خوشحالی دو نوع است. نوع اول پرسروصدا و بیرونی است. نوع دوم درونی اما بی سروصدا است. خوشحالی نوع اول یعنی خوشحالی بیرونی، چندان دوام ندارد و همواره وابسته به چیزهایی ست که خارج از کنترل شما است. اگر در پی یافتن این نوع خوشحالی باشید به فردی تبدیل خواهید شد که فاقد اعتماد به نفس و خودباوری است. فردی که شبیه کاه در باد شناور است. اما نوع دوم خوشحالی، یعنی خوشحالی درونی، بسیار عمیق و همیشگی است و هیچ چیز و هیچ فردی روی آن کنترل ندارد.
خوشحالی و شوروشوق، اگر در عمیق ترین لایه های شخصیت انسان خانه داشته باشد، نیروی بسیار بزرگی برای رسیدن به آینده دلخواه به فرد می دهد. کسانی که فاقد خودباوری و اعتماد به نفس هستند، فاقد خوشحالی درونی نیز هستند. آنها شاید به ظاهر شور و شوقی از خود نشان دهند و آدمهای پرشر وشوری باشند اما آن خوشحالی که از عمق وجود انسان سرچشمه بگیرد، محصول داشتن خودباوری و اعتماد به نفس است.
بهترین راههای رسیدن به خوشحالی عمیق چیست؟
خوشحال کردن دیگران
کمک کردن بی چشم داشت به سایر افرد، یکی از راههایی است که انسان را به خودباوری و اعتماد به نفس می رساند و همانطور که گفته شد، خودباوری باعث ایجاد خوشحالی عمیق در انسان می شود.
یکی از مزایای خوشحالی عمیق این است که وابسته به شرایط بیرونی نیست. شخصی که به خودباوری و اعتماد به نفس رسیده است منتظر تایید دیگران برای خوشحال بودن نیست و یا از عدم تایید دیگران، خوشحالی اش را از دست نمی دهد.
برمی گردیم به این نکته که بهترین راه خوشحال شدن، خوشحال کردن دیگران است. اینکه بتوانیم شخص دیگری را در پیش برد اهدافش کمک کنیم، اینکه تاثیر مثبتی بر دیگران داشته باشیم، اینکه گره ای از مشکل کسی بگشاییم و کارهای نیکویی از این دست، باعث ایجاد خوشحالی عمیق و دورنی در ما ایجاد می شود. هر چقدر در خفا دیگران را خوشحال کنیم قدرت خودباوری مان بیشتر می شود و میزان اعتماد به نفس مان بالاتر می رود. اگر جار بزنیم و دیگران را خبردار کنیم که آهای من فلان کار خوب را انجام داده ام در واقع هنوز هم منتظر تایید دیگران هستیم وخوشحالی مان وابسته به دیگران خواهد بود که البته خوشحالی عمیقی نیست و با اندک نسیمی ، پراکنده خواهد شد.
این یک قانون است که خوشحال کردن دیگران اگر ۱۰ در صد باشد ۹۰ درصدش به خودمان برمی گردد. بنابراین خوشحال کردن دیگران بزرگترین راه برای خوشحال کردن خودمان است. آنهم به صورت عمیق، پایدار و همیشگی.
انجام هر کاری به بهترین نحو
دومین عاملی که باعث ایجاد حس خوشحالی عمیق در ما می شود به سرانجام رساندن کارها آنهم به بهترین نحو موجود است. فرقی ندارد در چه زمینه ای مشغول به فعالیت هستید، اگر بهترین کار خود را ارائه دهید به خوشحالی عمیق و درونی می رسید. در تمرین های ورزشی، در هنگام درس خواندن، در هنگام انجام یک پروژه، موقعی که سرکار هستید و خلاصه هر کاری را به بهترین شکل ممکن به سرانجام برسانید آنگاه آثار رضایت عمیق درونی را حس خواهید کرد.
ماهرتر شدن
سومین عاملی که باعث خوشحالی عمیق می شود، افزایش مهارت ها و توانمندی های خودتان است. هر چقدر در زمینه ای که در آن کار می کنید مهارت بیشتری داشته باشید، احساس خوشنودی بیشتری از خود دارید. اگر نیاز است زبان جدید یاد بگیرید یا اگر نیاز است در یک فن و حرفه ی جدید آموزش ببینید یا ماهرتر شوید، اگر نیاز است مهارت هایی همچون مدیریت و سازمان دهی و یا بازاریابی موثر را یاد بگیرید، این کار را انجام دهید و خلاصه سعی کنید در هر زمینه ای که نیاز دارید، ماهرتر شوید. البته نه برای اینکه از نظر دیگران آدم قوی و سرشناسی شوید یا اینکه فقط به خاطر پول اینکار را انجام دهید بلکه به منظور رسیدن به نیرویی عمیق و قوی به نام احساس خوشبختی درونی.
ماهرتر که می شوید پخته تر می شوید. پخته تر که شدید از خامی بیرون می آیید و از درون احساس قدرت و رضایت خواهید داشت.
آماده شدن گام به گام
چهارمین روش برای رسیدن به خوشحالی عمیق ، این است که همواره خودتان را آماده ی رسیدن به مرحله ی بعدی کنید. مثلا اگر الان در ترم یک زبان هستید به گونه ای رفتار کنید که در حال آماده شدن برای رفتن به ترم دو هستید و سپس به ترم سه و الی آخر. همواره در حال آماده سازی خودتان برای رشد و ترقی باشید.
شانس ها به سراغ کسانی می روند که از قبل آماده شده باشند. اگر آماده نباشید فرصتها می آیند و می روند، آب از آب تکان نمی خورد.
اینکه مرحله به مرحله خودتان را آماده کنید بهتر است تا اینکه یک چشم انداز دور و غیرقابل دسترس را جلوی خود بگذارید و بخواهید به صورت جهشی به آینده بروید، چرا که غیرممکن است. بهتر است خودتان را برای پذیرش این واقعیت آماده کنید که رسیدن به هر مرحله ای فقط از طریق طی مرحله ی قبلی امکان پذیر است و راه میان بُری وجود ندارد.
اگر تقلب کنید و قواعد بازی را رعایت نکنید، شاید به ظاهر برنده شوید اما هرگز از خوشحالی درونی بهره مند نخواهید شد و شخص بااعتماد به نفسی نخواهید بود. شاید دیگران شما را فرد موفقی ببینند اما شما از درون احساس کوچکی و باخت خواهید داشت. پس بهترین راه این است که قدم به قدم و مرحله به مرحله خودتان را برای رسیدن به اهدافتان آماده کنید و پیش نیازهای لازم را بگذرانید. از خودتان بپرسید برای رسیدن به فلان هدف، چه کارهایی باید انجام دهم؟ چه آمادگی هایی را باید داشته باشم؟
زندگی به نیازهای ما کاری ندارد زندگی به لیاقتی که داریم کار دارد و به کسانی که از قبل خودشان را آماده کرده باشند و هزینه ای به نام زمان را خرج کرده باشند پاسخ مثبت می دهد
.