فیلم پیشمرگ اثر تازه علی غفاری به برشی از زندگی یکی از چهرههای ملی، یعنی شهید سعید قهاری پس از دوران جنگ میپردازد. فیلمبرداری این فیلم که در ژانر دفاع مقدس تولید شده، در شهرهای مختلف کشور انجام شده که یکی از ویژگیهای قابل توجه این اثر به شمار میرود.
شهید سعید قهاری در سال 58 در ماجرای پاوه در کنار دکتر چمران حضور داشت و بعدها نیز در کنار شهید احمد متوسلیان، احمد کاظمی و… در عملیاتهای مختلف حاضر شد. او سپس تا فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا پیش رفت و در سال 1385 در حالیکه حدود 4 ماه از فرماندهی لشکر 3 نیروی مخصوص حمزه سیدالشهدا میگذشت، به شهادت رسید.
این نقد و نوشتهها، نظر کوتاه ولی دستاولِ منتقدان و نویسندگان سینمایی است؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند! در ضمن، انتشار آنها -لزوما- به معنای تایید فیلیموشات نیست
یکی دیگر از انبوهِ سلسلهآثاری که با هدف بزرگداشت یاد و خاطره یک قهرمان نظامی ساخته میشوند اما به دلیل سهل گرفتن بیش از حد پروژه، به نقض غرض تبدیل شده و بر ضد خود عمل میکنند. توجه به وقایع تاریخی استان کردستان را در فیلمهای سینمایی اخیرمان زیاد میبینیم. مسیری که شاید «چ» حاتمیکیا و با «ایستاده در غبار» مهدویان آغاز شد در ادامه به آثاری مثل «غریب» لطیفی رسید.
موضوع «پیشمرگ» یکی از همین اتفاقات است: دزدیده شدن یک هلیکوپتر ارتش به همراه دو خلبان آن از سوی حزب کومله (در اوایل دهه 1370) و تلاش برای آزاد کردن آنها، به فرماندهی شهید «سعید قهاری» (با بازی مهدی نصرتی). اما همه چیز فیلم -از شخصیتپردازی و بازیها گرفته تا روابط علی و معلولی رویدادها و دیالوگها تا طراحی صحنه و فرم کارگردانی- آنقدر پیش پا افتاده اجرا شده که حتی نقد جدی اثر را دشوار میکند.
همین یک قلم را در نظر بگیرید: در نیمه اول فیلم، دربهدر به دنبال شخصیتی میگردند (کاراکتر «نِژماری») که چون چهرهاش را به درستی نمیشناسند حتی با وجود دستگیری، ناچار آزادش میکنند؛ در حالی که در نیمه دوم فیلم میبینیم که عکس او را هم در اختیار داشتهاند! یا گره بهظاهر بازنشدنی ِدسترسی به هلیکوپترِ سرقتی -که لابد نیاز به عملیاتی پیچیده و خطرناک دارد-، تنها با مذاکرهای ساده با دولت بعثی عراق باز میشود.
غیر از سستی پیرنگ داستانی، شخصیتپردازی قطبهای مثبت و منفی داستان هم خام و ناچیز است. برای خود قهاری که انگار فهرستی از خصوصیات تحسینبرانگیز، تهیه و برای هر کدام سکانس یا موقعیت یا دیالوگی طراحی کردهاند، بدون آنکه این ویژگیها در مسیر قصه و در پیوندی پویا با ماجرایی که پیش میرود تعریف شده باشد. از آدمبدها هم پس از فرار نژماری، جز عدهای سفاک و خونخوار اما گول و نادان نمیبینیم، که به راحتی به زنی کمتجربه و تازهوارد (الناز ملک) اجازه نفوذ در بالاترین سطوح و حضور در حساسترین موقعیتها را میدهند و به همین راحتی شکست میخورند. پایانبندی فیلم هم از این قاعده مستنثی نیست. یکجور «رمبو»بازی که اصلاً نمیفهمی آدمهایش چرا و چطور سر از این موقعیت درآوردهاند و با هم رودررو شدهاند.
3 نکته از فیلم:
شخصیت مأمور اطلاعاتی (با بازی بهرام ابراهیمی)
سکانس کشتن فرمانده کومله در اتاق ریاست (هر دو نکته به لحاظ «کمدی ناخواسته» بودن)
موسیقی سنگین و حجیم و پر از دوپسدوپس فیلم، که مذبوحانه در تلاش است تعلیق ناموجود را تشدید کند
فیلم پیش مرگ مملو از کلیشههاست؛ یقه سفیدهای احمق یا نفوذی و پرمدعایی دارد که همیشه خدا در راه خدمت و امنیت سنگاندازی میکنند و برای خادمان جان برکف خدمت و امنیت دردسر و توبیخ درست میکنند، با همان دیالوگهای تکراری و قابل حدسی که در بهترین حالتش سالهای سال پیش در فیلم موج مرده ابراهیم حاتمیکیا بهترش را دیده و شنیدهایم. کلیشه در بدمنها هم حضور دارد؛ آدمهایی که نمیتوانی با منطق، تطابق بدهی که چرا چنین میکنند ولی هستند و بدند! آنچه باز نسخه بهترش را سالها پیش در چ حاتمیکیا دیدهایم. فیلم حتی در نبرد پایانی هم بر پاشنه کلیشه میچرخد؛ در یک دشت باز و بیدفاع، 20 نفر به سمت 3 نفر رگبار میبندند ولی کلیشه دهه شصتی (جمشید آریا) حکم میکند که پیروزی با سمت خیر داستان باشد، بدون کارکردی پذیرفتنی!
بامزه اینکه از جایی از فیلم (که نمیشود گفت چون لو میرود) منطق زمانی، حقیقت تاریخی و حتی تناسب لوکیشنی از بین میرود، روابط بین آدمها، اتفاقات و تحول شخصیتها که بماند! فیلم پیشمرگ با اینکه از نام یک شهید وام گرفته ولی در ساختار، در حد فیلمهای اکشن است و نه بیشتر از آن. وقت اکران میشود بیشتر عیار این نظر را سنجید.
3 نکته از فیلم:
وقتی خانم دکتر میتواند یک سیستم امنیتی را به راحتی آب خوردن دور بزند، از بقیه چه انتظاری دارید؟
فیلمبرداری فیلم و افکتهای صوتی فیلم بالاتر از سطح کار است
سقوط آزاد علی غفاری از استرداد تا پیشمرگ ادامه دارد
بخشی از زندگی شهید سعید قهاری که برخلاف بسیاری از فیلمهای جنگی سینمای ایران، داستان خود را در دهه هفتاد بازگو میکند. فیلم تلاش میکند یک داستان واقعی را به گونهای برای مخاطب بازگو کند که همراهی و همدلی تماشاگر را برانگیزد. اما پیشمرگ در دراماتیزه کردن این ماجرای واقعی مرعوب سوژه خود شده و در اجرا غلو شده عمل کند.
فیلم برای نشان دادن ناکارآمدی دولت از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و در کارگردانی از الگویهای هالیوودی در داستانی که قرار است بر اساس واقعیت ساخته شود استفاده کرده است. از سوی دیگر اغلب خرده روایتهای فیلم (همانند ماجرای توفیق و روژان در بیمارستان) باسمه ای و قلابی است. پیشمرگ قوانین ژانر را به خوبی اجرا میکند اما در خروجی از کلیشه فراتر نمیرود.
مهدی نصرتی (در نقش شهید سعید قهاریسعید)، الناز ملک، ساناز سعیدی و حسام منظور همراه با آرش آصفی، عبدالرضا نصاری، مهیار شاپوری، بهرام ابراهیمی، محمد اشکان فر از بازیگران اصلی فیلم پیشمرگ هستند.
الناز ملک چهره جدید و مطرح این روزهای نمایش خانگی است که با سریال زخم کاری و کاراکتر سیما این روزها بسیار خوش درخشیده است. فیلمنامه این فیلم را صابر اللهدادیان نوشته است و بنیاد فرهنگی روایت فتح آن را تولید کرده است. علی غفاری را هم با فیلم عظیم «استرداد» و «تکتیرانداز» به یاد میآوریم.
دیگر عوامل فیلم عبارتند از؛ مدیر فیلمبرداری: پیمان عباسزاده، تدوین: حمید نجفیراد، آهنگساز: بهزاد عبدی، طراح صحنه: محمدرضا شجاعی، طراح لباس: بهزاد آقا بیگی، طراح گریم: سید جلال موسوی، صداگذار: آرش قاسمی، جلوههای ویژه بصری: حسن ایزدی، مدیر تولید: شهاب علیبخشی، فیلمبردار: سجاد سبحانی، دستیار اول کارگردان: رهام مخدومی، مدیر برنامهریزی: عادل معصومیان، برنامهریز: جاوید یزدانی، جلوههای ویژه میدانی: حمید رسولیان، طراح بدلکاری: امیر خنجری، منشی صحنه: محمد گلافشان و عکاس: پویا شاه جهانی.
فیلم پیش مرگ، محصول بنیاد فرهنگی روایت فتح و تهیه شده در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس است.
علی غفاری با ساخت فیلم حادثهای «شاهرگ» کارش را در سینما شروع کرد، اما در ادامه با ساخت فیلم «استرداد» توانست موقعیت خودش را در سینما تثبت کند. این اثر در جشنواره سیویکم توانست در 13 رشته کاندیدای دریافت جایزه شود. از دیگر کارهای موفق او میتوان به ساخت سه فصل سریال «بچه مهندس» اشاره کرد. فیلم «تک تیرانداز» هم آخرین کار او در سینماست که در سیونهمین جشنواره فیلم فجر موفق شد سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی را به خود اختصاص دهد.
آرش زینال خیری | تهیهکننده: من ابتدا باید از خانواده شهید سعید قهاری بزرگوار تشکر کنم که اجازه دادند بخشی از رشادتها و دلیریهای او را در فیلم پیشمرگ روایت کنیم.
علی غفاری | کارگردان: تنها منبع فیلمنامه فیلم پیشمرگ، کتاب «یادداشتهای سعید» نیست، اما بخش عمدهای از فیلمنامه، برآمده از همین کتاب است. البته که نویسنده کار گفتوگوی حضوری با خود شخصیتهای داخل کتاب هم داشته است. ضمن این که همسر این شهید بزرگوار به ما بسیار کمک کرد و با بیان خاطرات به خلق فضای فیلمنامه، کمک شایانی به ما کرد. «پیشمرگ»، برداشتی از یک روایت تاریخی بوده است. من پیشنهاد میکنم که درباره شهید سعید قهاری تحقیق کنید و ببینید که چه شخصیت خاصی داشته است. ما صدها ساعت فیلم درباره سعید قهاری تماشا کردیم و باورپذیر بودن نقش برای ما اولویت بود. من مهدی نصرتی را هم به دلیل شباهتی که به این شهید داشت و هم به دلیل تسلطش بر بازیگری انتخاب کردیم. ما اگر پایانبندی را تغییر میدادیم دیگر فیلم حماسی پرشور و پرهیجان نداشتیم. خوشحالم که مردم در طول فیلم ابراز احساسات میکردند و هیجانزده میشدند. حتی اگر فیلم به آثار دهه شصت نزدیک شود هم درنهایت چیزی که مهم است، همراهی مخاطب با نقش است. هر فیلم و داستانی میتواند به شیوههای دیگری از آنچه هست نیز روایت شود. اما مهمترین هدف ما خلق قهرمان در صحنه بود. هلیکوپتری که بر پرده میبینید نمادی از عزت، شرف و شجاعت است. دوست داشتم از این زاویه این داستان را روایت کنم. بعضی از شخصیتهایی که در فیلم میبینید، ما به ازای واقعی داشتند و ما تنها نام کاراکترها را تغییر دادیم.
مهدی نصرتی | بازیگر: زمانی که این نقش به من پیشنهاد شد، کتابهایی درباره این شهید بزرگوار خواندم. چیزی در حدود صد فیلم مستند نیز درباره این شهید تماشا کردم. من ابرقهرمانها را دوست دارم، اما خیلی دوست ندارم نقش ابرقهرمانها را بازی کنم. زیرا نمیشود در این نوع از نقشها خیلی به نقاط ضعف شخصیتها اشاره کرد.
ساناز سعیدی | بازیگر نقش همسر شهید قهاری: برای هر بازیگری جذاب است که از ذهنیت و تصویری که خود از خود دارد فاصله گرفته و در عمق و پیچیدگیهای نقش تعمق کند. کاراکتر من در این فیلم، از من بسیار فاصله داشت و این موضوع، چالش جذابی برای من ایجاد میکرد. برای نزدیک شدن به نقش، من کتابی را از قلم فرحناز رسولی، همسر شهید مطالعه کردم و با وجوه گسترده این شخصیت آشنا شدم. من با خود خانم رسولی نیز حرف زدم. البته من فکر میکردم نقش همسر شهید در این فیلم قرار است بیشتر پرداخته شود. اما درنهایت سینمای ما، شاهنقشهایش را برای مردان کنار میگذارد و نقشهای خوب بیشتر مردانه هستند. امیدوارم که بتوانیم در سینما و بهخصوص آثار دفاع مقدس از حضور زنان بیشتر بهرهمند شویم.
حسام منظور | بازیگر: هر فیلمی درباره میهنپرستی ساخته شود، فارغ از هر اندازهای که نقش دارد آن را بازی خواهم کرد. فکر میکنم اینروزها بیشتر از هرچیزی نیاز به ملی شدن داریم. من در خانوادهای ارتشی بزرگ شدم و خودم خواستم که این نقش کوتاه را ایفا کنم چراکه ویژگیهای این کاراکتر برایم بسیار جذاب بود.
الناز ملک | بازیگر: علی غفاری از من کاری را تماشا کرده بود و با من تماس گرفت. برای انتخاب یک نقش چیزی که برای من اهمیت دارد، خود مختصات نقش و اثرگذاری آن است، نه پلتفرم پخشکننده آن.
عبدالرضا نصاری | بازیگر: من سابقه همکاری با آقای زینالخیری داشتم. اولین چالش این نقش برای من لهجه کردی کار بود. من در طول فیلمبرداری تنها به موسیقی کردی گوش میدادم و تلفظ صحیح واژهها برایم سخت بود. اما من چالشها را در بازیگری دوست دارم و حتی پلانهایم را در این فیلم بدون بدلکار گرفتم و خودم در مقابل دوربین حاضر شدم.
آرش آصفی | بازیگر: خیلی خوشحالم که با این گروه کار کردم. من برای نزدیک شدن به نقش توفیق، چالش چندانی نداشتم.
منبع: فیلیموشات