تعریف افسردگی خندان را می توان به این صورت بیان کرد: کسی که روابط خوبی با دیگران دارد و به نظر می رسد از بودن با دیگران خوشحال است و حتی می خندد ولی در عین حال در درون خود از نشانه های افسردگی رنج می برد. بنابراین افسردگی خندان را نمی توان به راحتی تشخیص داد. آنهایی که مبتلا به افسردگی خندان هستند در احساسات خود اغراق می کنند. آنها حتی ممکن است از افسردگی خود آگاهی نداشته باشند و یا نمی خواهند آن را به خاطر «ترس از ضعیف به نظر آمدن» بپذیرند.
علائم فیزیکی افسردگی خندان
صبح ها برای بیدار شدن از خواب و بیرون آمدن از رختخواب، مرتب و آراسته شدن و رفتن به محل کار خیلی باید تلاش کنید. وقتی هم که به محل کارتان می رسید می توانید نقش یک آدم شاد را بازی کنید، اما از درون احساس تهی بودن و فاصله داشتن با دیگران می کنید.
روز کاری تان را می توانید به خوبی طی کنید، با موفقیت به انجام مسئولیت های تان بپردازید و امور را پیش ببرید، اما برای حفظ تمرکزتان می جنگید. وقتی بالاخره به خانه برمی گردید آنقدر خسته و فرسوده اید که حوصله ی رسیدگی به مسئولیت های خانوادگی و حتی رسیدگی به خورد و خوراک خودتان را هم ندارید و قبل از شام به رختخواب تان می خزید.
برای مراقب از خودتان هیچ کاری نمی کنید. آنقدر انرژی برای ظاهرسازی تان صرف می کنید که هیچ توانی برای ورزش کردن، درست کردن غذا های سالم و وقت صرف کردن با دوستان و تفریح باقی نمی ماند.
به طور پیوسته در یک سیکل معیوب از هیجانات منفی گرفتارید، بابت بی حس و حال بودن تان یا احساس گناه می کنید یا احساس شرمندگی، و یا وقتی که نمی توانید انرژی لازم برای انجام کاری را پیدا کنید، از دست خودتان خشمگین می شوید و خود را تنبل و به درد نخور می دانید.
از هیچ چیز لذت نمی برید. اگر نمی توانید به یاد بیاورید که آخرین زمانی که واقعاً از زندگی خود لذت برده اید چه زمانی بوده است، می تواند علامتی از افسردگی باشد. همچنین اگر یافتن آنچه که شما را امیدوار کند برایتان دشوار است، نشان دهنده این است که مشکلی وجود دارد.
شب ها احساس بهتری دارید. صبح ها به فکر تمامی کار هایی که باید در طول آن روز انجام دهید هستید. اگرچه در کنار دیگران هستید، اما فاصله ای را با آن ها احساس می کنید. داشتن مکالمه ای صادقانه و صمیمانه دشوار به نظر می رسد چرا که باید تصویر خوبی که از خود نشان داده اید را حفظ کنید.
انرژی شما کم است. به سختی می توانید ادامه دهید. سطح انرژی شما می تواند نشان دهنده بسیار خوبی از سلامت شما باشد، حتی اگر برنامه روزانه خود را هر روز ادامه می دهید.
درگیر چیزی به نام افکار خودکُشی منفعل هستید، یعنی عملا برنامه ای نمی چینید تا خودتان را از زندگی خلاص کنید، اما از فکر اینکه ممکن است ناگهان بمیرید (مثلا در یک تصادف اتومبیل)، ناراحت نمی شوید یا استرس نمی گیرید.
درمان افسردگی خندان
این دشوار است که تعیین کنیم دقیقا چه چیزی موجب افسردگی خندان می شود اما خلق و خوی ضعیف می تواند از موارد مختلفی مانند مشکلات کاری، برهم خوردن روابط و احساس پوچی و بی هدفی در زندگی حاصل شود.
تغییرات سبک زندگی شامل توجه و اهمیت بیشتر نسبت به تغذیه، خواب و ورزش می شود. دارودرمانی نیز معمولا شامل مصرف دارو های مهار کننده های انتخابی بازجذب سروتونین می شود مانند پروزاک، زولوفت یا پاکسیل. در کنار دارودرمانی می تواند رفتار درمانی شناختی را نیز در پیش بگیرید که به شما یاد داده می شود چگونه افکار و رفتار خود را کنترل کنید تا حال عمومی تان بهتر شود.
هر درمانی که انتخاب می کنید مهم است که هم کمک حرفه ای دریافت کنید و هم حمایت افراد خانواده و دوستان مورد اعتماد خود را داشته باشید. درمان افسردگی نیز مانند هر بیماری دیگری، به زمان نیاز دارید، اما مطمئنان به مرور احساس خواهید کرد که حال تان بهتر می شود.
تمرین روزانه برای دوست داشتن خودتان و جا انداختن این طرز فکر که لزومی ندارد بهترین باشید، قدم بسیار مهمی برای رسیدن به «حال خوب» است.
چگونه می توان این چرخه را شکست؟
نقطه ی آغاز این است که بدانیم این بیماری حقیقتا وجود دارد و جدی است. تنها زمانی که دلیل تراشی برای اثبات اینکه مشکلی نداریم را کنار بگذاریم، می توانیم به خودمان کمک کنیم. برای برخی افراد همین بینش کافی است تا تغییر کنند زیرا این آگاهی آن ها را در مسیری قرار می دهد که به دنبال کمک بروند و از بند این افسردگی که گریبانگیر آن ها شده است، رهایی یابند. تمرین های تمدد اعصاب و فعالیت جسمی نیز مزایای سلامت روان فوق العاده ای دارند. مطالعه ی انجام شده توسط پژوهشگران دانشگاه راتجرز نشان داد که میزان افسردگی در افرادی که دو بار در هفته، تمرینات تمدد اعصاب و ورزش انجام می دادند، تا ۴۰ درصد کاهش پیدا کرد.
درمان رفتاری شناختی یعنی یادگیری تغییر الگوهای تفکر و رفتار، گزینه ی دیگری برای افرادی است که دچار این وضعیت هستند. و البته پیدا کردن معنا در زندگی بسیار مهم است. ویکتور فرانکل عصب شناس و روانپزشک اتریشی می گوید اساس سلامت روان، داشتن هدف در زندگی است. او می گوید که ما حتما نباید در شرایط بدون تنش و خالی از مسئولیت و چالش باشیم، اما باید برای چیزی در زندگی تلاش کنیم.
ما می توانیم هدف خود را با دور کردن توجه از خود و قرار دادن آن روی چیز دیگر پیدا کنیم. پس یک هدف ارزشمند پیدا کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید، حتی اگر هر روز مقدار کمی تلاش کنید، زیرا این کار می تواند تاثیر مثبتی داشته باشد. ما همچنین می توانیم هدف خود را با مراقبت از شخص دیگری پیدا کنیم. ما نورافکن را از سمت خودمان برمی داریم و شروع به تفکر درمورد نیازها و خواسته های فرد دیگری می کنیم. با این کار این حس به سراغ ما می آید که زندگی ما مهم است. این کار را می توان ازطریق انجام کارهای داوطلبانه یا مراقبت از یکی از اعضای خانواده یا حتی یک حیوان خانگی انجام داد. درنهایت این احساس که زندگی ما اهمیت دارد، به ما هدف و معنا می بخشد و این می تواند تاثیر قابل توجهی روی سلامتی روان و تندرستی ما داشته باشد.