در حقوق خیارات به معنای اختیار است . یعنی اختیاری که قانون گذار به خریدار و فروشنده می دهد تا بتوانند معامله خود را فسخ کنند . خیارات، انواع مختلفی دارند مانند خیار فسخ ، خیار غبن ، خیار تدلیس ، خیار تاخیر ثمن و ... . یکی از انواع خیارات ، خیار تبعض صفقه است . خیار تبعض صفقه علی رغم نام به ظاهر دشوار خود بسیار قابل درک است . در واقع طبق این خیار، قرارداد خرید و فروش تنها نسبت به یک قسمت از معامله صحیح و نسبت به بخش دیگر آن به جهتی از جهات باطل است. در این حالت ثمن یا قیمت آن بخش از معامله که باطل است، به مشتری برگردانده شده و مشتری، می تواند با استناد به خیار تبعض صفقه، بخش صحیح معامله را نیز فسخ نماید و ثمن آن بخش را مسترد کند یا اینکه فقط آن بخش صحیح معامله را قبول نماید. از آنجا که خیار تبعض صفقه مانند باقی خیارات مذکور در قانون مدنی، دارای شرایط خاص خود می باشد، در این مقاله به بررسی این خیار می پردازیم. به این ترتیب که ابتدا، به تعریف خیار تبعض صفقه پرداخته، سپس شرایط اعمال خیار تبعض صفقه را توضیح داده و در آخر، به این پرسش پاسخ می دهیم که خیار تبعض صفقه در چه معاملاتی ایجاد می شود؟
تعریف خیار تبعض صفقه
تبعض مصدر باب تفعل بوده و به فتح (ت) و (ب) و ضم و تشدید(ع) تلفظ می شود. همچنین، کلمه صفقه به فتح (ص) و سکون (ف) و فتح (ق) تلفظ می گردد. ماده 441 قانون مدنی در تعریف خیار تبعض صفقه مقرر نموده: « خیار تبعض صفقه وقتی حاصل می شود که عقد بیع نسبت به بعض مبیع به جهتی از جهات باطل باشد، در این صورت مشتری حق خواهد داشت بیع را فسخ نماید یا به نسبت قسمتی که بیع واقع شده است قبول کند و نسبت قسمتی که بیع باطل بوده است ثمن را استرداد کند. » تبعض در لغت به معنای تجزیه و چندپاره شدن بوده و صفقه نیز به معنای معامله می باشد. مطابق ماده فوق، خیار تبعض صفقه در حقوق مدنی زمانی ایجاد می شود که یک معامله به دو بخش تجزیه می گردد، بدین صورت که یک بخش آن صحبیح بوده و بخش دیگر، باطل می باشد. در این حالت:
- ثمن یا قیمت آن بخش از معامله که باطل است، به مشتری برگردانده می شود.
- مشتری، می تواند با استناد به خیار تبعض صفقه، بخش صحیح معامله را نیز فسخ نماید و ثمن آن بخش را مسترد کند یا اینکه فقط آن بخش صحیح معامله را قبول نماید.
برای روشن تر شدن موضوع، تصور کنید که شخص الف، شش دانگ ملکی را به شخص ب می فروشد، در حالی که تنها مالک سه دانگ ملک بوده و سه دانگ دیگر ملک، وقف بوده و انتقال آن امکان پذیر نمی باشد. در این حالت، معامله نسبت به سه دانگی که شخص الف، مالک آن بوده صحیح می باشد و نسبت به سه دانگ وقف، باطل. در این حالت، شخص ب می تواند با استناد به خیار تبعض صفقه، بخش صحیح معامله را نیز فسخ کرده و پولی را که داده است (ثمن) از شخص الف پس بگیرد. یا اینکه بخش صحیح معامله را قبول کرده و فقط ثمن قسمت باطل را پس بگیرد.
کاربرد های خیار تبعض صفقه
فرض کنید که شخص الف از شخص ب مقداری گندم خریداری می نماید. شخص ب در هنگام تحویل کالا، اعلام می کند که قسمتی از گندم های خریداری شده توسط شخص الف خراب شده است. حالا در اینجا شخص الف دو اختیار دارد: یا می تواند به استناد خیار تبعض صفقه تمام معامله را فسخ نماید و وجه خود را مسترد دارد و یا اینکه می تواند قسمت سالم مبیع را قبول کند و به نسبت قسمت خراب شده مبلغ را کم کند. این نرخ کم شده با توجه به نرخ کلی مبیع و قیمت هر واحد از آن تعیین میگردد و معمولا طرفین در این مورد به مشکلی بر نمیخورند. مثال دیگر در این زمینه خرید یک شی غیر قابل تجزیه مثل فرش است. در حالتی که فرش در ابعادی غیر از ابعاد توافق شده فروخته شود، خریدار میتواند به استناد خیار تبعض صفقه معامله را فسخ کند. در این صورت وجه مذکور به خریدار و کالا به فروشنده مسترد خواهد شد. بنابراین به نظر میرسد در خصوص کالاهای غیر قابل تجزیه، تعدیل نرخ و کم کردن بها امری غیر ممکن به نظر میرسد و راه موجود، استرداد مبیع و وجه مذکور میان طرفین است. البته مثال های فوق تنها قسمت هایی از کاربرد های خیار تبعض صفقه در معاملات است. در حال حاضر این خیار یکی از مهمترین موارد حقوقی است و بسیار هم کاربردی میباشد.
شرایط اعمال خیار تبعض صفقه
برای اعمال هر یک از خیاراتی که در قانون مدنی از آنها نام برده شده همچون خیار تاخیر ثمن و خیار شرط، لازم است که شرایطی رعایت گردد. اعمال و اجرای خیار تبعض صغقه نیز منوط به رعایت شرایطی می باشد. شرایط اعمال خیار تبعض صفقه عبارتند از:
- در تعریف خیار تبع صفقه گفتیم که در این نوع از خیار، یک معامله به دو بخش تجزیه می گردد، بدین صورت که یک بخش آن صحیح بوده و بخش دیگر، باطل می باشد. بنابراین، شرط اول اعمال خیار تبعض صفقه آن است که معامله قابل تجزیه شدن به دو بخش باشد. در نتیجه اگر معامله قابل تجزیه به دو بخش نباشد، مانند اینکه حیوانی فروخته شده ولی یک گوش نداشته باشد، در این صورت امکان اجرای خیار تبعض صفقه وجود نخواهد داشت.
- شرط دوم اعمال خیار تبعض صفقه آن است که مشتری در زمان معامله، آگاه به باطل بودن یک بخش از معماله نباشد. به عنوان نمونه، در مثال فروش مال موقوفه که در بخش قبل گفتیم، اگر مشتری در زمان معامله بداند که سه دانگ از ملک فروخته شده، وقف بوده دیگر حق فسخ معامله به استناد خیار تبعض صفقه را نخواهد داشت.
- خیار تبعض صفقه، جزء خیارات فوری قانون مدنی نبوده، بنابراین اجرای فوری خیار از شرایط اعمال خیار تبعض صفقه نمی باشد. با این وجود باید توجه نمود که مشتری نباید اجرای خیار تبعض صفقه را آنقدر به تاخیر بیندازد که از این تاخیر، رضایت او به معامله و اسقاط خیار تبعض صفقه استنباط شود.
- شرط آخر از شرایط اعمال خیار تبعض صفقه آن است که طرفین نباید در زمان عقد، حق خیار تبعض صفقه خود را اسقاط کرده باشند. در صورتی که یکی از طرفین یا هر دو خیارتبعض صفقه را اسقاط کرده باشند، حق اعمال این خیاررا نخواهند داشت.
خیار تبعض صفقه در چه معاملاتی ایجاد می شود؟
اگرچه ماده 441 قانون مدنی در تعریف خیار تبعض صفقه فقط به بیع اشاره اشته ، اما در پاسخ به این سوال که خیار تبعض صفقه در چه معاملاتی ایجاد می شود؟ باید گفت: خیار تبعض صفقه مانند خیار شرط، مختص عقد بیع نبوده و در تمام معاملات معوض، امکان اجرای آن وجود دارد. خیار تبعض صفقه فقط مخصوص مشتری نبوده، بلکه برای بایع نیز امکان پذیر می باشد. به این ترتیب که اگر ثمن به دو بخش صحیح و باطل تقسیم گردد، بایع حق خواهد داشت عقد را نسبت به مورد صحیح فسخ نماید. به عنوان مثال، اگر فردی اتومبیل خود را در مقابل ملکی به دیگری فروخته و پس از عقد معلوم شود که سه دانگ از آن ملک، وقف بوده و قرارداد نسبت به آن سه دانگ باطل می باشد، بایع (فروشنده) حق دارد معامله را نسبت به سه دانگ صحیح نیز فسخ نماید.
آیا استفاده از این خیار فوری است؟
قانونگذار در بخشی از خیارات به فوری بودن اشاره کرده است. فوری بودن خیار به این معنا می باشد که ذوالخیار از زمان اطلاع از عیب و ایراد عقد، نسبت به استفاده از خیارات اقدامات لازم را انجام دهد. در خصوص خیار تبعض صفقه، قانونگذار سکوت کرده است. با توجه به این مسئله حقوقدانان این خیار را فوری تلقی نمی کنند. در ماده ۴۴۲ قانون مدنی نیز به نرخ محاسبه بخش باطل اشاره شده است. مطابق این ماده در خصوص تبعض صفقه، آن بخش از ثمن که باید به خریدار مسترد گردد، به شیوه قانونی آن محاسبه می شود. آن بخش از مبیع که به مالکیت خریدار در آمده است، قیمت گذاری می شود. سپس به نسبت قیمت مشخص شده و قیمت مجموع مبیع، بخشی از ثمن، متعلق به بایع خواهد بود. مابقی ثمن نیز به مشتری مسترد خواهد شد. در هر بخشی از قانون مدنی که به اختیار فسخ برای مشتری اشاره شده است، می توان نشانه هایی از تبعض صفقه را مشاهده کرد. توجه داشته باشید که در زمان انعقاد عقد نیز، خیار مزبور را اسقاط نکنید چرا که در غیر اینصورت حق استفاده از آن را نخواهید داشت. در پایان ذکر این مورد ضروری به نظر می رسد که خیار تبعض صفقه مختص به مشتری نبوده و برای فروشنده نیز وجود خواهد داشت.
امیدوارم از محتوای مسائل حقوقی نهایت استفاده را برده باشید و برای کسانی که دچار مشکل حقوقی هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش آموزش ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم .