به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز، تحولات ژئوپلیتیکی اخیر، بهویژه پس از جنگ اوکراین و افزایش تنشها در منطقه غرب آسیا، زمینهساز بازتعریف اتحادها و استراتژیهای امنیتی بازیگران مهم جهانی شده است. در این میان، ایران بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی منطقه، بهنظر میرسد وارد مرحلهای از سیاستورزی جدید در قالب ایجاد یا تقویت ائتلافهایی فراتر از روابط سنتیاش با محور مقاومت شده است. نزدیکی تهران با قدرتهایی چون روسیه و چین، تقویت همکاریهای نظامی با کشورهای همسو و ایفای نقش فعال در معادلات چندقطبی، نشانههایی از یک «پروژه ضد ناتو» یا آنچه برخی آن را «ناتوی شرقی» مینامند، به همراه دارد. اما این استراتژی تا چه حد واقعگرایانه است؟ و آیا واقعاً شاهد تولد یک جبهه سازمانیافته علیه ناتو هستیم؟
طی دو دهه گذشته، ایران همواره از طریق «محور مقاومت» (لبنان، سوریه، عراق، یمن، و فلسطین) به مقابله غیرمستقیم با نفوذ غرب در منطقه پرداخته است. با این حال، تحولات اخیر نشان میدهند که تهران در حال عبور از سطح بازیگری نیابتی و ورود به مرحلهای از دیپلماسی فعال منطقهای و فرامنطقهای است. سفرهای پرتعداد مقامات ایرانی به مسکو و پکن، قراردادهای امنیتی با کشورهای آسیای میانه، رزمایشهای مشترک دریایی با روسیه و چین، و حضور فزاینده در نهادهایی نظیر سازمان همکاری شانگهای و بریکس، همگی حکایت از تلاش ایران برای حضور مؤثر در یک ائتلاف جدید جهانی دارند.
در سالهای اخیر، روابط تهران با مسکو و پکن از همکاریهای اقتصادی و سیاسی به سمت روابط نظامی و امنیتی تعمیق یافته است. ایران با فروش پهپادهای شاهد به روسیه در جنگ اوکراین، و با حمایت فنی در زمینه صنایع نظامی، به یک شریک راهبردی برای کرملین تبدیل شده است. از سوی دیگر، قرارداد 25 ساله با چین و حضور در پروژههای مرتبط با «کمربند و جاده» نیز نشانهای از تعهد درازمدت دو طرف برای همکاری راهبردی است.
با این حال، نباید این مثلث را با ائتلافی مانند ناتو مقایسه کرد. چین همواره از سیاست «عدم ورود به اتحادهای نظامی» پیروی کرده و روسیه نیز بهدنبال حفظ استقلال در راهبردهای نظامی خویش است. در نتیجه، آنچه میان این سه کشور شکل گرفته، بیشتر به یک «همراستایی تاکتیکی» شباهت دارد تا اتحاد راهبردی کلاسیک.
ایران در سالهای اخیر، عضویت دائم در سازمان همکاری شانگهای را تثبیت کرده و به عضویت بریکس درآمده است. این دو سازمان، بهویژه بریکس، در حال تبدیل شدن به بسترهایی برای مقابله با سلطه دلار، یکجانبهگرایی غرب و ساخت نظم نوین چندقطبی هستند.
با این حال، این نهادها بیشتر اقتصادی-سیاسی هستند تا نظامی. برخلاف ناتو، که یک پیمان امنیتی الزامآور با بند دفاع جمعی (ماده 5) دارد، شانگهای یا بریکس فاقد چنین ساختاری هستند. در نتیجه، هرچند ایران از حضور در این نهادها برای تقویت جایگاه ژئوپلیتیکیاش بهره میبرد، اما این سازمانها نمیتوانند بهعنوان جایگزینی واقعی برای ائتلافی نظامی چون ناتو عمل کنند.
مجموعهای از عوامل داخلی و خارجی باعث شدهاند که ایران بهدنبال تعمیق روابط با بلوک شرق و اتخاذ استراتژی «مهار متقابل» در برابر غرب باشد. مهمترین این عوامل عبارتاند از:
فشارهای تحریمی غرب: تحریمهای شدید اقتصادی، بانکی و نفتی ایران توسط ایالات متحده و متحدانش، تهران را به سمت همکاری با کشورهایی سوق داده که یا با تحریمها مقابله میکنند، یا خود در شرایط مشابهی هستند.
تهدیدات نظامی و سایبری: همکاریهای امنیتی با روسیه و چین میتواند توان بازدارندگی ایران را در برابر حملات احتمالی ارتقاء دهد.
نیاز به صادرات فناوری و تسلیحات: بازارهای جدید تسلیحاتی در روسیه و متحدانش، و پروژههای همکاری نظامی، منبع جدیدی برای توسعه صنایع دفاعی ایران محسوب میشود.
دیپلماسی مقاومت: ایران در پی آن است که نشان دهد تنها نیست و میتواند با اتکا به قدرتهای نوظهور، در برابر سیاستهای غرب بایستد.
اگرچه پروژه ایجاد یک «ناتوی شرقی» از منظر ایران جذاب بهنظر میرسد، اما در واقعیت با موانع متعددی روبهرو است:
عدم انسجام منافع: چین و روسیه گرچه با غرب تنش دارند، اما منافعشان الزاماً با منافع تهران همسو نیست. آنها گاه روابط اقتصادی پررنگتری با اروپا دارند تا با ایران.
عدم تعهد نظامی رسمی: هیچکدام از این کشورها حاضر نشدهاند تضمین دفاع نظامی از ایران ارائه دهند.
نگرانی از کشیده شدن به درگیری منطقهای: چین و حتی روسیه بهویژه پس از جنگ اوکراین، تمایلی به ورود مستقیم به تنشهای خاورمیانه ندارند.
نارضایتی برخی همسایگان ایران: برخی کشورهای منطقه، نظیر هند یا کشورهای حاشیه خلیج فارس، نسبت به ایجاد بلوکبندی جدید به رهبری ایران مشکوک هستند.
پاسخ قطعی به این پرسش در گرو تحولات آینده ژئوپلیتیک است. اگر نظم بینالملل بهسمت دوقطبی یا چندقطبی کاملتر پیش رود و قدرتهای غیرغربی بتوانند یک جبهه پایدار و مؤثر ایجاد کنند، ایران نیز میتواند جایگاهی کلیدی در آن کسب کند. اما اگر این بلوکها صرفاً در حد همسویی تاکتیکی باقی بمانند، تلاش تهران برای ایجاد یک ائتلاف ضدناتویی ممکن است بیشتر جنبه نمادین داشته باشد تا راهبردی.
اگرچه ایران در حال پیگیری فعال سیاست همگرایی با قدرتهای شرقی برای مقابله با ناتوی غربی است، اما آنچه در حال وقوع است، بیشتر به یک ائتلاف منعطف، مصلحتمحور و تاکتیکی شباهت دارد تا «ناتوی شرقی» به معنای کلاسیک آن. تهران در تلاش است از شکافهای موجود در نظام بینالملل بهرهبرداری کرده و با قرار گرفتن در مدار روسیه، چین و دیگر بازیگران مستقل، فشار غرب را کاهش دهد. با این حال، تا زمانی که انسجام نهادی، تعهدات امنیتی مشترک، و چشمانداز بلندمدت روشنی میان این کشورها شکل نگیرد، بعید است شاهد ظهور ناتویی جدید در شرق باشیم.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.