واژه گسست یا تجزیه به معنی جدا شدن از دیگران، دنیای اطراف یا خود است. اختلالات تجزیه ای توضیح دهنده حالت ذهنی مداومی است که بیمار احساس می کند از واقعیت جدا شده، از بدن خود خارج شده و اپیزودهایی از فراموشی را تجربه می کند.در حدود ۲ درصد از جمعیت آمریکا اختلالات تجزیه ای را تجربه کرده اند. تمام گروه های سنی، قومیت ها، نژادها و زمینه های اجتماعی اقتصادی در معرض خطر دچار شدن به آن قرار دارند. احتمال ابتلای زنان بیشتر از مردان است.
چه چیزی باعث ابتلا به اختلالات تجزیه ای می شود؟
این اختلال در ابتدا به عنوان یک استراتژی مقابله ای برای کنار آمدن با یک واقعه فاجعه بار یا استرس طولانی مدت، آزار یا تروما استفاده می شود. این امر به خصوص زمانی صدق می کند که این حوادث در زمان کودکی بیمار رخ داده باشد. در این دوره محدودیت هایی از نظر درک کامل اتفاقات، استفاده از مکانیسم های سازگاری و دریافت حمایت از سوی اطرافیان وجود دارد. برای هر کسی این طور نیست که یک بزرگسال مطلع و آگاه از مسائل روانشناسی کودکان در کنارش باشد تا در زمان نیاز از او حمایت روانی به عمل آورد.
فراموش کردن و گسست از واقعه تروماتیک مانند تصادف، فاجعه طبیعی، جنگ، قربانی جنایت و آزار جنسی شدن می تواند یک مکانیسم مقابله ای برای فرار از درد در کوتاه مدت باشد.این اختلال زمانی مشکل ساز می شود که در طولانی مدت ادامه یابد و باعث جدایی فرد از واقعیت و فراموشی کامل هویت و گذشته وی شود.
انواع اختلالات تجزیه ای
اختلال های تجزیه ای در طبقه بندی های کلاسیک اختلالات روانی به گروه های مختلف تقسیم بندی می شوند: فراموشی تجزیه ای، فرار تجزیه ای، مسخ شخصیت و اختلال هویت تجزیه ای.
فراموشی تجزیه ای
در این اختلال، فرد خاطره های مربوط به بخشی از زندگی خود یا اتفاقی که برایش رخ داده را فراموش می کند. همان طور که گفته شد، بخش فراموش شده، ممکن است حادثه ای ناخوشایند باشد که پذیرش آن برای بیمار دشوار است و ذهن تلاش می کند تا آن بخش از آگاهی را کنار بگذارد. حوادثی که زمینه ساز این اختلال هستند، می توانند مواردی مانند تصادف، بدرفتاری های جنسی و تجاوز باشند. گاهی فراموشی ها، محدود به یک حادثه خاص در دوره ای مشخص و کوتاه است و گاهی هم ممکن است بخش هایی وسیع تر از خاطره های فرد را دربرگیرد.
فرار یا گریز تجزیه ای
در این اختلال، بیمار به صورت ناگهانی مکان خود را تغییر می دهد و به نقطه ای نامعلوم می رود که خودش هم نمی داند برای چه به آنجا رفته است. افرادی که دوره فرار تجزیه ای را تجربه می کنند، ممکن است دچار فراموشی تجزیه ای هم شوند و بعدها خاطره های مربوط به این دوره را به یاد نیاورند. ممکن است بیماران در این دوره، هویتی متفاوت و مشخصات شخصی جدید را برای خود برگزینند. مثلاً خود را با نامی دیگر و شغل و سابقه خانوادگی متفاوت معرفی کنند. دوره های گریز یا فرار تجزیه ای ممکن است چند ساعت تا چند روز طول بکشد.
اختلال مسخ شخصیت
بیماران دچار این اختلال، احساس گسست و جدایی نسبت به خود یا محیط اطراف پیدا می کنند و احساس شان ممکن است جدید و متفاوت باشد. مثلاً ممکن است تجربه خود را با این جمله ها بیان کنند: «انگار واقعی نبودم و داشتم از بیرون به خودم نگاه می کردم. هم خودم و هم محیط اطراف تغییر پیدا کرده بود و شکلی غیرواقعی یا کارتونی داشت. انگار همه چیز از مقوا بود، هم آدم ها، هم درخت ها و همه چیز.» افراد سالم هم ممکن است در بعضی شرایط خاص، مانند محرومیت طولانی مدت از خواب، اضطراب شدید، کمبود محرک های محیطی یا ارتباط با افراد دیگر و در مواقعی مانند حملات پانیک، این تجربه را داشته باشند و الزاماً هم به آن اختلال مسخ شخصیت نمی گوییم. اما اگر این حالت ها در دوره زمانی قابل توجه در فردی تکرار و باعث ناراحتی یا افت عملکرد در او شود، تشخیص این اختلال برایشان مطرح می شود.
اختلال هویت تجزیه ای
این گروه از اختلال های تجزیه ای، شکلی پرسروصدا و دراماتیک تر دارد و برای داستان نویسان، فیلمنامه نویسان و کارگردان ها، جذاب تر بوده و به همین دلیل شاید بین مردم هم شناخته شده تر باشد. آثاری مانند فیلم سی بل (دنیل پتری، ۱۹۷۶)، فیلم روانی (آلفرد هیچکاک، ۱۹۶۰)، فیلم هویت (جیمز منگولد، ۲۰۰۳) و امثال آن این اختلال را به تصویر کشیده اند. در این اختلال که قبلاً به آن «اختلال چندشخصیتی» هم گفته می شد، فرد در دوره های مختلف زمانی شخصیت های متفاوتی از خود نشان می دهد. این شخصیت ها ممکن است حتی از وجود یکدیگر خبر نداشته باشند و ویژگی های فردی متفاوتی داشته باشند؛ مثلاً ممکن است از نظر دیدگاه، منش، نوع برخورد و رفتار، نوع راه رفتن، لهجه و نوع حرف زدن کاملاً با هم متفاوت باشند.
علائم اختلالات تجزیه ای یا اختلال گسستگی چیست؟
این اختلال از تجربه های بد در دوره کودکی نشات می گیرد. در بین بیماران این اختلال، حدود ۹۰ درصد قربانیان آزارهای جنسی و فیزیکی یا بی توجهی والدین بوده اند.علائم عبارتند از:
وجود دو یا چند هویت یا وضعیت شخصیتی. هر هویت دارای محموعه ای رفتارها، گرایشات، خاطرات و طرز فکر متفاوت است که برای دیگران قابل مشاهده است و شاید حتی خود بیمار نیز از آن باخبر باشد. پرش از یک هویت به دیگری غیرارادی، ناگهانی و لحظه ای است.
درمان اختلالات تجزیه ای
اختلالات تجزیه ای به اختلالاتی اشاره دارد که ویژگی مشترک آن ها از دست دادن دوره ای هویت فردی است، در این شرایط، فرد هوشیاری خود را نسبت به واقعیت خود، عاطفه، حافظه و یا کارکردهای حسی-حرکتی اش از دست می دهد. ممکن است شما هم حالاتی از گسست را تجربه کرده باشید چرا که وضعیتی شایع است و بسیاری از افراد پس از یک رویداد استرس زا مانند تصادف با آن روبرو می شوند. همچنین زمان هایی که بسیار خسته اید این احتمال وجود دارد که درجات بسیار خفیفی از گسست را تجربه نمایید. اما در برخی موارد احساس واقعی نبودن، آنقدر ترسناک و شدید می شود که در کارکرد بهنجار فرد سایه می اندازد. از آنجایی که اختلالات تجزیه ای با سایر آسیب های روانی مانند اضطراب، مشکلات خلقی و اختلالات شخصیت همراه می شود استفاده از مشاوره روانشناسی جهت تشخیص و درمان به موقع اهمیت دارد. درمان این گروه از اختلال ها عمدتاً مبتنی بر روان درمانی است.
روان درمانی های تحلیلی یا پویشی
به بخش های ناخودآگاه ذهن و نیز تجربه های قدیمی فرد می پردازد که ممکن است در ایجاد این اختلال ها تأثیر داشته باشند. بسیاری از افرادی که در کودکی مورد بدرفتاری جنسی قرار گرفته اند ممکن است تا بزرگسالی این موضوع را پنهان کنند و در همه این سال ها باری سنگین را بر دوش بکشند و روش هایی را برای کنارآمدن با آن تجربه ها به کار برده باشند. روان درمانی تحلیلی یا پویشی به فرد کمک می کند تا جنبه های ناخودآگاه و ریشه های قدیمی تر این اختلال ها را بشناسد و با کسب بصیرت نسبت به مشکل ، بر آن مسلط شود. در واقع روش هایی دیگر را برای کنارآمدن با آن عوامل به کار گیرد تا کمتر از مکانیسم دفاعی گسست یا تجزیه برای رویارویی با مشکلات استفاده کند.
درمان های شناختی - رفتاری
درمان شناختی ـ رفتاری به بیمار کمک می کند تا رابطه بین افکار و احساسات خود را در موقعیت های مختلف بشناسد و خطاهای شناختی که به صورت غالب در رویارویی با شرایط دچارش می شود را تشخیص دهد و از روش های رفتاری متفاوت و جدیدی برای رویارویی با شرایط استرس زا استفاده کند. افرادی که تجربه های ناخوشایند شدیدی مانند بدرفتاری جنسی، عاطفی یا جسمی را در کودکی تجربه کرده اند، اغلب تصویر و شناختی از خود و محیط اطراف به دست می آورند که به رویارویی سازگارانه با شرایط زندگی شان کمک نمی کند.
مثلاً این افراد ممکن است خود را بی ارزش یا مقصر بدانند یا دنیای اطراف را آسیب رسان و ترسناک. در واقع، تجربه های دوران کودکی و پس از آن، باعث شکل گیری طرح واره هایی در ذهن فرد می شود که خود و دنیای بیرون را براساس آن طرح واره می بیند و ادراک می کند. درمان شناختی ـ رفتاری به بیمار کمک می کند تا علاوه بر شرایط و مشکلات فعلی خود، با طرح واره ها و نحوه شکل گیری آنها آگاه شود و درصدد اصلاح یا تعدیلشان برآید.
هیپنوتیزم
هیپنوتیزم می تواند به فرد کمک کند تا تجربه ها یا خاطره هایی را به یاد بیاورد که در حالت هوشیاری معمولی فکرکردن به آنها برایش سخت است و درمانگر می تواند با کاربرد تکنیک هیپنوتیزم در چارچوب رویکردهای درمانی مانند درمان تحلیلی یا شناختی ـ رفتاری به فرد کمک کند. علاوه بر این، باید توجه داشت در تعداد زیادی از این بیماران، اختلال های دیگری مانند اضطراب یا افسردگی به طور توأم وجود دارد که هم می تواند در ایجاد اختلال های تجزیه ای و هم در کندی روند درمانی نقش داشته باشد. بنابراین درمان همراه با روش های دارویی و روان درمانی، می تواند به بهبود این بیماران کمک کند.
سوالات متداول در مورد اختلالات تجزیه ای
- اختلالات تجزیه ای چه خطری برای فرد دارند؟فرد مبتلا به اختلال تجزیه ای به دلیل تجربه تغییراتی در ادراک و هوشیاری ممکن است با آسیب هایی نظیر افکار خودآسیب رسان، خودکشی و اختلال در عملکردهای مهم زندگی نظیر شغل و ارتباطات رو به رو شود. به همین خاطر بسیار اهمیت دارد که وضعیت فرد به موقع تشخیص داده شود و تحت مراقبت های دارویی و روان شناختی مورد نیاز قرار بگیرد.
- چه تفاوتی میان اختلال مسخ شخصیت و مسخ واقعیت وجود دارد؟در مسخ شخصیت احساس غریب یا غیر واقعی بودن بدن وجود دارد اما مسخ واقعیت به غریب یا غیر واقعی درک شدن اشیا و محیط خارج اطلاق می شود.