کهنسالی یک سرنوشت مشترک همگانی است و هنگامی که زندگی ویژه و شخصی ما را در چنگ می فشارد مات و مبهوت می شویم. در واقع سالمندی یکی از مراحل رشد انسان است، به عکس آنان که آن را پایان زندگی می دانند، خود یکی از مراحل زندگی است و به عنوان یک روند طبیعی گذر عمر و زندگی مطرح می گردد.سالمندی، مصیبتی جانکاه نیست که به آن با دیدی منفی بنگریم و برایش متأسف باشیم. این دیدگاه که آدمی، پیری و سالمندی را تنها از دید ضعف قوا و انحطاط بدن یا ضعف دید و گوش و دیگر حواس مورد توجه قرار دهد، اشتباهی بس بزرگ است.تجربه و تفکر و احساس مفید بودن برای خانواده و جامعه و سربلند بیرون آمدن از مراحل مختلف زندگی و رسیدن به دوران پرشکوه سالمندی را نمی توان با عدم پذیرش از دست دادن برخی توانایی های فیزیکی در این دوران به دست آورد. اما این به معنای ناکارآمدی و کنار گذاشته شدن نیست.
سن گذر آرزوها
با ورود زوجین به سنین میانسالی کم کم شرایط جسمانی و روحی متفاوت می شود. آغاز میانسالی در مردان با کاهش هورمون تستسترون همراه می شود، همان گونه که در زنان نیز در این دوره کاهش هورمون استروژن وجود دارد و تغییرات جسمی و روحی فراوانی به وجود می آورد، کاهش این هورمون در مردان نیز سطح انرژی بدن، قدرت عضلانی و جنسی را در آنان کاهش می دهد. این تغییرات باعث تغییر در خلقیات و روحیات افراد می شود که همزمان با ورود فرد به دوران بازنشستگی است. افراد احساس می کنند که دیگر نشاط گذشته را ندارند و در حالی پا به این دوران گذاشته اند که بسیاری از آرزوهایی را که در سر می پروراندند، بر آورده نشده است.
بدیهی است همه همسران خواه ناخواه با هم مشکلاتی دارند که موجب تنش هایی بین آنها خواهد شد، اما با بروز این شرایط آنهایی که راه مدارا و تسامح را در پیش نگیرند، خیلی زودتر از اوایل ازدواج به نقطه جوش می رسند. نقطه جوش در روابط زناشویی همان نقطه ای است که فرد با رسیدن به آن، تحمل خود را از دست می دهد. در عین این که به همسرش بسیار علاقه مند و به او وابسته و معتاد است،متقابلا از او خسته و منزجر نیز هست، یعنی نوعی دوگانگی در احساسات فرد نسبت به همسرش پدید می آید که موجب جرو بحث های فراوانی می شود.
همچنین هنگامی که مردان و زنان به سن میانسالی و دوران بازنشستگی می رسند تهدید هویتی برای آنها به وجود می آید، این امر به آن معناست که آنها که تا دیروز سوال «من کیستم» را با شغل خود پاسخ می دادند در این زمان جوابی برای آن ندارند. ممکن است که خیلی از افراد خود را بازنشسته معرفی کنند، اما بسیاری از افرادی که شغل آزاد دارند یا همسرانی که همه عمر خود را صرف خانه داری و بچه داری کرده اند پاسخی برای این پرسش و اصولا امنیت روحی و روانی خود ندارند که همه این عوامل دست به دست یکدیگر می دهد و زمینه را برای بروز اختلافات آماده می کند.
انتظارات زوج ها از یکدیگر در دوران سالمندی
انتظارات زناشویی سالمندان چگونه است؟! آغاز زندگی مشترک برای برخی جوانان سرشار از شور و عشقی رویایی است و شاید برخی از آن ها داشتن عشق آتشین را تنها دلیل تشکیل خانواده می دانند، اما به طور معمول وقتی چندین سال از زندگی آن ها می گذرد و سرد و گرم زندگی را می چشند به زندگی و ازدواج، معقول تر فکر می کنند .روزگاری برخی از جوانان خوشبختی را در داشتن پول، تحقق آمال و آروزهای خود و زندگی مملو از عشق می جستند، اما ابن افراد با گذر زمان، افزایش سن و سختی های که پشت سر می گذارند توقعاتشان نسبت به شریک زندگی شان متفاوت می شود. توقعاتی که با فراز و نشیب های روزگار پررنگ تر و یا کم رنگ تر می شوند و در کهن سالی رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد .
توقع و انتظار بر حسب شرایط
برخی از جوانان دیروز که سالیان سال از زندگی مشترک آنها می گذرد، اکنون تصورات دوران جوانی را ندارند و اغلب تنها خواسته شان، آرامش است. وقتی گرد و غبار مشکلات از تن زندگی آنها پاک می شود، توقعاتشان دلسوزانه و در حد توان طرف مقابل می شود .40 سال از زندگی مشترک محمد ولی، 63 ساله، می گذرد. او که هم اکنون از زندگی زناشویی اش نهایت رضایت را دارد می گوید :انتظاراتی که از همسرم دارم نسبت به سنین جوانی بسیار متغیر است. او سال ها در زندگی من زحمت کشیده است و امروز با احترام متقابل زندگی شیرینی داریم .
اعتماد و اختلاف دو روی سکه سالخوردگی
شنیدن این خبر که یکی از اطرافیان ما، در سالخوردگی از یکدیگر جدا می شوند بسیار ناراحت کننده است.عده ای از روانشناسان و جامعه شناسان معتقدند در این دوره افراد بیشتر یکدیگر را درک می کنند. اعتماد بین آن ها بیشتر می شود. چون مشکلات و سختی های آنها سپری شده و حالا بعد از اینکه فرزندان خود را سر و سامان داده اند، فضایی آکنده از محبت و حمایت بین آنها ایجاد شده است. اما برای عده ای دیگر روابط میان زوجین در جوانی حائز اهمیت است و کدورت های گذشته در میانسالی منجر به اختلاف و تحقیر بین آن ها می شود .
دکتر افسر افشار، روانشناس، می گوید:آمارها حاکی از آن است در سنین بالای 50 سالگی برخی زوج هایی که در جوانی سختی های فراوانی را متحمل می شود و در طول زندگی بخاطر فرزندانشان مشکلات زندگی و اختلافات زناشویی را تحمل می کنند در سن بالا و پس از ازدواج فرزندانشان تصمیم به جدایی می گیرند .نرگس 58 ساله، که حدود 35 سال از ازدواجش می گذرد، می گوید:من عمری با تمام وجود به همسرم خدمت کردم، اما او از همان جوانی به من هیچ توجهی نداشت. این وضعیت همچنان ادامه دارد، در حال حاضر که فرزندانم مستقل شده اند تصمیم دارم با یکی از آن ها همراه شوم و این زندگی را برای همیشه ترک کنم .
همسران حامی یکدیگر باشند
با افزایش سن، حمایت و پشتیبانی زوجین از یکدیگر اهمیت بیشتری نسبت به دوران جوانی پیدا می کند. به ویژه پس از ازدواج فرزندان و رفتن آن ها به خانه بخت این همراهی باید پررنگ تر از گذشته شود .محترم، 59 ساله که 30 سال پیش ازدواج کرده است، می گوید:من توقع دارم همسرم پشتیبان من و فرزندانم باشد. مرا برای سامان دادن به زندگی آنها همراهی کند و اطمینان خاطر داشته باشم که در سختی های زندگی همراه من است .افشار، می گوید:رابطه میان افراد در این دوران نسبت به جوانی عمیق تر است و نیاز به حمایت و محبت یکدیگر دارند، مثلا انتظار دارند در مشکلاتی که پیش می آید به یکدیگر دلداری دهند و عشق و محبت خود را بیش از پیش نشان دهند .
در انزوا قرار گرفتن خطری جدی در کمین سالخوردگان
جدی ترین خطری که هر فرد سالخورده را تهدید می کند، در انزوا قرار گرفتن او است؛ انتظاری که او از همسر خود دارد ارتباطی صمیمی و نزدیک است. سالمندانی که در محیطی سرشار از عشق، محبت، صمیمیت، قدرشناسی و احترام زندگی می کنند، کمتر از احساس تنهایی رنج می برند و از بهداشت روانی بهتر و بیشتری برخوردارند . زوج های سالخورده بیشتر از زوج های جوان نیاز به صمیمیت و در کنار هم بودن دارند
فعالیت جنسی با افزایش سن
رفتار جنسی رویداد پیچیده ای است و دانشمندان همه عوامل موثر در کارکرد جنسی مردان جوان را هم نمی دانند، چه برسد به عوامل دخیل در تغییرات فعالیت جنسی با افزایش سن. باوجود این، روشن است که هورمون ها، اعصاب و عروق خونی در تغییرات فعالیت جنسی مردان با افزایش سن دخالت دارند .در یک مرد، متوسط میزان هورمون جنسی تستوسترون در سنین بالای 40 سالگی حدود یک درصد در سال کاهش پیدا می کند اما بیشتر در بدن مردان سالمند هم آنقدر تستوسترون وجود دارد که کارکرد جنسی داشته باشند. تستوسترون برای ایجاد برانگیختگی جنسی، روی بخشی از مغز به نام «لوکوس سرولئوس» اثر می کند و پاسخ دهی سلول های عصبی در این بخش مغز کمتر می شود. پاسخ دهی آلت تناسلی به تحریک حسی نیز با افزایش سن کند می شود. به علاوه حتی در صورتی که فرد سالم بماند، جریان خون آلت تناسلی با افزایش سن مرد کاهش می یابد .