یکی از نام های زیبایی که می توان برای دختران خود انتخاب کرد مینا می باشد. معنی اسم مینا در زبان فارسی پرنده ای شبیه سار با پرهای رنگارنگ بیان شده است. شما عزیزان همراه در ادامه می توانید با دیگر معانی، فراوانی و اسم های مشابه این نام اصیل دخترانه آشنا شوید پس تا پایان همراه ما باشید.
مشخصات اسم مینا
- جنسیت: دختر
- افراد دارای این نام:227,037
- ابجد کبیر:101
- ابجد صغیر: 11
- ریشه نام: فارسی
- نام به انگلیسی:mina
- تلفظ به فارسی: مینا
- تلفظ نام به انگلیسی:/minā/
معنی اسم مینا در ثبت احوال
۱- پرنده اي شبيه سار با پرهاي رنگارنگ كه به راحتي قادر به تقليد صداي انسان و حيوانات است، مرغ مقلد، مرغ مينا؛ ۲- (در گياهي) گلي معمولاً سفيد با گلچه هاي گل برگي كه انواع گوناگون دارد؛ ۳- (در گياهي) گياه يك ساله و بوته ايِ اين گل با برگ هاي دندانه دار؛ ۴- (در صنايع دستي) لعاب شيشه اي شفاف و رنگي كه براي تزئين فلزات و كاشي مورد استفاده قرار مي گيرد؛ ۵- نوعي شيشه رنگي به ويژه سبز كه از آن انواع ظروف مي سازند؛ ۶- (در قديم) ظرفي كه از اين شيشه ساخته مي شود؛ ۷- (در قديم) (به مجاز) شراب؛ ۸- (در قديم) كيميا.
معنی اسم مینا در لغت نامه دهخدا، فرهنگ معین ،فرهنگ فارسی و عمید
- لغت نامه دهخدا: مینا. [ م َ / م ِ ] ( هندی ، اِ ) قسمی از غراب. ( ناظم الاطباء ) . جانوری است که بعضی آن را شارک گمان ...
- فرهنگ معین: [ اَوِس . ] ( اِ. ) ۱ - آبگینه ، شیشة شراب ، پیاله . ۲ - لعابی آبی رنگ که با آن نقره و طلا را نقاشی م ...
- فرهنگ فارسی: ( اسم ) ۱ - ماده ایست از لعاب شیشه یی حاجب ماورائ یاشفاف که آنراروی کاشی و فلزات برای نقش و نگار بکار ...
- فرهنگ عمید:۱. نوعی شیشۀ رنگی، به ویژه سبز برای ساختن ظروف. ۲. نوعی رنگ یا لعاب آبی رنگ برای نقاشی و تزیین ظرف ...
نام های هم آوا با مینا
دارا،بینا،سلینا،ایما،ثمینا،مینادخت،میناگون،میناوش،هانیا،نارمینا،نیتا،شینا،میناز،تیرا،آرمینا
شعر با اسم مینا
لوح یاقوت زرد گشت بباغ
بر درختان صحیفه مینا
بیا خورشید معنی را ببین از روزن مینا
که یاد صبح صادق میدهد خندیدن مینا
می جان بخش اگر چه جام زر می گیرد از مینا
سفال تشنه لب فیض دگر می گیرد از مینا
اگر این بار می آید به دستم گردن مینا
چو درد می نخواهم داشت دست از دامن مینا
حسن ذاتی در نیارد سر به عشق عارضی
سرو مینا را تذرو از پنبه مینا بس است
از رگ گردن سر مینا به خون غلطیده است
چون قدح سربر خط تسلیم نه، مینا مباش
مردم از مینا به ساغر باده می ریزد و من
از تنک ظرفی می از ساغر به مینا می کنم
اگر تن از سرت چون پنبه بردارند از مینا
به روی اهل مجلس خنده قهقه چو مینا کن
سقف مینا گر چه بس عالیست پیش چشم تو
لیک پیش رفعتش بد سقف مینا دور دور
زان پیش که طاق چرخ اعلا زده اند
وین بارگه سپهر مینا زده اند
صبح چون از روی مشرق رو نمود
صحن مینا روضه مینو نمود
برنمی آید خرد با ساز حشر آهنگ دل
مغز مستی گر نداری پنبه از مینا مکش
ازشکست ساغر مینا صدا آزاده است
در لباست نیست رنگی تا دهد تغییر جنگ
هر قدر مینا بسنگ آید درین ناموسگاه
خجلت اظهار از روی پری شستست رنگ
اعتبار است اینکه ما را دشمن ما میکند
سنگ اگر مینا نگردد نیست نقصانش زسنگ
تشنه کامی گل بصبر فگیی اسرار است
تا خموش است نگردد جگر مینا خشک