قرآن کلام خدا و کتاب آسمانی مسلمانان است که به وسیله جبرئیل به حضرت محمد(ص)، وحی شد. مسلمانان محتوا و الفاظ قرآن را نازلشده از سوی خداوند میدانند؛ همچنین معتقدند قرآن، معجزه و نشانه پیامبری حضرت محمد(ص) و آخرین کتاب آسمانی است. این کتاب بر معجزهبودن خود تأکید کرده و دلیل اعجازش را آن دانسته است که کسی نمیتواند مانندی برای آن بیاورد.
نخستین آیات قرآن ابتدا در غار حراء، واقع در کوه نور به پیامبر اسلام، وحی شد. دیدگاه مشهور این است که آیات آن، هم از طریق فرشته وحی و هم بدون واسطه و به صورت مستقیم، بر پیامبر نازل میشده است. به باور بیشتر مسلمانان، نزول قرآن به صورت تدریجی صورت گرفته است؛ اما برخی بر این باورند که علاوه بر نزول تدریجی آیات، آنچه قرار بوده است در یک سال بر پیامبر(ص) نازل شود، در شب قدر هم یکجا بر او نازل میشده است.
آیات قرآن در زمان پیامبر(ص) به صورت پراکنده بر روی پوست حیوانات، چوب درخت خرما، کاغذ و پارچه نوشته میشد. پس از رحلت پیامبر(ص)، آیات و سورههای قرآن توسط اصحاب جمعآوری شد؛ اما نسخههای بسیاری تدوین شد که در ترتیب سورهها و قرائت، با هم متفاوت بودند. به دستور عثمان نسخه واحدی از قرآن تهیه شد و دیگر نسخههای موجود را از بین بردند. شیعیان به پیروی از امامان خود، این نسخه را درست و کامل میدانند.
قرآن، فرقان، الکتاب و مُصحَف از مشهورترین نامهای قرآن است. قرآن 114 سوره و بیش از 6000 آیه دارد و به 30 جزء و 120 حزب تقسیم شده است. در قرآن، از موضوعاتی چون توحید، معاد، غزوات پیامبر اسلام(ص)، داستانهای انبیاء، اعمال شرعی دین اسلام، فضایل و رذایل اخلاقی و مبارزه با شرک و نفاق، سخن به میان آمده است.
...
تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ ۖ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ۚ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ۗ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَٰکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ ﴿253﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّهٌ وَلَا شَفَاعَهٌ ۗ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿254﴾ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿255﴾ لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿256﴾
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿257﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿258﴾ أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَىٰ قَرْیَهٍ وَهِیَ خَاوِیَهٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ یُحْیِی هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَهَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَهً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿259﴾
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿260﴾ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ ۗ وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿261﴾ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا یُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى ۙ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿262﴾ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَهٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَهٍ یَتْبَعُهَا أَذًى ۗ وَاللَّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ ﴿263﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۖ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا ۖ لَا یَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا ۗ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ﴿264﴾
وَمَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِیتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّهٍ بِرَبْوَهٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿265﴾ أَیَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّهٌ مِنْ نَخِیلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْکِبَرُ وَلَهُ ذُرِّیَّهٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِیهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ ۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ ﴿266﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ ۖ وَلَا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ ﴿267﴾ الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشَاءِ ۖ وَاللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَفَضْلًا ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿268﴾ یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا ۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿269﴾
وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَهٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُهُ ۗ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿270﴾ إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ ۖ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۚ وَیُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئَاتِکُمْ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ﴿271﴾
از آن پیامبران بعضی را بر بعضی برتری بخشیدیم، از آنان کسی است که خدا [بیواسطه] با او سخن گفت، و بعضی از آنان را به مقام و درجاتی بالا برد، و عیسیبنمریم را معجزات روشن دادیم، و او را بهوسیلۀ «روحُالقُدُس» توانایی بخشیدیم، و اگر خدا میخواست ملتهایی که بعد از آنان [در طول قرون و اعصار] وجود داشتند پس از آنکه معجزات و دلایل روشن برایشان آمد با هم نمیجنگیدند، ولی [دربارۀ ایمان و کفر] با هم اختلاف کردند، پس برخی از آنان [با تکیه بر آن دلایلِ روشن] مؤمن شدند و برخی به راه کفر رفتند، [و این اختلاف سبب جنگ شد،] مسلّماً اگر خدا میخواست نمیجنگیدند، [ولی خدا بر آن نیست که انجامدادن یا ترککردنِ کاری را بهاجبار بر بندگانش تحمیل کند؛] امّا آنچه را میخواهد [با حفظ آزادی انسان، از روی حکمت و مصلحت] انجام میدهد (253) ای مؤمنان! از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی بیاید که در آن نه دادوستدی است، و نه دوستی و نه شفاعتی، و تنها کافران به نعمتهای خداوند ستمکارند (254) خداوندِ یکتا که جز او هیچ معبودی نیست، زندۀ جاوید و قائم به ذات است، هیچگاه خوابِ سبُک و سنگین او را فرانمیگیرد، آنچه در آسمانها و زمین است در سیطرۀ مالکیت و فرمانروایی اوست، چه کسی است که جز به اجازه او در پیشگاهش شفاعت کند؟ خداوند آنچه پیش روی مردم میباشد [که مجموع حوادث و جریانات آینده است،] و آنچه پشت سر آنان است [که مجموع اتفاقات گذشته است] میداند، و آنان به چیزی از علم او جز آنچه دانستنش را [برای آنان] بخواهد احاطه پیدا نمیکنند، کرسی [یعنی علم و حکومت و قدرت] او آسمانها و زمین را فراگرفته، و نگهداری آنها بر او دشوار و خستگیآور نیست؛ او بلندمرتبه و بزرگ است (255) در دین هیچ اجباری نیست، [بنابراین هرکسی باید با آزادی و اختیار و با بهکارگیری عقل، دین را انتخاب کند؛ زیرا] راه هدایت از ضلالت [بهوسیلۀ وحی و پیامبر و امامِ معصوم] روشن و مشخص شده است، پس هرکس به طاغوت [که هر شیطان فریبنده و بت و هر طغیانگری] کفر بورزد، و به خدا مؤمن گردد، مسلّماً به محکمترین دستگیره، که گسستنی برای آن نیست چنگ زده و خداوند شنوا و داناست (256)
خداوند سرپرست و یار مؤمنان است، آنان را از تاریکیها [ی جهل و شرک و فرهنگهای ضد اسلام] بهسوی نور [که ایمان، عمل صالح، اخلاق حسنه و خیر دنیا و آخرت است] روانه میکند، و کسانی که کافراند سرپرستانِ آنان طاغوت [هر شیطان فریبنده و بت و هر طغیانگری است] که آنان را از نور بهسوی تاریکیها حرکت میدهند، آنان اهل آتشند و یقیناً در آن جاودانهاند (257) آیا [داستان] آن شخص را ندانستی که چون خداوند او را پادشاهی داد [از روی کبر و غرور] با ابراهیم دربارۀ پروردگارش به گفتوگوی نادرست و بیدلیل پرداخت؟ [آن گفتوگو] هنگامی [بود] که ابراهیم گفت: پروردگارِ من کسی است که حیات میدهد و میمیرانَد. او گفت: من هم حیات میدهم و میمیرانم [و برای مشتبهکردنِ مسئله بر مردم، فردی زندانی را آزاد کرد و محکومی را کشت]. ابراهیم [برای بستن راه مغالطه و تزویر بر دشمن، و اینکه کسی فریب آن متکبّر را نخورَد] گفت: بیتردید خدا خورشید را از مشرق بر میآورَد، تو آن را از مغرب برآور! در نتیجه آن کافر، مبهوت و سردرگم شد، و خدا گروه ستمگر را [به کیفر کبر و لجاجتشان] هدایت نمیکند (258) یا [داستان] آن شخص [را ندانستی] که بر قریهای عبور کرد درحالیکه [دیوارهای آن] بر روی سقفهایش فرو ریخته بود، [و اجساد ساکنانش پوسیده و متلاشی به نظر میآمد،] گفت: خداوند چگونه اینان را پس از مرگشان زنده میکند؟ خداوند او را به مدت صدسال میراند، آنگاه او را برانگیخت و مورد خطابش قرار داد که: چه اندازه در این حال درنگ کردهای؟ گفت: یک روز یا بخشی از یک روز درنگ داشتم، فرمود: بلکه صدسال در این حال بودهای! به خوراکی و نوشیدنی خود بنگر [که پس از گذشت صدسال و رفتوآمدِ فصولِ چهارگانه] تغییری نکرده، و به اُلاغ خود نگاه کن [که جسمش به کلی متلاشی شده است، ما تو را میراندیم و زنده کردیم تا به پاسخ پرسشت برسی، و] برای اینکه تو را دلیلی [از قدرت خود در مورد زندهکردنِ مردگان] برای مردم قرار دهیم، اکنون به استخوانها[ی اُلاغ خود] بنگر که چگونه آنها را برمیداریم و به هم پیوند میدهیم، سپس بر آنها گوشت میپوشانیم. چون [کیفیت زندهشدنِ مردگان] بر او روشن شد گفت: اکنون یقین کردم که قطعاً خداوند بر هر کاری تواناست (259)
به [یاد آرید] هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمایان که مردگان را چگونه زنده میکنی؟ خداوند فرمود: آیا [به قدرتم در مورد زندهکردن مردگان] مؤمن نیستی؟ گفت: چرا، ولی میخواهم [با مشاهدۀ کیفیت زندهشدن مردگان] دلم آرامش یابد. خداوند خطاب کرد: چهار پرنده بگیر و [پس از ذبحکردن و پارهپاره نمودنِ آنها] مخلوطشان کن، آنگاه بر هر کوهی بخشی از آن را قرار بده، سپس آنها را فراخوان! [خواهی دید که] شتابان نزدت میآیند، و بدان که بیتردید خداوند توانای شکستناپذیر و حکیم است (260) مَثَلِ آنانکه اموالشان را در راه خدا انفاق میکنند مانند دانهای است که هفت خوشه برویاند، در هر خوشه صد دانه باشد، خداوند برای هرکه بخواهد چند برابر میکند، و خدا بسیار عطاکننده و داناست (261) آنانکه اموالشان را در راه خدا انفاق میکنند آنگاه به دنبال انفاقشان نه منّتی [بر نیازمند] میگذارند، و نه کاری که سبب آزار و رنج اوست انجام میدهند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته است، نه بیمی بر آنان است، و نه اندوهگین میشوند (262) گفتاری پسندیده [در برابر نیازمندان،] و گذشتی کریمانه [نسبت به بدزبانی و خشم آنان] بهتر از بخششی است که به دنبالش آزار باشد، و خداوند بینیاز و بردبار است (263) ای مؤمنان! صدقات خود را با منّتنهادن [بر نیازمند] و آزاررساندن [به او] باطل نکنید، [که این کار] مانند [کار] کسی [است] که مالش را برای نمایاندن به مردم [و جلب ثناگویی آنان] انفاق میکند و به خدا و روز قیامت مؤمن نیست، مَثَلِ او مانند سنگ صیقلی صافی است که بر آن [پوشش بسیار نازکی از] خاک قرار دارد [و در آن بذری برای برداشت افشانده باشند]، که رگباری درشت و تند به آن برسد و آن را صاف [و بدون خاک و بذر] واگذارد، [اینان] به هیچ پاداشی [در برابر انفاقی که ریاکارانه داشتهاند] دست نمییابند؛ خداوند کافران را [به کیفرِ کفر و ریاکاریشان] هدایت نمیکند (264)
و مَثَل کسانی که اموالشان را برای طلب خشنودی خداوند، و استواری نفوسشان [بر انفاق و اخلاص و خشنودی حق] انفاق میکنند، مانند بوستانی است در جایی بلند که بارانی درشتقطره به آن برسد و دوچندان محصول دهد، و اگر بارانِ درشتقطرهای به آن نرسد، باران ریزقطره میرسد [که برای شادابی بوستان و محصولدادنش کافی است]، خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست (265) آیا یکی از شما دوست دارد که برایش بوستانی از درختان خرما و انگور باشد درحالیکه از زیر [درختان] آن نهرها جاری است، و در آن بوستان برای او از همهگونه میوه و محصولی باشد درحالیکه پیریاش فرارسیده و دارای فرزندانی ناتوان است، پس گردبادی که در آن آتشِ سوزانی است به بوستانش برسد و [یکپارچه] بسوزد؟! [منّت و آزارِ روحی دادن به نیازمند، و ریا چون گردبادِ آتشزایی است که انفاق را نابود میکند،] اینگونه، خداوند حقایق را برای شما توضیح میدهد تا بیندیشید (266) ای مؤمنان! از اموال خوب و پسندیده که [از راه دادوستدِ مشروع] به دست آوردهاید، و آنچه [از گیاهان و معادن] برای شما از زمین بیرون میآوریم انفاق کنید، و به این قصد نباشید که از اموالِ عیبدار و بیارزش [به تهیدستان] بدهید، درحالیکه [اگر] آن را [به عنوان حق شما به خود شما میدادند] جز با چشمپوشی و بیمیلی نمیگرفتید، و بدانید که خداوند بینیاز و ستوده است (267) شیطان شما را [به هنگام انفاق] به تهیدستی تهدید میکند [و از نداری میترساند]، و شما را به کار بسیار زشت [چون بخلورزی هنگامِ انفاق و صدقه و کمک به نیازمندان] فرمان میدهد، و خداوند شما را از سوی خود وعدۀ آمرزش و فزونی مال میدهد؛ خداوند بسیار عطاکننده و داناست (268) حکمت را [که دانش و بینش به حقایق، و دارای آثار عملی و فواید دنیایی و آخرتی است] به هرکس بخواهد عطا میکند، و آن را که حکمت دهند یقیناً به او خیر فراوانی دادهاند، و جز خردمندان [به این حقایق که از عنایتهای ویژۀ خداست] توجه نمیکنند (269)
هر مالی را که انفاق کردید و هر نذری را که بر خود واجب ساختید مسلّماً خدا آن را میداند [؛ در نتیجه خدا نیکوکار را پاداش میدهد و متجاوز را عذاب میکند] و برای ستمکاران در قیامت هیچ یاوری نیست (270) اگر صدقات را آشکارا پرداخت کنید کاری نیکوست، و اگر آنها را [از نگاه دیگران] پنهان داشته و به نیازمندان بدهید برای شما بهتر است [چون کاملاً از شائبۀ ریا پاک میماند،] خدا [به سبب انفاقِ پنهانی] بخشی از گناهانتان را محو میکند، خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است (271)
آیه 269 سوره بقره
یُؤْتِى الْحِکْمَهَ مَنْ یَشَآءُ وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِىَ خَیْراً کَثِیراً وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُواْ الْأَلْبَبِ
ترجمه
(خداوند) حکمت و بینش را به هر کس بخواهد (وشایسته ببیند) مىدهد و به هرکس حکمت داده شود، همانا خیرى فراوان به او داده شده است و جز خردمندان (از این نکته) متذکّر نمىگردند.
نکته ها
«ألباب» جمع «لُبّ» به معناى مغز است و به همه انسانها «اولوا الالباب» نمىگویند، بلکه تنها به خردمندانى مىگویند که عقل خود را بکار گیرند وراه زندگى و سعادت واقعى خود را بیابند
حکمت را به معنى معرفت و شناختِ اسرار و آگاهى از حقایق و رسیدن به حقّ دانستهاند که خداوند به بعضى از افراد به خاطر پاکى و تقوى و تلاش عطا مىکند، تا آنان وسوسههاى شیطانى را از الهامات الهى باز شناخته و چاه را از راه و شعار را از شعور تشخیص دهند و این خیر کثیر است.
در روایات مىخوانیم: حکمت، معرفت و تفقّه در دین است. حکمت، اطاعت از خدا، شناخت امام وپرهیز از گناهان کبیره است. [تفسیر نورالثقلین، ج1، ص287.]
پیام ها
1- گرچه مال وثروت خیر است، ولى خیرِ کثیر، داشتنِ دید وقدرت تشخیص است. کسانى که از آن خیر انفاق کنند به خیر کثیر مىرسند. «انفقوا...یؤتى الحکمه»
2- شیطان وعدهى فقر، و خداوند وعدهى مغفرت و فضل مىدهد. امّا تشخیص و انتخاب هریک از این دو راه، حکمت لازم دارد. «یؤتى الحکمه»
3- همهى دنیا متاع قلیل است، [متاع الدنیا قلیل« نساء، 77.] ولى حکمت خیر کثیر است. اگر همه امکانات مادّى فداى دست یابى به حکمت و بینش صحیح گردد، ارزش دارد. «فقد اوتى خیراً کثیرا»
4- حکمت هدیهاى کلیدى و مادر همهى خیرات است. هرکه آن را داشت چیزهاى زیادى خواهد داشت. «ومن یؤتى الحکمه فقد اوتى خیراً کثیراً»
5 - هر کسى به ارزش حکمت پى نمىبرد. «مایذّکّر الاّ اولوا الالباب» دنیاگرایان بر مال و آمار و محاسبات مادّى تکیه مىکنند و سود و زیان را بر اساس مادّیات مىسنجند، ولى دوراندیشان عاقل و راهشناسان اندیشمند، از بعد دیگرى محاسبه مىکنند.
منبع: تفسیر نور / حجه الاسلام محسن قرائتى / تفسیر ذیل آیه 269 سوره بقره
نسخه خطی ایالت «بادن وورتمبرگ» آلمان
نسخه خطی «اندلسی» قرآن در تایلند
نسخه خطی قرآن «مسجد جامع» یمن
نسخه خطی دانشگاه بیرمنگام» انگلیس