یادگیری زبان آلمانی می تواند کمی مشکل باشد، به خصوص اگر زبان مادری شما به گروه زبان های هندواروپایی تعلق نداشته باشد.اما اهمیتی ندارد زبان مادری شما چیست و اگر زبان آلمانی در ابتدا برای شما دشوار به نظر رسید، ناامید نشوید. اگر می خواهید بدانید آیا راه میانبر یا خاصی برای یادگیری آلمانی وجود دارد یا خیر، چند روش در این راهنما ارائه شده است که به شما کمک می کنند تا سریعتر پیشرفت کنید.مدت زمان ثابت و از پیش تعیین شده ای برای موفقیت در یادگیری زبان آلمانی وجود ندارد، با این حال آنچه اهمیت دارد ثابت قدم بودن است. قرار نیست یک روز صبح از خواب بیدار شوید و متوجه شوید که زبان آلمانی را به خوبی صحبت می کنید.
این اتفاق فقط در فیلم ها می افتد. اگر گام به گام پیش روید، به سرعت نتایج را به چشم خواهید دید.
زمان لازم برای یادگیری یک زبان جدید به فاکتورهای بسیاری مانند تجارب قبلی و قرار گرفتن در معرض آن زبان، سرسختی، میزان فعالیت در پروسه یادگیری، انگیزه و غیره بستگی دارد.با این وجود، اگر به مدت سه تا شش ماه، هر روز تمرین کنید، احتمالا خواهید توانست با یک دوست درباره ی اتفاقات روزانه به آلمانی صحبت کنید و کارهایی مانند کافه رفتن و سفارش دادن را انجام دهید.برخی از افراد بیش از دیگران با مشکل روبه رو می شود و به زمان بیشتری برای رسیدن به این سطح نیاز دارند اما این اتفاق بیشتر به دلیل عدم تلاش و تمرین روزانه است.اگر بخواهید زبان آلمانی را روان صحبت کنید، ممکن است به چندین سال تمرین نیاز داشته باشید، اما ما فقط باید کار را شروع کنیم، اینطور نیست؟
برای یادگیری زبان آلمانی شکلی استاندارد تعریف شده است
در سال ۱۹۹۶، زبان آلمانی رسما استاندارد شد. این استانداردسازی با هدف تسهیل یادگیری این زبان صورت گرفت. املا و نوشتن واژه ها نیز به حالتی متحد و قابل پیش بینی تغییر کرد. بار دیگر در سال ۲۰۰۴، دستورالعمل ها بازبینی شدند و در اواخر سال ۲۰۰۵، به کارگیری قوانین جدید املا و نوشتن اجباری شد و امروز نیز همان قوانین در سوئیس، آلمان و اتریش مورد استفاده هستند. یکپارچه سازی قوانین باعث می شود که هرکس در هر کجای دنیا که باشد با یادگیری استانداردهای به کار رفته، آلمانی را متوجه شود و آلمانی زبانان دیگر نیز صحبت های او را دریابند و متوجه بشوند. با وجود لهجه های مختلف در شهرهای گوناگون آلمان، قوانین و معیارهای مشخص، کار یادگیری و فهم این زبان را ساده کرده است.
اما در سایر زبان ها مثلا انگلیسی شاهد چنین یکپارچگی ای نیستیم. املاهای گوناگون و تلفظ های مختلفی در این زبان وجود دارد. انگلیسی مورد استفاده در نقاط مختلف تفاوت هایی دارد و کافی است در نرم افزار وُرد (word) زبان دیکشنری را از انگلیسی-امریکایی به انگلیسی-بریتانیایی تغییر بدهید تا منظور از این تفاوت ها را بهتر درک کنید. هر واژه نیز معانی متعددی دارد و در تلفظ و معنای آن نیز بعضا تفاوت هایی ایجاد می شود. این تنوع معنی و لهجه و… گاهی اوقات منجر به سوءتفاهم هایی نیز می شود. پس یادگیری زبانی که قوانینی استاندارد دارد و فارغ از لهجه و موقعیت جغرافیایی همه ی افرادی که به آن زبان صحبت می کنند، حرف تان را می فهمند، بسیار ساده تر خواهد بود.
قوانین مربوط به نوشتن و املا ساختاری مشخص دارد
املا و نوشتن در زبان آلمانی، قوانین سفت و سختی دارد. این قوانین نسبت به زبان انگلیسی مستحکم تر هستند. در زبان آلمانی از املای واژگان برای کمک به تلفظ صحیح استفاده می شود. وقتی با قوانین تلفظ واژه ها و حروف آلمانی آشنا بشوید، هر واژه ای را بدون اشکال تلفظ خواهید کرد. و اگر واژه ای به گوش تان بخورد نیز آن را به درستی خواهید نوشت. فقط چند استثنای کوچک در این زمینه وجود دارد.به این مثال دقت کنید: معادل لغت «زمان» در آلمانی «zeit» است. حرف Z همیشه صدای TS دارد. Ei نیز از اتحاد دو صوت ایجاد می شود و به شکل یک بخش منفرد و واحد تلفظ می شود. و تلفظ آن مانند واژه eye در انگلیسی است. خب، حال با توجه به این قانون باید واژه نام برده را به این شکل بخوایند: Ts-eye-t. یا قانونی دیگر می گوید اگر واژه ای دارای یک i باشد و این i قبل از e قرار داشته باشد، باید e را تلفظ کنید. مثلا در واژه Liebe که به معنای عشق است، تلفظ به این صورت خواهد بود: Lee-buh.
وجود چنین قوانین واضحی برای املا و تلفظ کار یادگیری زبان آلمانی را تا حدود زیادی ساده می کند. اما اگر دقت کنید در زبان انگلیسی با قاعده ی خاصی در نوشتن روبه رو نیستیم و یادگیری زبانی که در آن تلفظ و املای هر واژه ساز خودش را می زند قطعا دشوارتر است. با وجود چنین قواعد تسهیل کننده ای باز هم فکر می کنید که زبان آلمانی سخت است؟ البته در زبان آلمانی نیز استثنائاتی وجود دارد و گاهی برای نگارش درست املای یک واژه تنها باید شکل نوشتار آن را به خاطر سپرد. ولی وجود قواعد مشخص به شما کمک می کند تا با اعتمادبه نفس بیشتری در یادگیری پیش بروید. و برخلاف انگلیسی، مدام نگران پیدا شدن سروکله ی قوانین جدید نباشید. در زبان آلمانی کافی است قواعد را به خوبی یاد بگیرید و آنها را رعایت کنید اما در برخی زبان های دیگر مانند انگلیسی گاهی اوقات تعداد و اهمیت استثنائات از کل قواعد بیشتر می شود.
آلمانی ها به اصلاح اشتباهات تان کمک می کنند
یکی دیگر از دلالیلی که یادگیری زبان آلمانی را ساده می کند، ویژگی های افرادی است که به آن سخن می گویند. مردم آلمان بسیار رُک و صادق صحبت می کنند. حاشیه نمی روند و صراحت زیادی دارند. تمام اینها گاهی اوقات حمل بر گستاخی آنها می شود. در حالی که واقعا این طور نیست. در واقع این ویژگی آلمانی ها باعث می شود تا در ارتباط با آنها، زبان آلمانی را بهتر یاد بگیرد.
راحت بودن و صراحت آلمانی ها در برخوردهایشان باعث می شود که اشتباهات زبانی و سوءتفاهم هایی که گاهی در استفاده از لغات پیش می آید، شما را خیلی شرمنده و خجالت زده نکند. آنها عادت دارند که خیلی رُک اشتباه شما را گوشزد کرده و حرف تان را اصلاح کنند. اگر هم از این موضوع ناراحت بشوید، حداقل انگیزه ای پیدا می کنید تا دیگر اشتباه حرف نزنید و دقت بیشتری داشته باشید. این مسئله در ارتباطات شما با یک انگلیسی زبان صورت نمی گیرد. اگر در برخورد با یک انگلیسی زبان اشتباهی از شما سر بزند، به احتمال زیاد به روی خودش نمی آورد و چیزی نخواهد گفت. در هر حال این رفتارها و نوع برخوردها به تفاوت های فرهنگی بازمی گردد. این رفتار آلمانی ها به هیچ وجه توهین آمیز نیست. شاید چندان خوشایندتان نباشد ولی به یادگیری زبان شما کمک زیادی می شود. اگر کسی اشتباهات تان را در هنگام حرف زدن گوشزد نکند، دفعات بعدی و در جاهای دیگر نیز اشتباهات خود را تکرار می کنید و زبان آلمانی را به خوبی یاد نخواهید گرفت.
افعال در زبان آلمانی الگوی مشخصی دارند
زبان آلمانی نسبت به انگلیسی از افعال باقاعده ی بیشتری برخوردار است. یعنی اگر الگوی صرف فعل را به خوبی بیاموزید با این مقوله مشکلی پیدا نخواهید کرد. صرف افعال بسیار مهم است زیرا با توجه به شخص، شمار، زمان و وجه جمله حالت های مختلفی به وجود می آید که باید آنها را بدانید. در زبان آلمانی، افعال باقاعده و بی قاعده از الگوهایی پیروی می کنند و همین موضوع باعث سهولت بیشتری در صرف کردن می شود. مثلا فعل Kaufen را در نظر بگیرید. این واژه معادل فعل «خریدن» در فارسی است. ریشه ی این فعل kauf است و بنا به عملی که صورت می گیرد، صرف آن متفاوت خواهد بود. الگویی که صرف این افعال برای اشخاص مختلف و زمان های متفاوت استفاده می کند قابل تعمیم و مشخص است.
برای افعال بی قاعده نیز تفاوت در این است که هنگام صرف کردن، بنا به زمان صرف فعل، ریشه ی افعال تغییر می کند. تغییراتی که در افعال بی قاعده صورت می گیرد بیشتر متوجه حرف صدادار اولیه ی درون فعل است. مثلا رانندگی کردن در حالت مصدر به زبان آلمانی معادل واژه ی fahren می شود و در حالت صفت مفعولی به fuhr بدل می شود. افعال مختلفی از این الگو پیروی می کنند. شکل افعال بی قاعده و باقاعده آلمانی مانند بیشتر زبان های دیگر در زمان های مختلف تغییر پیدا می کند. ولی با توجه به الگوی مشخصی که برای افعال مشابه وجود دارد، صرف افعال راحت صورت خواهد گرفت.
یادگیری هر زبانی نیاز به حفظ کردن واژگان متعدد دارد. اگر از تخیلات خود استفاده کنید، این مسئله به شدت ساده تر خواهد شد. هرچند در ابتدای یادگیری باید تلاش کنید تا افعال و الگوهای آنها را حفظ کنید اما به مرور زمان این مسئله حل می شود و با یافتن شباهت میان افعال و واژه های مختلف کارتان ساده می شود. گروه بندی افعال در دسته های مشابه نیز باعث می شود تا کار به خاطرسپاری برای تان ساده تر بشود. این موضوع در زبان انگلیسی مصداق ندارد زیرا استثنائات و افعال بی قاعده چندان الگوی مشخصی در صرف فعل ندارند. مثلا در زبان انگلیسی برای صرف افعال در زمان گذشته کافی است تا به انتهای آنها ed اضاف شود. خب، تا اینجای کار مشکلی نیست اما زمانی با مشکل مواجه می شویم که با انواع و اقسام افعال بی قاعده طرف حساب خواهیم شد. پس اگر الگویی در کار نباشد، باید فهرستی بلندبالا از استثنائات مختلف را روانه ی مغز بی گناه خود کنید و در نهایت نیز کلی سردرگمی برای تان به بار خواهد آمد. اما زبان آلمانی با ارائه ی الگوهای مختلف زبانی کار شما را آسان تر کرده و سرعت یادگیری را برای تان زیادتر می کند.
پیچیدگی حرف زدن به زبان آلمانی از خواندن و نوشتن آن خیلی کم تر است
وقتی به کشوری جدید می روید از همان روز نخست، تلاش کنید که به زبان اصلی مردم آن محل صحبت کنید. اگر در اسپانیا به سر می برید، انگلیسی حرف زدن را کنار بگذارید و تمام تلاش تان را برای حرف زدن به زبان اسپانیایی به کار بگیرید. در زبان آلمانی برای زبان نوشتار معمولا از افعال در گذشته ی ساده استفاده می کنند. اما در محاوره و صحبت کردن زمانی که بیشتر به کار می رود، زمان ماضی نقلی است. پس برای برقراری ارتباط و محاوره کافی است که تنها یک مجموعه از افعال را بلد باشید. پس برای آلمانی صحبت کردن کافی است در ابتدا به زمان افعال در ماضی نقلی مسلط بشوید. در زبان انگلیسی برای محاوره و ارتباط برقرار کردن نیز باید تمام زمان ها را بشناسید و این یعنی، قبل از اینکه به مرحله ی گفت وگو برسید باید تمام افعال و زمان ها را یاد بگیرید. همان طور که ملاحظه می کنید یادگیری زبان آلمانی، آن قدرها هم که فکر می کنید دشوار نیست و حتی در مقایسه با انگلیسی سهولت بیشتری نیز دارد. تنها چیزی که برای یادگیری زبان خارجی نیاز دارید در سه واژه خلاصه می شود: پشتکار، پشتکار و پشتکار.