ایتالیا کشوری توسعهیافته در جنوب قاره اروپا است. این کشور پنجمین کشور پرجمعیت اروپا و بیست و سومین کشور پرجمعیت دنیا محسوب میشود. در دنیا مکانهای زیبای زیادی است که با وجود همه جذابیتهایشان کسی حاضر به سفر به آن ها نمیشود. بسیاری از این نقاطی که به صورت متروک رها شدهاند جزیره هستند و مردم به آنها به چشم جایی مخوف و ترسناک نگاه میکنند. یکی از همین جزیرهها که در شمال ایتالیا قرار دارد و 200 سال است که مردم از ترس ارواح به آن نزدیک نمیشوند، جزیره نفرین شده پوگلیا ملقب به جزیره طاعون است که مردم بر این باورند هر کسی به این جزیره نفرین شده برود، یا میمیرد و یا به جنون دچار میشود.
در شمال دریاچه ونیز، میان این شهر و جزیره لیدو، جزیره کوچکی وجود دارد که توسط کانال آب به دو قسمت تقسیم شده است. این مکان که پوگلیا نام دارد، نخستین شواهد تاریخی آن به قرن 9 باز میگردد، زمانی که اهالی پادوآ و اِسته در این جزیره ساکن شدند و تا سالهای سال زندگی معولی داشتند که با حمله جنوا به ونیز ساکان پوگلیا نیز ناچار به ترک جزیره خود شدند و این منطقه تا سال 1527 بدون سکنه باقی ماند. پس از آن ونیزیها زندگی تازهای در این جزیره آغاز کردند تا این که طاعون، یکی از مرگبارترین بیماریهای پاندمی در طول تاریخ باری دیگر در ایتالیا شیوع پیدا کرد. آنها در اواسط قرن 14 با این بیماری واگیردار آشنا شده بودند و تا حدودی میدانستند که یکی از راههای مهار آن نظارت بر ورود و خروج افراد و همیچنین جدا نگه داشتن افراد سالم از بیمار است.
بعد شیوع طاعون در ایتالیا، ابتدا از این جزیره برای بازرسی و معاینه مسافران و کشتیهایی استفاده میشد که قصد ورود به ونیز را داشتند و از سال 1793 میلادی تا سال 1814 میلادی، از پوگلیا برای قرنطینه کردن مبتلایان به طاعون و سایر بیماریها استفاده شد و دهها هزار نفر از بیماران با رنج و درد زیاد و بدون هیچگونه رسیدگی و درمان، در این جزیره جان باختند. طبق اظهارات، نیمی از خاک این جزیره خاکستر اجساد افرادیست که در آنجا مردهاند. جزیره پوگلیا به منطقهای تبدیل شده بود که هر کسی کوچکترین علائم بیماری از خود نشان میداد به آن تبعید میشد و رقم بالایی از انسانهایی که حتی دچار طاعون نیز نشده بودند با ورود به پوگلیا دیگر موفق به خروج از آن نشدند. گفته میشود حدود صد و شصت هزار نفر در این جزیره، در گودالهای بزرگی که به عنوان گورستانهای جمعی به کار میرفت دفن شدند یا سوزانده شدند. این رقم برای این جزیره کوچک آنقدر زیاد بود که گفته میشود هماکنون 50 درصد از خاک این از خاکستر و جنازه تجزیه شده ایتالیاییها تشکیل شده است.
اتفاقهای مخوف این جزیره با تمام شدن اپیدمی طاعون هم تمامی نداشت و در سال 1922 ساختمانهای نیمه کاره پوگلیا دوباره بازسازی شدند و دولت تصمیم گرفت از بیمارستانهای جزیره برای نگهداری بیماران روانی استفاده کند. دولت هر کس که بیمار میشد را به این جزیره میفرستاد تا بتواند برای خودش، زندگی دست و پا کند اما حقیقت چیز دیگری بود. در واقع آنها این بیماران را مناسب برای بستری کردن نمیدانستند و از انها به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده میکردند. پزشکان آزمایشهای مختلفی از افراد بیمار در این ناحیه به عمل میآوردند اما در هر صورت همه کسانی که بر اثر بیماری و یا بر اثر آزمون و خطای پزشکان میمردند، سوزانده میشدند. بعضی از پزشکان هم به این ناحیه میرفتند تا با استفاده از ابزاری مثل دریل و چکش مغز انسانها را شکاف دهند، آنها را آزمایش کنند و یک راه درمانی پیدا کنند. بیمارانی که از خودشان مقاومت نشان میدادند و همکاری نمیکردند، مورد مجازات قرار میگرفتند و آن ها را به برج بِل میفرستادند. چند سال بعد نیز همان پزشکان به برج میرفتند و خودشان را مجازات میکردند و از این برج میپریدند.
داستانهای محلی حاکی از این است که ارواح مردگان به ویژه کسانی که بدون مبتلا بودن به بیماری طاعون به آن جزیره تبعید شدند، در جزیره سرگردان هستند و حتی بازدید کنندگان با ورود به جزیره میتوانند انرژی منفی حاکم را حس کنند. همچنین در سال 1922 میلادی، یک مرکز روانی در پوگلیا تأسیس شد و بعدها داستانهایی دربارهٔ شکنجه و انجام آزمایشهای دردناک بر روی بیماران روانی در این بیمارستان بر سر زبانها افتاد. این مرکز در سال 1968 تعطیل شد و از آن به بعد جزیره برای همیشه متروکه باقی ماند.