به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعد نیوز به نقل از مهر، امروز ۱۸ دی ماه سالروز شهادت بزرگ مردی است به نام امیرکبیر. میرزا محمد تقی خان فراهانی مشهور به امیرکبیر، صدراعظم ایران در دوره ناصرالدین شاه قاجار بود. وی در دوره صدارت سه سال و سه ماه (۳۹ ماهه) خود، اصلاحاتی را در زمینه های آموزشی، اجتماعی و سیاسی ایران آغاز کرد. امیرکبیر دارالفنون را بنیان نهاد، مسجد و مدرسه دینی ساخت و شورش بابی ها را سرکوب کرد. او با دسیسه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد و به دستور شاه به قتل رسید.
به همین مناسبت با عباس سلیمی نمین، مورخ و پژوهشگر تاریخ معاصر و مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به گفت و گو پرداختیم. آنچه در ادامه می خوانید حاصل این گفتگو است:
عباس سلیمی نمین در گفتگو با مهر، در خصوص سیاست های اقتصادی و سیاسی امیرکبیر عنوان کرد: در نگاهی کلی به اصلاحات سیاسی میرزا تقی خان، باید گفت تمامی اصلاحات اقتصادی، سیاسی امیرکبیر در جهت تمرکز قدرت در دستگاه های دولتی بود که در رأس آن مقام صدارت قرار داشت. هدف اصلی امیرکبیر از این اصلاحات تقویت اقتدار دولت و نیز بهبود وضعیت برای کنترل مؤثر بر فعالیت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مراکز قدرت داخلی و خارجی بود.
وی افزود: اصلاحات امیرکبیر، به شکل گسترده ای دیوان سالاری را تقویت می کرد. تا وقتی امیرکبیر در رأس دستگاه های دولتی قرار داشت، فساد اداری در سطح نازل بود. با برکناری وی از رأس دستگاه های دولتی، دیوان سالاری در جهت سرکوبی و انقیاد مردم به کار رفت. امیرکبیر اصلاحات مهمی در دستگاه های کشوری و لشکری انجام داد، اما در نهایت با قتل وی اصلاحات ناتمام ماند.
حمایت از اقتصاد داخلی
سلیمی خاطرنشان کرد: اساس اندیشه امیرکبیر در اقتصاد کشور حمایت از اقتصاد داخلی بود و معتقد بود بهره گیری از تولیدات داخلی موجب جلوگیری از خروج طلا از کشور و قوی شدن پشتوانه مالی کشور می شود. او با توجه به ضعف اقتصادی کشور درصدد توانمند کردن اقتصاد داخلی با تکیه بر ظرفیت مردم برآمد و در این راه از تمام توانمندی های موجود در کشور بهره گرفت.
وی گفت: امیرکبیر در راستای تقویت اقتصاد داخلی در کشور به ایجاد صنایع مختلف به منظور تأمین نیازهای داخلی کشور اقدام کرد. در دوره سه ساله صدارت عظمای امیرکبیر، کشور به پیشرفت هایی در زمینه اقتصادی رسید. امیرکبیر درک کرد با رواج نظام سرمایه داری جدید و صنعت ماشینی که ابتکارش دست دولت های استعمارگر بود، استعمارگران برای رواج بازار محصولات صنعتی خودشان و تضعیف تولید داخلی و بنیه مالی اکثر ملت های عقب مانده، صنایع ملی این کشورها را نابود می کنند. لذا تلاش کرد با محدود کردن واردات محصولات خارجی از صنایع داخلی حمایت کند.
اصلاحات امیرکبیر، به شکل گسترده ای دیوان سالاری را تقویت می کرد. تا وقتی امیرکبیر در رأس دستگاه های دولتی قرار داشت، فساد اداری در سطح نازل بود
وی همچنین در راستای قدرت بخشیدن به اقتصاد داخلی ایران و حمایت از آن دست به ابتکارات فراوان زد، ازجمله اینکه صنعتگران در ازای نوآوری در صنعت پاداش دریافت می کردند. تشویق و حمایت دولت در زمینه های اقتصادی در این دوره موجب ایجاد فعالیت های جدید و ابتکارات فردی در داخل کشور شد.
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران تصریح کرد: به عنوان مثال قبل از امیرکبیر، لباس سربازان را از ماهوت ها (پارچه های انگلیسی) تهیه می کردند. امیرکبیر گفت دیگر حق ندارید هیچ لباسی از لباس نظامیان را از پارچه های انگلیسی تولید کنید. کارگاه های داخلی فعال شوند و فقط باید از کارخانه های داخلی تهیه کنید. امیرکبیر دستور داد لباس نظامیان از شال چوخای پشمین مازندرانی تهیه شود و این باعث شد شال های مازندرانی توسعه بی سابقه یابد. شال های دستی کرمانی هم در زمان امیرکبیر به تشویق او به قدری عالی و زیبا بافته می شد که با شال های کشمیری رقابت می کرد و معروف به شال امیری شد.
وی افزود: امیرکبیر معتقد بود این خیانت به ملت است که کالاهایی که ممکن است در داخل کشور ساخته شود از خارج وارد شود. پافشاری و اصرار امیرکبیر در احداث صنایع داخلی و جلوگیری از استفاده از کالاهای خارجی با اعتراض سفرای خارجی مواجه شد.
امیرکبیر و تکنولوژی جدید
سلیمی نمین با اشاره به ورود تکنولوژی های جدید به ایران در دوران امیر کبیر تصریح کرد: امیرکبیر معتقد بود از صنعت مدرن اروپا باید بهره گرفت؛ صنایعی که موردنیاز واقعی کشور است را باید فراگرفت و با احداث کارخانه و آموزش نیروی انسانی و با تولید محصول در داخل کشور و حمایت از صنایع داخلی، کشور را از وابستگی به بیگانگان نجات داد و دوم؛ اعزام دانشجویان و استادکاران به کشورهای اروپایی یا به کارگیری استادان و مربیان از کشورهایی باشد که سابقه استعمارگری ندارند، مانند اتریش.
تأسیس کارخانه های مدرن در کشور
این پژوهشگر تاریخ معاصر عنوان کرد: بی تردید مشاهدات امیرکبیر به هنگام مسافرت های خارج از کشورش، در حرکت وی در زمینه تأسیس کارخانه های جدید نقشی بسزا داشته است. زیرا بارها به گسیل افراد به خارج از کشور برای فراگیری فنون یا کارآموزی در صنایع مبادرت ورزید. به عنوان نمونه، امیر در سال ۱۸۵۱ با همکاری دولت روسیه گروهی را برای فراگیری فنون کاغذسازی، بلورسازی، ریخته گری آهن و تصفیه قند، درودگری و چرخ سازی به مسکو و سن پترزبورگ گسیل داشت. پس از سه سال ۶ نفر از آنان به کشور بازگشتند و در اصفهان، تهران و ساری کارگاه هایی تأسیس کردند. همچنین در سال ۱۸۵۱ دو نفر ابریشم کارِ کاشانی را برای بهبود تولیدات ابریشمی به استانبول فرستاد تا فنون جدید این صنعت را فراگیرند.
اصلاحات فرهنگی اجتماعی امیرکبیر
وی افزود: امیرکبیر روزنامه وقایع التفاقیه را در تهران دایر کرده و در سال ۱۲۶۹ ق، به منظور تعلیم صنایع چند مرکز تعلیمی مانند مدرسه «دارالفنون» و «مجمع الصنایع» ایجاد شد. یکی از این مراکز در سال ۱۲۶۷ ق در ارگ سلطانی دارالخلافه تأسیس شد. «مجمع الصنایع» از تأسیسات اقتصادی ایجادشده در این دوره بود که به منظور ترویج فن و صنعت در کشور ایجاد شد. طرح ایجاد مدرسه ای برای ایجاد برخی رشته های فنی جدید با عنوان مجمع الصنایع در سال ۱۲۶۹ ق عملی شد. مأموریت این نهاد آموزشی بسیار حرفه ای تعیین شده بود و اعزام کارآموز و دانشجو برای فراگیری علوم جدید و موردنیاز در پیگیری فکر تأسیس مدرسه مجمع الصنایع مؤثر بود.
سلیمی نمین با بیان اینکه دوره قاجار از نظر سیاسی، عصری است مملو از شکست و تحقیر عنوان کرد: عهد قاجار از لحاظ اجتماعی، زمانی است پر از محافظه کاری و از دید فرهنگی نشانی از شکل گیری یک رنسانس یا تجدید حیات. امیرکبیر در این در دوران، از معلمان خارجی در امر تعلیم و تربیت استفاده کرد و اگر اصلاحات امیرکبیر دنبال می شد، ایران در بسیاری از رشته های علمی و فنی پیشرفت می کرد. میرزا تقی خان یک میهن دوست ایرانی بود که بدون در نظر گرفتن منافع شخصی در اعتلای وطنش می کوشید.
تقویت قدرت نظامی، استراتژی راهبردی امیرکبیر
سلیمی نمین خاطرنشان کرد: در مقابله با استعمار روس و انگلیس، امیرکبیر دستور داد آخرین و جدیدترین سلاح های روز را در ایران تولید کنند تا بتوانند جلوی استعمارگران غرب و شرق بایستند. با پیشرفت تکنولوژی و به وجود آمدن سلاح های گرم، ایران که یکی از قوی ترین ارتش های جهان را دارا بود به علت بی لیاقتی زمامداران و نداشتن سلاح های جدید در زمینه نظامی نیز مانند سایر زمینه ها دچار عقب ماندگی شد. مراجعه به تاریخ دست اندازی استعمار غرب به آسیا نشان می دهد کشورهای کوچک اروپایی همانند هلند و پرتغال فقط با اتکا به یک ناوگان جنگی و چند توپ توانستند سواحل بزرگ کشورهای آسیایی را تسخیر و ملت آنها را اسیر کنند.
وی افزود: به این نتیجه رسید که اگر قرار است در ایران نیز تغییرات ایجاد شود باید کلیت کشور به ویژه نظم و قانون تغییر کند. به این ترتیب امیرکبیر با درکی که از کلیت تمدن جدید به دست آورد دریافت که تمدن جدید یک کل است که باید به تمام جنبه های آن دست پیدا کرد و چنانچه در حوزه ای اصلاحات انجام نشود کشور شکست های دیگری را در این زمینه ها تجربه خواهد کرد. امیرکبیر به این درک رسید که مساله قدرت نظامی نیست و اگر کشور به صنایع جدید مجهز نشود نه تنها در عرصه صنایع دستی قدیم شکست خواهد خورد بلکه در دام وابستگی گرفتار خواهد شد، همان طور که در سال های بعد این اتفاق افتاد. از این رو برای رسیدن به علم و فناوری باید نهادهای جدید آموزشی ایجاد کرد. به عبارتی امیرکبیر ارتباط این اجزا را با یکدیگر درک کرد و دریافت که ایران با یک کل به نام تمدن جدید روبرو شده است به همین دلیل در مجموعه اقدام هایی که انجام می داد به اصلاحات داخلی و ایجاد نهادهای جدید دست زد.
ظهور فرقه بابیه
سلیمی نمین ادامه داد: در سال ۱۲۶۰ قمری در اواخر سلطنت محمدشاه، «علی محمد باب» ادعای مهدویت کرد. در پی مناقشه هایی که در دوران صدارت امیرکبیر به وقوع پیوست و سبب موضع گیری شدید علمای وقت نسبت به باب شد، سرانجام باب، پس از پاره ای مباحثات بین او و علما در تبریز تیرباران شد. بابی های یزد، کرمان، زنجان و مازندران که از قتل باب باخبر شده بودند، به خونخواهی او برخاستند. امیر با سرعت تمام فتنه ها را خواباند و آرامش را به کشور بازگرداند. امیر کبیر برای اعاده نظم و فرو نشاندن هرج ومرج تلاش بسیاری کرد و به این ترتیب پادشاهی ناصرالدین شاه را ثبات بخشید و امنیت و نظام داخلی را برقرار کرد. سیاست امیرکبیر نسبت به اقلیت های دینی بر پایه مدارای دینی و حق آزادی پرستش و تساوی حقوق اجتماعی قرار داشت و این وجه نظر او را به نوعی رواداری دینی شناخته اند. غیر از زرتشتیان که جای خود داشتند، آشوریان، ارمنیان، صابئیان و تا اندازه ای کلیمیان نیز از آن سیاست برخوردار بودند.
عنوان زدایی از درباریان
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران خاطرنشان کرد: یکی دیگر از مهمترین اقدامات امیرکبیر، حذف عناوین و القاب درباریان بود، وی کلیه عناوین پوشالی و القاب را از میان بردارد و دستور داد در تمام نامه ها، اسناد و مدارک دولتی او را با کلمه «جناب» خطاب کنند و اشخاصی که از لحاظ مرتبه دیوانی پایین تر از او بودند را با عنوان های ساده و اصلی مخاطب قرار دهند. آدمیت در تحلیل سازوکار اصلاحات امیرکبیر، «نظم میرزا تقی خانی» را آفریده دو عامل «وضع قانون و ضمانت اجرای آن» می داند.
مقابله با فساد حکومتی
این پژوهشگر تاریخ در ادامه گفت: یکی از جنبه های اصلاحات امیرکبیر تأثیراتی بود که در دربار قاجار یعنی شاهزادگان، مقامات و صاحبان مناصب، حرمسرا و … به جای گذاشت که این اقدامات به تعداد دشمنان او در درون دربار افزود؛ یعنی هر اقدامی که انجام می داد در دربار قاجار دشمنانش از نظر کیفی و کمی افزایش پیدا می کردند. جنبه دیگر اصلاحات تأثیر در جامعه و توده مردم بود؛ یعنی تأثیر اقدامات امیرکبیر برای توده مردم قابل مشاهده و لمس بود. او در جامعه به ایجاد نظم و انضباط پرداخت و دست متعرضان به حقوق عمومی را کوتاه کرد. بنابراین رفتار اخلاق مدارانه ای در جامعه به وجود آورد و همین عوامل باعث ایجاد امید و اعتماد در توده مردم شد؛ چرا که برای نخستین بار مشاهده می کردند که حکومت حقوق مردم را رعایت می کند و مانع از تعرض آنها به یکدیگر می شود. همچنین اقدام امیرکبیر در زمینه حمایت از تولیدکنندگان و پیشه وران ایرانی باعث ایجاد شوق و ذوق و انقلاب روحی در درون جامعه شده بود.
وی افزود: باید گفت این صدراعظم قاجاری انسانی جدی و فسادناپذیر بود که بر پایه اصول اعتقادی که داشت در عرصه کشور داری و سیاست عمل می کرد چرا که او معتقد بود که حکومت برای اداره جامعه است نه برای غارت و این اعتقاد در بسیاری از نامه هایش مشاهده می شود. به عبارت دیگر برابری همه مردم و مساوات که در سال های بعد جامعه ایران در نهضت مشروطه آن را درک می کند در عمل گرایی امیرکبیر قابل مشاهده است. او معتقد بود که همه مردم در کشور از حقوق یکسانی برخوردارند و شاهزادگان، بزرگان و … حق خاصی ندارند. در نتیجه امیرکبیر در امر سیاست به اصولی پایبند بود که حاضر نبود از آنها دست بردارد. این امر از نظر شاهزادگان، بزرگان و … نوعی تحقیر به حساب می آمد بنابراین در تمام شکایت هایی که به شاه می نوشتند او را انسانی متکبر، متنمر و خودخواه نشان می دادند.
وی در پایان گفت: شکایت های شاهزادگان، بزرگان و دربار و جوسازی های آنها علیه امیرکبیر، دروغ بزرگی بود که به مردم ایران گفته شد؛ چرا که اگر این صدراعظم قاجاری با مخالفانش همراه می شد و دست به چپاول کشور می زد با هیچ گونه دشمنی روبرو نمی شد.میرزا تقی خان مرد دوراندیش و کاردانی بود. وی تمام تلاش خود را به کاربرد تا فسادی را که به عنوان میراثی نامطلوب از قرون متمادی در سازمان اداری و سیاسی ایران حکمفرما بود از بین ببرد. درباریان و مقامات فاسد دستگاه های دولتی از اصلاحات میرزا تقی خان دچار بیم و هراس شدند و زمینه برکناری و قتل وی را فراهم کردند.