مشکل فرانسه از یک منظر، سیاست و روایت هویتی گذشته نگر است. روایتی که عوض ساختن فردای مشترک برای همه ساکنان فرانسه ( چیزی که بریتانیا در دستور کار دارد) در صدد تحکیم و حفظ پایه های فرانسه ای است که در عصر روشنگری زاده شده است.
در حالی که در روایت های هویتی گذشته نگر در چین و ایران و ترکیه و تا حدی مصر به گذشته دور باستانی ( یا همان دوران افتخار آمیز فرضی) ارجاع داده می شود، در روایت هویت فرانسوی این گذشته افتخارآمیز همان عصر روشنگری است که فرانسه و ملت فرهنگی فرانسه مشعل دار آن بوده اند. در این روایت فرهنگی گذشته نگر، جایی برای دگر های سابقا مستعمره، نظیر الجزایری ها نیست.
درست است که آنها در فرانسه زاده و بزرگ شده اند اما نسبتی با فرانسه فرهنگی پیام آور عصر روشنگری (از نظر فرهنگی) ندارند. در نتیجه شهروندی آنها صرفا حالت حقوقی صوری پیدا می کند. آنها شناسنامه فرانسوی دارند اما فرانسوی نیستند.
اصولا روایت های هویتی گذشته نگر مشکلات مشابهی دارند. در ترکیه و ایران و چین هم یک صد سال است که این نوع روایت هویتی مشکلات متعددی را بوجود آورده است. فرانسه هم تا وقتی گرفتار روایت هویتی عصر روشنگری است شاهد مشکلات و اعتراضاتی از جنس اعتراضات کنونی خواهد بود. مشکل اصلی دموکراسی فرانسه همین روایت هویتی گذشته نگری است که عملا تبعیض علیه دگرها را موجه جلوه می دهد.
اما در اینجا موجه سازی تبعیض، بر خلاف ترکیه و ایران و چین نه با رجوع به گذشته خیلی دور بلکه با ارجاع به میراث روشنگری صورت می گیرد و این همان جنبه تاریک عصر روشنگری است که در سیاست هویتی در فرانسه می توان دید.