گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی.../ عاشقانه‌ترین غزل‌سرایی رشید کاکاوند با شعری جاودان از حزین لاهیجی، گله و شکایت ازبی‌مهری معشوق با دلی سوخته + ویدئو

  چهارشنبه، 18 تیر 1404
گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی.../ عاشقانه‌ترین غزل‌سرایی رشید کاکاوند با شعری جاودان از حزین لاهیجی، گله و شکایت ازبی‌مهری معشوق با دلی سوخته + ویدئو
ساعدنیوز: ویدئویی از عاشقانه ترین شعرخوانی رشید کاکاوند با غزل حزین لاهیجی در وصف گله و شکایت ازبی‌مهری معشوق را بشنوید و لذت ببرید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، رشید کاکاوند (زادهٔ 1346 در نیشابور) دکتر ادبیات فارسی، شاعر، داستان‌نویس، ترانه‌سرا، پژوهشگر ادبیات فارسی، مجری رادیو و تلویزیون و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی است. دوره کارشناسی ادبیات را در دانشگاه علامه طباطبایی، فوق لیسانس در دانشگاه آزاد کرج و دکتری ادبیات فارسی را دردانشگاه کردستان در سنندج خوانده و اکنون عضو هیئت علمی و مدرس دانشگاه آزاد کرج است. کاکاوند به تفأل حافظ و قصه‌گویی نیز معروف است.


محمدعلی بن ابوطالب متخلص به حزین از آخرین شاعران سبک هندی و از اعقاب شیخ زاهد گیلانی است. او در سال 1103 هجری قمری در اصفهان زاده شد. زندگی او مقارن سقوط دولت صفوی و آشفتگی اوضاع ایران بود که او را درگیر سفرها و ماجراهای فراوان نمود تا جایی که چندین بار جامهٔ رزم پوشید و به نبرد دشمنان رفت. نهایتاً درگیری یا اتهام‌زنی از سوی گماشتگان محلی نادرشاه افشار در جنوب، حزین را در سال 1146 هجری قمری به هندوستان رمانید که البته هیچگاه از آن و در آن دیار دلخوش نبود. او در سال 1181 هجری قمری در شهر بنارس درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد.

حزین را صاحب تألیفات متعدد در علوم گوناگون دانسته‌اند که نام بیش از پنجاه عدد از آنها در تذکره‌ها آمده است. زندگینامهٔ خودنوشت او به نام تاریخ احوال از آن جمله و از مستندات ارزشمند تاریخی راجع به احوال مردمان ایران در دوران سقوط سلسلهٔ صفوی است.

دیوان حزین از روی تصحیح استاد ذبیح الله صاحبکار که تصویر آن به زحمت آقای مهرزاد شایان فراهم شده و به کمک هزاران داوطلب گمنام که در بازبینی متن استخراج شده از کتاب چاپی آن مشارکت داشته‌اند به گنجور اضافه شده است.

گاهی به نگاهی دل ما شاد نکردی

حیف از تو که ویرانه ای آباد نکردی

صد بار ز گلزار خزان رفت و گل آمد

وین مرغ اسیر از قفس آزاد نکردی

ای خسرو شیرین دهنان این نه وفا بود

یک ره گذری جانب فرهاد نکردی

بر خویش مبال ای شجر وادی ایمن

یک جلوه چو آن حسن خداداد نکردی

کی بیهده دل در بغل خویش توان داشت

گر جلوه در این شیشه پریزاد نکردی؟

داغم که چرا خون مرا ریخت تغافل

مردم که چرا آن مژه جلّاد نکردی

از سیر چه فیض ار نبود راه خطرناک؟

ای شمع شبی رو به رَهِ باد نکردی

باید ز تو آموخت حزین رشک محبت

لبریز فغان بودی و فریاد نکردی

غزل شمارهٔ 821 حزین لاهیجی


برای مشاهده سایر اشعار با سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز همراه باشید.

9 دیدگاه


  دیدگاه ها
زهرا
5 ماه پیش

🌹🤍
زهرا
5 ماه پیش

پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها   
آخرین تصاویر