺮﺳﻢ
ﻓﻘﻂ
ﺣﻴﻒ ﺍﺳﺖ
ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ
ﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺒﻴﻨﻢ
ﻋﺒﺎﺱ ﻣﻌﺮﻭفی
~~~ شعر مرگ ~~~
مرا بسوزانید
و خاکسترم را
بر آب های رهای دریا بر افشانید،
نه در برکه،
نه در رود:
که خسته شدم از کرانه های سنگواره
و از مرزهای مسدود
ژاله اصفهانی
~~✦✦✦~~
نگران نباش
خیلی تنها نمی مانم
عاقبت یک روز
مرگ دستم را می گیرد
و از تمام این خیابان های شلوغ عبورم می دهد
نگران نباش
مرگ شبیه زندگی نیست
دست های پُر مهری دارد
دستِ هر کس را بگیرد
دیگر رهایش نمی کند
نسترن وثوقی
~~✦✦✦~~
تمام عمر دستت صرف شادی شد
دست های تو مهربان بودند یکی بیشتر از دیگری
و چهره ات مثل وقتی که گلدانی را آب می دهند زیبا بود
مرگ با چهر ه ات چکار کرده
با سینه ات که جای بازی من بود
دیده می شدی چون ماه کوچه و بازار
دیده می شدی چون شاخه ای که از آب بیرون می زند
در تو انگار چیزی بود که برق می زد
می دانستم، می دانستم این بهار که بیاید تو را چشم خواهند زد
پدرم برای تو چه بگویم
بگویم زخمم آن قدر عمیق شده که می توان در آن درختی کاشت؟
بگویم غمینگم و مرگ کاری نمی کند
دستت را بر شانه ام بگذار و مرگ را متوقف کن
دارم می روم، دارم نامم را از دهان دنیا خالی می کنم
غلامرضا بروسان
~~✦✦✦~~
و نترسیم از مرگ
مرگ پایان کبوتر نیست
مرگ وارونه یک زنجره نیست
مرگ در ذهن اقاقی جاری است
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید
مرگ با خوشه انگور می آید به دهان
مرگ در حنجره سرخ – گلو می خواند
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است
مرگ گاهی ریحان می چیند
مرگ گاهی ودکا می نوشد
گاه در سایه نشسته است به ما می نگرد
و همه می دانیم
ریه های لذت، پر اکسیژن مرگ است
در نبندیم به روی سخن زنده تقدیر که از پشت چپرهای
صدا می شنویم
سهراب سپهری
زیباترین متن های فارسی با مضمون مرگ
هرگز از مرگ نهراسیده ام
اگرچه دستانش از ابتذال شکننده تر بود
هراسِ من باری همه از مردن در سرزمینی ست
که مزدِ گورکن
از بهای آزادیِ آدمی
افزون باشد
~~✦✦✦~~
کافی است زمان مرگت را بدانی، آن وقت است که حتی زیبایی خوردن یک لیوان آب را از دست نمی دهی
~~✦✦✦~~
از مرگ نترسید
از این بترسید که وقتی زنده اید
چیزی درون شما بمیرد به نام انسانیت.
“برتراند راسل”
~~✦✦✦~~
به جای تاج گل بزرگی
که پس از مرگم برای تابوتم می آوری
شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن
~~✦✦✦~~
پزشکی قانونی علت مرگ نامبرده را
بسته شدن روزنه های امید ذکر کرد
~~✦✦✦~~
چه وحشتناک
نمی آید مرا باور
و من با این شبیخون های شوم و بی شرمانه ای که دارد مرگ
بدم می آید از این زندگی دیگر
چه بی رحمند صیادان مرگ، ای داد!
مهدی اخوان ثالث
~~✦✦✦~~
مرگ از تو مهربان تر است
که هر روز
به او نزدیک تر می شوم
اما تو…
~~✦✦✦~~
تو ﻣﯽﺩﺍﻧﯽ
ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻧﻤﯽﺗﺮﺳﻢ،
ﻓﻘﻂ
ﺣﻴﻒ ﺍﺳﺖ
ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ
ﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺒﻴﻨﻢ
ﻋﺒﺎﺱ ﻣﻌﺮﻭفی
~~✦✦✦~~
مرگ من زیاد طول کشید، امیدوارم من را ببخشید
~~✦✦✦~~
اگر می خواهی پس از مرگ فراموش نشوی یا چیزی بنویس که قابل خواندن باشد یا کاری کن که قابل نوشتن باشد.
~~✦✦✦~~
از من زنی هنوز
توی عکس های قدیمی
با تو خوشبخت است
به مرگ بگو
می تواند اگر
دستت را
از دور گردن او هم باز کند
جمعه را فراموش کن
دل به تقویم سیاه این روزها نبند
پنج شنبه زنده است هنوز
با تمامی مردگان خویش…
~~✦✦✦~~
چه مهمانان بى دردسرى هستند مردگان،
نه به دستى ظرفى را چرک و نه با حرفى دلى را آلوده میکنند،
تنها به شمعى قانع اندو اندکى سکوت…
~~✦✦✦~~
وابستگی پیدا کردن به بسی که متعلق به تو نیست یعنی مرگ تدریجی
~~✦✦✦~~
همین که به مرگ می رسانی مرا
یعنی زندگی ام دست توست.
~~✦✦✦~~
مرگ مردن نیست و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست،
من مردگان بیشماری را دیده ام که راه میرفتند
حرف میزدند، سیگار میکشیدند.
~~✦✦✦~~
یکبار زاییده شدن
و این همه مردن …
~~✦✦✦~~
بارها گُریخته ای از مرگ
بی آن که بدانی بر سینه ات
چشم زخمِ بوسه های مرا د اشته ای!
~~✦✦✦~~
به مرگ هم نمی شود امید بست
وقتی در تو
رسوب می کند
تنهایی!
~~✦✦✦~~
به مراسمِ خاک سپاری اَت نیامدم
چون
برای من نمرده بودی!
~~✦✦✦~~
اگر مرا دوست نداشته باشی
دراز می کشم و می میرم
مرگ نه سفری بی بازگشت است
و نه ناگهان محو شدن
مرگ دوست نداشتن توست
درست آن موقع که باید دوست بداری
~~✦✦✦~~
امام علی (ع):
در شگفتم از کسى که مى بیند
هر روز از جان و عمر او کاسته مى شود ،
امّا براى مرگ آماده نمی شود.
~~✦✦✦~~
مثل پلنگی تنها
که پنجه به هوای ماه بکشد
و ماه؛ نه به دست بیاید و، نه زخم بخورد؛
هر شب
بر سنگِ مزار تو می نشینم!
~~✦✦✦~~
چه فرق می کند
زمین گِرد باشد یا مسطح
وقتی تو
هیچ کجای آن نیستی؟!
~~✦✦✦~~
زندگی فرصت بس کوتاهیست
تا بدانیم که مرگ
آخرین نقطه پرواز پرستوها نیست
مرگ هم حادثه است
مثل افتادن برگ
که بدانیم پس از خواب زمستانی خاک
نفس سبز بهاری جاریست
~~✦✦✦~~
مرگ انسان زمـانیست
که نه شب بهانه ای برای خوابیدن دارد
و نه صبح دلیلی برای بیدار شدن . .
~~✦✦✦~~
امیدوارم از مطالب ارائه شده لذت برده باشید. برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر به بخش سرگرمی(اس ام اس) ساعد نیوز مراجعه نمایید.