به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعد نیوز به نقل از فارس، استان سیستان و بلوچستان هم مرز با کشور پاکستان است. ایران (شیعی) و پاکستان (سنی) روز شنبه را عید فطر اعلام کردند. امّا عبدالحمید روز جمعه یکم اردیبهشت را برای مقلدانش عید فطر اعلام کرد. او در توجیه این موضوع 2 گزاره را عنوان کرد: اول؛ در شب رویت، بسیاری از مردم افطاری را در پشتبام میگیرند و اگر ماه را ببینند به هم نشان میدهند. دوم؛ افراد حرفهای داریم که ماه را بهتر از تلسکوپ و تجهیزات دیگر میبینند!
اعلام عید از سوی امام جمعه اهل سنت زاهدان چندان مورد استقبال سایر اهل سنت کشورمان قرار نگرفت. اهل سنت منطقه چابهار روز جمعه یکم اردیبهشت روزهدار بودند و شنبه را عید اعلام کردند.
«مولوی عبدالرحمن ملازهی» امام جمعه اهل سنت چابهار در خطبههای نماز عید فطر گفت: «برخی از اهل سنت در برخی از مناطق، روز گذشته (جمعه) را عید فطر اعلام کردند و ما در چابهار امروز (شنبه) را بهعنوان عید فطر اهل سنت اعلام کردیم. با توجه به رویت هلال ماه در غروب جمعه یکم اردیبهشتماه در ایران اسلامی امروز بهعنوان روز عید سعید فطر اعلام کردیم و حتی پاکستان نیز امروز را عید اعلام کرده است.»
مضاف بر این، کشور عمان به عنوان همسایه جنوبی ایران و همجوار با استان سیستان و بلوچستان نیز شنبه را عید فطر اعلام کرده بود. حال این پرسش به وجود آمده که چگونه ماه در ایران، پاکستان و عمان رؤیت نشده ولی عبدالحمید و مقلدانش در زاهدان آن را مشاهده کردهاند؟
این آخرین مورد از سلسله اقدامات شاذ عبدالحمید بود. تجربه نشان داده هر وقت اوضاع داخلی ملتهب میشد، عبدالحمید نیز به سهم خود بنزینی بر آتش آن بود. مواضع او در سال 88 و 98 گواه این مدعاست. عبدالحمید بیش از 6 ماه است که سلبریتی محبوب شبکههای لندن نشین شده و خطبههای این فرد سوخت ماشین شبکه تروریستی ایران اینترنشنال را تامین میکند. ماجرای اعلام زودهنگام روز عید فطر را نیز میتوان در همین چارچوب سنجید؛ حرکتی کودکانه که به مثابه شلیک به پای خود بود. در ادامه به تعدادی از اظهارات متناقض و غیرمنطقی عبدالحمید طی سالیان اخیر اشاره شده است:
تجاوز جنسی و مسمومیت دانش آموزان/ کسانی که اتهام میزنند مریض هستند!
عبدالحمید در خطبه جمعه 30 بهمن 1394 گفت: «الله تعالی هشدار داده اگر آدم نابابی به شما خبری رساند، فورا تصمیم نگیرید. الله دستور داده اخبار چنین افرادی را بررسی کنید. چه بسا انسانهای بیگناهی فقط بهخاطر بیدقتی و عدم تحقیق، کشته شدهاند. بسیاری بهزعم خود قصاص و انتقام برادر خود را گرفتهاند. وقتی بررسی کردند معلوم شده قاتل کسی دیگر است. در بعضی موارد دو طایفه و بعضا دو فرد که در یک خانه زندگی میکردهاند، براساس خبری با هم درگیر شدهاند؛ اما وقتی تحقیق کردهاند، متوجه شدهاند خبر دروغ بوده و براساس سوءتفاهم درگیری رخ داده است.»
با این وجود، عبدالحمید روز پانزدهم آذر 1401 با تکرار شایعات در صفحه توئیتری خود مدعی شد: «اخباری مبنی بر تعرض جنسی به زندانیان زن به قصد تحقیر، سرکوب و اعتراف اجباری در رسانهها بازتاب یافته و روایت برخی از زندانیان موید این امر است.»
ادعای عبدالحمید همزمان با داستان سرایی رسانههای غربی پیرامون تجاوز جنسی به آرمیتا عباسی بود. (ماجرای دروغ تجاوز به آرمیتا عباسی چیست؟) عبدالحمید در صفحه توئیتری خود رسماً مدعی دو اتهام شکنجه و تجاوز جنسی شد. امّا فرد مورد تجاوز که بود؟ منبع خبر تجاوز کجا بود؟ چرا هیچکس از اعضای خانواده فرد ادعایی مورد تجاوز تاکنون یک ویدئو هم برای جلب توجه افکار عمومی از خود منتشر نکرده بود؟
عبدالحمید درحالی اتهام زنی میکند که خود در روز 17 فروردین 97 اتهامات علیه دارالعلوم تحت مدیریت خود را ناشی از مریض دلی عنوان کرد و گفته بود: متاسفانه برخی افراد مریض که دشمنی و حسادت هم دارند، مطالبی در فضای مجازی و اینترنت مطرح میکنند و با پخش بعضی شایعات و تهمتها قصد تخریب دارند. این افراد از خدا بیخبر که از اخلاق اسلامی و انسانی فاصله دارند، از این موضوع غافل اند که الله آنها را میبیند.
با این حال، عبدالحمید روز دوازدهم اسفند 1401 مدعی شد: «بسیاری بر این نظر هستند که شاید همین به واقعیت نزدیک است که این، نوعی سرکوب اعتراضات است. همین دختران در مدارس اعتراض کردند و حالا اگر جریانی این مسمومیت دختران را دنبال میکند و آنها که اطلاع دارند هم جلویشان را نمیگیرند، به خاطر اعتراضات است.»
چگونه است که هر شایعهای علیه نظام ریشه در واقعیت دارد ولی گزارشات و اظهارات ضد دارلعلوم عبدالحمید ناشی از مریض دلی افراد است؟
شیوع کرونا در ایران به دلیل جامعه المصطفی بود یا عذاب الهی؟!
اتهام زنی عبدالحمید سابقه چندین ساله دارد. اسفند 1398 بود که ایران درگیر ویروس کرونا شد. ویروسی که در فاصله کوتاهی کل جهان را دربر گرفت. بلوک رسانهای غرب درحال ترویج این دروغ بود که عامل ترویج کرونا در غرب آسیا ایران است. از همین روی، عبدالحمید نیز روز 25 اسفند 1398 نوک پیکان اتهام زنی را به سمت جامعه المصطفی گرفت و طلاب چینی این مجموعه شیعی را عامل ورود کرونا به قم و شیوع آن در ایران معرفی کرد!
«جامِعَهُ الْمُصْطَفَی» نهادی بینالمللی است که هدف آن تربیت طلاب غیر ایرانی است. عربستان از دهه 60 میلادی (قبل از انقلاب اسلامی) درحال هزینه برای ترویج وهابیت است که گستره آن از اروپا و آفریقا تا اندونزی در شرق آسیا میرسد. روزنامه الاخبار در سال 1394 نوشت که سعودی فقط طی 2 دهه عددی بالغ بر 87 میلیارد دلار برای ترویج وهابیت هزینه کرده است. این عدد از بودجه نظامی سالانه هند (76.6 میلیارد دلار)، انگلیس (68.4 میلیارد دلار) و روسیه (65.9 میلیارد دلار) به عنوان سومین، چهارمین و پنجمین کشور دارنده بالاترین بودجه نظامی در جهان نیز بیشتر است. عربستان فقط در پاکستان (همسایگی جنوب شرق ایران) بیش از 26 هزار مدرسه به اصطلاح دینی دارد.
انتظار میرود تا سال 2050 درصد رشد جمعیت مسلمانان دو برابر رشد جمعیت دنیا باشد و در نهایت دین اسلام با سبقت گرفتن از مسیحیت پر جمعیتترین دین جهان شود. از همین روست که ایران نیز قرائت خود از اسلام را در قالب نهاد «جامِعَهُ الْمُصْطَفَی» ارائه میکند تا میدان برای گرایشات منحرف اسلامی در کشورهای مختلف جهان فراخ نباشد. نتایج ترویج بی مهابای وهابیت، در جنگ سوریه و عراق عیان شد.
با این حال، عبدالحمید 17 ماه بعد در سخنرانی که نقل است از خطبههای نماز جمعه روز 8 مرداد 1400 میباشد، سخنان عجیبی درباره شیوع کرونا به زبان آورد. فیلم سخنرانی مذکور اکنون در صفحه یوتیوب عبدالحمید موجود نیست امّا بریده از صوت او موجود است.
عبدالحمید میگوید:
«کرونایی آورده که همه جهان در کار آن مانده است. صاحبان اتم، صاحبان صنعت، صاحبان پیشرفت و علم و تمام دانشگاهها حیراناند. تمام کارشناسان بهداشت و سلامت حیراناند. همه حیراناند. فلهذا، الله لشکرهای زمینی و آسمانی دارد. لشکری دارد که قابل رویت نیست. ذرهبینها نمیتوانند تشخیص بدهند که کرونا [کجاست؟]. چه کسی تا به حال کرونا را دیده؟ هیچ کس ندیده و مردم گرفتار میشوند ولی نمیدانند از کجا آمده ... از راه بینی وارد شد، از راه دهان وارد شد، از کجا وارد شد؟ ... این عظمت پروردگار است.»
دو نکته درباره اظهارات وهن آمیز عبدالحمید پیرامون کرونا وجود دارد:
اول؛ بالاخره عبدالحمید مشخص نکرد عامل شیوع کرونا در ایران جامعه المصطفی است یا ایران نیز نظیر سایر جهانیان مشمول عذاب الهی شده است؟ دوم؛ عبدالحمید وقایعی نظیر زلزله کرمانشاه و زلزله بم را نیز به عذاب الهی مربوط میداند. حال آنکه سوال اینجاست که عبدالحمید دقیقاً صاحب کدام جایگاه و کرامت است که تشخیص میدهد، یک واقعه طبیعی یا غیر طبیعی در شمول عذاب الهی هست یا نه؟ با این استدلال، سیلهای شدیدی که در منطقه بلوچستان (محل زندگی عبدالحمید و مقلدانش) جاری میشود نیز عذاب الهی است.
مذاکره با اسرائیل خوب است یا نادانی؟
عبدالحمید در خطبه جمعه 19 تیر 1394 به مناسبت روز قدس گفت: «امروز کسانی بر این اعتقادند که راه حل مسئله فلسطین گفتمان است و سیاسی. کسی که این گمان را دارد سخت در اشتباه است؛ بلکه در گمراهی آشکار است. برای اینکه طرف حساب که حکومت اسرائیل است، نه اهل منطق است و نه اهل گفتمان. اهل سیاست هم نیستند. با قلدری اشغال کردند و با قلدری خانههای فلسطینیان را ویران میکنند.»
عبدالحمید در ادامه راه حل آزادی فلسطین را جهاد عنوان کرد و گفت: «کسی که خیال میکند اسرائیل از راه مذاکره و گفتمان سرزمین فلسطین را ترک میکند یا مکار است یا نادان.»
امّا عبدالحمید در خطبههای نماز جمعه 7 بهمن 1401 اظهار کرد: مردم ایران در فلسطین هم خواهان صلح هستند و معتقدند حکومت اسرائیل و مردم فلسطین باید صلح کنند. روز 25 فروردین 1402 نیز در خطبه جمعه (مصادف با روز قدس) گفت: ما به یهودیها مخصوصا آنهایی که به حکومت رسیدهاند توصیه میکنیم که اعتدال و میانهروی را اختیار کنند و هیچکسی در فکر زدن و نابودکردن دیگران نباشد، بلکه همۀ دنیا باید دنبال صلح باشد.
طبق اظهارات قبلی عبدالحمید هرکس از مذاکره با اسرائیل صحبت کند یا مکار است یا نادان. حال اظهارات جدید این فرد از سر حیله است یا نادانی؟
حجاب
عبدالحمید طی شش ماه اخیر در هیبت یک اولترا فمنیست ظاهر شده است. برخی شاید این موضوع را با شاقول تغییر رفتار بسنجند امّا این فرد، یک شیخ صاحب فتوا برای بخشی از اهل سنت حنفی ساکن جنوب شرق کشور است. یعنی تغییر رفتار باید مصادف با تغییر فتوا باشد. اینکه فتوا پابرجا بماند ولی رفتار به نحوی دیگر باشد، نشان دهنده نفاق است.
کتاب «محمود الفتاوی» حاوی فتواهای دارالعلوم زاهدان (براساس فقه حنفی اهل سنت) است که تحت نظر عبدالحمید تدوین شده است. کیفیت حجاب زن در اجتماع از نظر عبدالحمید سه درجه دارد: اعلی، متوسط و ادنی.
اول: تمام بدن خود را پوشیده و در خانه بماند و زینت بخش خانه باشد که افضل همین است.
دوم: زن می تواند با حفظ حجاب با آویختن برقع که فقط هر دو چشم یا یک چشم او مستور یا هر دو چشم او باز بوده و از خانه بیرون رود.
سوم: بخاطر بر آوردن و تامین نیاز و احتیاجات ضروری خود با حجاب میتواند بیرون برود و در صورت لزوم که ناگزیر از ظاهر کردن قسمتی از صورت و کف دست باشد میتواند به ظاهر کردن آنها اقدام کند بشرطی که از فتنه و انگیزه آن و عوارض جانبی دیگر خالی و بدور باشد و حتی الامکان سعی شود که غصّ بصر کرده و چشم خود را پائین بگیرند.
در ادامه فتوا آمده است: و این محمول بر موارد ضروری و ناگزیر بودن خوف فتنه و شهوت میباشد اما فتوای متأخرین اَحناف بر این است که چهره [زن] عورت بوده و کشف آن حرام است.