به گزارش سرویس روانشناسی پایگاه خبری ساعدنیوز، در دنیایی که مدام ما را به سمت داشتن یک شریک عاطفی سوق میدهد، ترس از مجرد ماندن به یکی از شایعترین اضطرابهای پنهان در میان افراد، بهویژه جوانان، تبدیل شده است. این ترس که در روانشناسی با نام "آنوپتافوبیا" (Anuptaphobia) شناخته میشود، فراتر از یک نگرانی ساده برای یافتن شریک زندگی است؛ این یک هراس عمیق و گاه فلجکننده از تنها ماندن تا پایان عمر است. فشارهای اجتماعی، مقایسههای مداوم با دیگران و باورهای درونیشده مبنی بر اینکه خوشبختی تنها در گرو یک رابطهی عاطفی است، این ترس را تشدید میکنند. اما خبر خوب این است که شما میتوانید با شناخت ریشههای این ترس و به کارگیری روشهای درست، بر آن غلبه کرده و از زندگی خود، صرفنظر از وضعیت تأهل، لذت ببرید.
شناخت دلایل این ترس، اولین قدم برای مقابله با آن است. این دلایل میتوانند ترکیبی از عوامل فردی، اجتماعی و روانشناختی باشند:
فشارهای خانوادگی و اجتماعی: در بسیاری از فرهنگها، از جمله ایران، ازدواج به عنوان یک مرحله طبیعی و ضروری از زندگی تلقی میشود. سؤالات مکرر اطرافیان، مقایسه با همسالان ازدواجکرده و نگرانیهای والدین میتواند این حس را القا کند که مجرد بودن یک نقص یا شکست است.
باورهای محدودکننده و منفی: افکاری مانند «من به اندازه کافی خوب نیستم»، «هیچکس مرا دوست نخواهد داشت» یا «اگر تنها بمانم، بدبخت میشوم» ریشه در عزتنفس پایین و الگوهای فکری منفی دارند. این افکار که اغلب در اثر تجربیات گذشته شکل گرفتهاند، اضطراب شما را تغذیه میکنند.
ترس از تنهایی و انزوا: انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به تعلق خاطر دارد. ترس از مجرد ماندن اغلب با ترس عمیقتری از تنهایی، عدم حمایت عاطفی و تنها مردن گره خورده است.
تأثیر رسانههای اجتماعی: تصاویر و روایتهای عاشقانه و بینقصی که در شبکههای اجتماعی به نمایش گذاشته میشود، میتواند این تصور غلط را ایجاد کند که همه در روابطی شاد هستند و این شما هستید که از قافله عقب ماندهاید.
مقابله با این ترس نیازمند یک رویکرد چندوجهی است که شامل کار بر روی افکار، احساسات و رفتارهای شما میشود. در ادامه، روشهای مؤثری که ریشه در رویکردهای درمانی معتبر مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) دارند، ارائه میشود.
به جای پذیرش افکار اضطرابآور به عنوان حقیقت، آنها را زیر سؤال ببرید. این فرآیند که در CBT به آن «بازسازی شناختی» میگویند، به شما کمک میکند تا الگوهای فکری خود را تغییر دهید.
شناسایی افکار خودکار: هرگاه احساس اضطراب کردید، از خود بپرسید: «در این لحظه چه فکری از ذهنم گذشت؟» این فکر را یادداشت کنید. (مثال: «من برای همیشه تنها میمانم.»)
بررسی شواهد: از خود بپرسید: «چه شواهدی برای درستی این فکر دارم؟ و چه شواهدی بر علیه آن وجود دارد؟» آیا واقعاً میتوانید آینده را پیشبینی کنید؟ آیا هیچ فردی در دنیا وجود ندارد که بتواند شما را دوست داشته باشد؟
ایجاد فکر جایگزین و متعادل: یک فکر منطقیتر و دلسوزانهتر را جایگزین فکر منفی کنید. (مثال: «من نمیتوانم آینده را پیشبینی کنم، اما میتوانم برای ساختن یک زندگی شاد و ارتباط با دیگران تلاش کنم.»)
عزتنفس پایین، سوخت اصلی ترس از تنهایی است. زمانی که ارزش خود را به بودن در یک رابطه گره میزنید، مجرد بودن را به منزله بیارزشی تلقی میکنید.
فهرست دستاوردها و ویژگیهای مثبت: زمانی را به نوشتن تمام موفقیتها، تواناییها و ویژگیهای شخصیتی مثبت خود اختصاص دهید. این فهرست را به طور مرتب مرور کنید.
مراقبت از خود را تمرین کنید: برای سلامت جسمی و روانی خود وقت بگذارید. ورزش منظم، تغذیه سالم، خواب کافی و انجام فعالیتهای لذتبخش، پیام «من ارزشمند هستم» را به مغز شما ارسال میکند.
تنهایی به معنای انزوا نیست. این فرصتی برای خودشناسی، رشد و آرامش است. دیدگاه خود را نسبت به تنهایی تغییر دهید.
قرار ملاقات با خودتان: زمانی را در هفته به انجام کارهایی که واقعاً دوست دارید، به تنهایی اختصاص دهید. به کافه بروید، فیلم ببینید، به طبیعتگردی بپردازید یا یک مهارت جدید یاد بگیرید.
تمرین ذهنآگاهی (Mindfulness): ذهنآگاهی به شما کمک میکند تا در لحظه حال حضور داشته باشید و از نگرانیهای مربوط به آینده فاصله بگیرید. تمرینات ساده تنفسی یا مدیتیشن میتواند به کاهش اضطراب شما کمک شایانی کند.
یک شبکه حمایتی قوی، بهترین سپر در برابر احساس تنهایی است. به یاد داشته باشید که روابط معنادار فقط به روابط عاشقانه محدود نمیشوند.
تقویت روابط موجود: برای دوستان و خانواده خود وقت بگذارید. این روابط منابع مهمی از عشق، حمایت و احساس تعلق هستند.
ایجاد فرصتهای جدید برای ارتباط: در کلاسها، گروههای ورزشی یا فعالیتهای داوطلبانه که به آنها علاقه دارید، شرکت کنید. این کار شما را با افراد جدیدی که علایق مشترکی با شما دارند، آشنا میکند.

غلبه بر ترس از مجرد ماندن یک شبه اتفاق نمیافتد، بلکه سفری برای بازشناسی ارزشهای خود و ساختن یک زندگی کامل و مستقل است. به یاد داشته باشید که وضعیت تأهل شما، تعریفکننده هویت و خوشبختی شما نیست. خوشبختی واقعی از درون، از پذیرش خود، از پرورش روابط معنادار و از زندگی کردن بر اساس ارزشهایتان نشأت میگیرد. با به کارگیری این راهکارها، شما نه تنها بر ترس خود غلبه میکنید، بلکه پایههای یک زندگی شادتر را بنا مینهید؛ زندگیای که در آن، بودن در یک رابطه، نه از روی ترس و نیاز، بلکه از روی انتخاب و اشتیاق خواهد بود. اگر این ترس به شدت زندگی شما را مختل کرده است، کمک گرفتن از یک روانشناس یا مشاور متخصص میتواند بسیار راهگشا باشد.
برای مشاهده مطالب مرتبط روانشناسی اینجا کلیک کنید