دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

مجله خانواده / فرهنگ و هنر / معرفی کتاب /

کتاب خوب بخوانیم ؛ معرفی کتاب جنگ و صلح لئو تولستوی 

دوشنبه، 16 مهر 1403
کد خبر: 411853
ساعدنیوز: کتاب جنگ و صلح کتابی که بیشتر مردم نویسنده‌اش را به آن می‌شناسند، از شاخص‌ترین آثار ادبیات روس و از مهم‌ترین رمان‌های ادبیات جهان است. کم نیستند کسانی که هنوز این کتاب را نخوانده‌اند و یا تنها اطلاعات اندکی در موردش دارند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، ظاهر حجیم کتاب بسیاری را از خواندن منصرف کرده و تصویری مبهم از این شاهکار ادبی در ذهن آنها باقی گذاشته است. در این یادداشت ، به معرفی و نقد این کتاب می‌پردازیم و مقایسه‌ای میان ترجمه‌های مختلف موجود در بازار خواهیم داشت.

کتاب جنگ و صلح رمانی است مفصل که در چند جلد منتشرشده است. تولستوی با این رمان پرشخصیت تلاش کرده تصویر کامل و درستی را از روسیه‌ی آن زمان به خواننده ارائه دهد. این رمان از روسیه‌ای می‌گوید که جنگ به‌تدریج بر آن سایه افکند و کم‌کم گرفتارش شد. زندگی مردم تمامی طبقات، تهیدستان و اشراف، تحت‌الشعاع این اتفاق قرار گرفت؛ اما جنگ نه‌تنها به‌خودی‌خود اتفاقی ناگوار بود که این بار دشمن فرانسه‌ای بود که بسیاری از مردم روسیه دوستش می‌داشتند، به آنجا سفر کرده و یا قصد آن را داشتند و برخی‌شان به زبان آن آشنا بودند.

نویسنده داستان خود را با پس‌زمینه‌ای از جنگی که می‌آید و رخ می‌دهد، پیش می‌برد. تولستوی در این رمان به زندگی چند خانواده اشرافی و تاثیر جنگ بر آنها پرداخته است و این جمع خط شاخص داستانی کتاب را پیش می‌برند. توانایی تولستوی در شخصیت‌پردازی‌های درست و حساب‌شده و حفظ یکپارچگی تمامی اتفاق‌ها و اشخاصی که درگیر هر ماجرا می‌شوند، نشان از تسلط او بر جریان پیش رو و البته بر نویسندگی است.

موضوع و خلاصه کتاب جنگ و صلح چیست؟

رمان جنگ و صلح روایتی از تاریخ اجتماعی روسیه است. تولستوی دغدغه‌های آن روزهای مردم روسیه را در خلال دیالوگ‌های شخصیت‌های داستانش برای مخاطب بازگو می‌کند. یکی از مهم‌ترین این گفتگوها بحث پیرامون انتخاب یکی از این دو راه است؛ ماندن و جنگیدن و یا فرار کردن.

از نقاط قوت وجود این تعداد شخصیت در داستان، امکان بهره‌گیری از اتفاق‌ها و تجربیات مختلف و در زمینه‌های گوناگون است. گویی هرکس تجربه‌ی خود را به میدانِ خواندن آورده است. او با مهارت آدم‌ها و موضوع‌ها را کنار هم چیده و در روند ماجراها پیش می‌برد. تسلط و اشراف او بر جنگی که رخ داده و همچنین بر زندگی اشرافی آن دوران نقطه قوت داستان است به‌گونه‌ای که تمامی توصیف‌ها و جزئیاتی که جزءبه‌جزء نقل شده‌اند هرکدام کمکی در پیشبرد داستان و درک خواننده از شخصیت‌هاست.

چرا باید کتاب جنگ و صلح را بخوانیم؟

خواندن این کتاب شمایی کلی و در برخی موارد با جزئیات از زندگی اشراف روسیه و جنگی که میان این کشور و فرانسه درگرفت به ما می‌دهد.

این کتاب مرجع و اقتباس چندین نسخه تصویری با همین عنوان و در قالب فیلم سینمایی و سریال بوده‌اند. به نظر می‌رسد نام کتاب به هوشمندی تمام انتخاب شده است. هم‌زیستی دو اتفاق خوب و بد روندی است که در زندگی‌های روزمره‌ی همه ما جاری است. چه شادی‌ها که در زمانه‌ی غم و اندوه به دل رو می‌کنند و چه غم‌ها و اشک‌هایی که در بطن روزگار شاد ما نهفته است. زندگی تلفیقی ساده از این دو روی جهان است.

در زمانه‌ی داستان‌های کوتاه و عبارات مختصر، توصیه ما خواندن یک رمان مفصل، شلوغ و سراسر اتفاق است که ازقضا تنه‌ای هم به تاریخ زده است. شاید بد نباشد حوصله کنید و کتاب را با آرامش بخوانید. مطمئن باشید که حجم داستان آزاردهنده نبوده و روایت شما را با خود تا انتهای مسیر پیش می‌برد. کتاب «جنگ و صلح» را بخوانید تا بخشی از این هم‌زیستی‌های شگفت را در روزگاری که اتفاق مهیب جنگ نیز حضوری پررنگ دارد، ببینید.

چرا این کتاب مشهور شد؟

جنگ و صلح در عالم ادبیات به دلایلی متمایز و یگانه است؛ همین دلایل سبب شهرت این رمان کبیر شدند. این دلایل را به این ترتیب می‌توان برشمرد:

کتاب جنگ و صلح را نمی‌توان رمانی تاریخی لقب داد. درست است که این رمان وقایع جنگ میان فرانسه و روسیه را شرح می‌دهد اما روایتی تاریخی و مستقیم از این رویداد نیست. بلکه تولستوی داستان خود را که روایتی از زندگی است، بر بستر این جنگ تاریخی می‌نشاند.

اگر جنگ و صلح رمانی تاریخی بود و فقط به این واقعه‌ی تاریخی اشاره می‌کرد این میزان طرفدار و خواننده پیدا نمی‌کرد. چون برای همه، دانستن اینکه در جنگ فرانسه و روسیه چه اتفاقاتی رخ داده مهم نیست، ولی خواندن درباره‌ی آدم‌هایی که درگیر جنگ و اتفاقات مربوط به آن می‌شوند برای همه جذاب است؛ چون با شخصیت‌های کتاب می‌توانند همذات‌پنداری کنند. نگاهی که تولستوی در این کتاب به دنیا دارد، فرای نگاه یک داستان‌نویس است. او در قامت یک فیلسوف به دنیا و اتفاقات آن می‌نگرد. توصیفات او از دنیا آن‌قدر دقیق است که گویی خود دنیا دارد درباره‌ی خودش می‌نویسد.

واقع‌گرایی بی‌اندازه‌ی این کتاب یکی دیگر از دلایلی است که مشهور شده است. همچنین طولانی‌بودن آن و شخصیت‌های زیاد آن (نزدیک به 500 شخصیت) سبب شهرت بی‌حد آن شده است. بسیاری از خواننده‌ها این کتاب را انتخاب می‌کنند تا پیچیده‌ترین و طولانی‌ترین و پرشخصیت‌ترین داستان دنیا را بخوانند.

بااینکه تولستوی این رمان را در قرن نوزدهم نوشته است اما نمی‌توان این رمان را در دسته‌ی رمان‌های کلاسیک قرار داد. این کتاب آن‌چنان جنبه‌های مدرن دارد که خواننده‌ها گاه باورشان نمی‌شود که تولستوی پیش از تغییرات قرن بیستم این کتاب را نوشته است. برای مثال، نحوه‌ی روایتگری این کتاب منحصربه‌فرد است و راوی‌ آن مدام تغییر می‌کند. این کتاب قهرمان شاخصی ندارد؛ برعکس رمان‌هایی شبیه جنگ و صلح. همچنین شخصیت‌های آن خاکستری هستند. نه آن‌قدر خوب هستند و نه آن‌قدر بد. ممکن است خواننده در جایی از شخصیت مثبت کتاب دلزده شود و جایی دیگر به شخصیت منفی کتاب امیدوار شود. همین موضوع باعث نزدیکی خواننده به داستان می‌شود.

و در نهایت «عشق». عشقی که در این کتاب روایت می‌شود و البته بین فقط دو شخصیت در جریان نیست، بلکه در قسمت‌های مختلف کتاب و بین شخصیت‌های گوناگون جاری است، آن‌قدر زیبا و پرکشش است که خواننده را به دنبال خود می‌کشاند.

پیام اصلی کتاب چیست؟

همان‌گونه که گفته شد، جنگ و صلح قهرمان بارز و شاخصی ندارد؛ بلکه قهرمانان اصلی این کتاب مردم عادی و توده هستند. سرگذشت قهرمان‌های جنگ و صلح سرگذشت جوانان قرن نوزدهم است. تولستوی به ارزش‌های اخلاقی طبقه‌ی ‌اشراف می‌تازد و سعی می‌کند قهرمانان کتابش را به‌گونه‌ای بپروراند که به ارزش‌‌های حقیقی و بارز موجود در بین مردم زحمتکش گرایش پیدا کنند.

خود زندگی و پدیده‌های متنوع آن تولستوی را وادار می‌سازد که به برتری اخلاقی و معنوی طبقه‌ی محروم اعتراف کند. او امکان رستاخیز اخلاقی و معنوی طبقه‌ی ممتاز و اشراف را فقط در پذیرش و درک معیارهای پاک و بی‌آلایش توده‌ی مردم می‌بیند.

به جز تعظیم تما‌م‌قد تولستوی به توده و ارزش‌های اخلاقی آن‌ها که پیام اصلی این کتاب است، تولستوی دیدگاه فلسفی خود را درباره‌ی جبر و اختیار انسان‌ها در جای‌جای این کتاب می‌گنجاند: او معتقد است هر رخدادی ممکن است هزاران علت در پشت خود داشته باشد. اینکه انسان‌ها تا چه میزان آزادی دارند و کجا مجبور به انتخاب می‌شوند بسیار پیچیده است و نمی‌توان به‌راحتی قضاوت کرد. اینجاست که مسائلی چون تقدیر و سرنوشت انسان‌ها به میان می‌آید. اما آیا واقعا مفهوم تقدیر همان چیزی است که ما در ذهن داریم یا مجموعه‌ای از انتخاب‌های ما بدون اجبار است؟ این اجبار از کجا به ما تحمیل می‌شود؟ آیا می‌توان با حکومت‌هایی که ما را «مجبور» می‌کنند مقابله کنیم؟

تولستوی بر این نظر است که میان رخدادها و اراده‌ی انسان‌ها ارتباط مستقیمی وجود ندارد. در انتها باید گفت «آزادیِ» انسان مهم‌ترین مسئله و دغدغه‌ی تولستوی در این کتاب است که می‌خواهد تعریفش کند و به این نکته اشاره کند که چقدر این مفهوم تا آن زمان پیچیده و ناشناخته باقی مانده بود.

پایان داستان؛ آیا کتاب پایان خوشی دارد؟

هشدار: این بخش می‌تواند پایان داستان را فاش کند. اگر کتاب رانخوانده‌اید و ترجیحمی‌دهید پایان آن را ندانید، پیشنهاد می‌کنیم پاراگراف‌های این بخش را نادیده بگیرید و به سراغ تیتر بعدی بروید.

جنگ و صلح پایان مشخصی ندارد و شبیه هیچ رمانی به انتها نمی‌رسد. به‌نوعی می‌توان گفت جنگ و صلح شبیه کتابی فلسفی به پایان می‌رسد.

فصل‌های باقیمانده از رمان جنگ و صلح به تفکر و فلسفه‌ی نویسنده در مورد اخلاق در جنگ و رفتار غیرانسانی آدم‌ها نسبت به یکدیگر می‌پردازد. به طور کلی نویسنده به تحقیر تاریخ‌نویسان پرداخته که از نظر او فقط تعداد معدودی از آنها تاریخ را به‌درستی درک کرده‌اند:

«به نظر می‌رسد تا قوانین جدید را رد نکرده‌ایم نمی‌توانیم به بررسی رویدادهای تاریخی به صورت نتیجه‌ی اراده‌ی آزاد انسان‌ها ادامه دهیم، زیرا اگر فلان شکل حکومت یا فلان حرکت فلان قوم در نتیجه‌ی فلان شرایط جغرافیایی یا مردم‌شناختی یا اقتصادی پدید آمده باشد، پس دیگر اراده‌ی اشخاصی را که گفته می‌شود فلان شکل حکومت را برقرار کرده‌اند یا موجب فلان جنبش جمعیت بوده‌اند نمی‌توان به‌صورت علت آن شکل حکومت یا آن حرکت در نظر گرفت.»

اما پیش از مباحث فلسفی تولستوی که بخشی از کتاب را دربرمی‌گیرد، باید این توضیح را اضافه کرد که پس از فرازونشیب‌های فراوان، با نیکلای و شاهزاده ماریا، دو جوانِ برازنده‌ی جنگ و صلح، همراه می‌شویم که وارد مرحله‌ی بعدی زندگی‌شان می‌شوند. با وجود افکار بی‌شماری که در سر نیکلای وجود دارد، مانند ترس، حسرت، آرزو و…، اما جنگ و صلح پایان نسبتا خوشی دارد (در صلح به پایان می‌رسد). در شبی که پایان داستان است، نیکلای جوان غرق در این افکار به رختخواب می‌رود: «روزی باید آموختن را تمام کرده، آنگاه کاری به انجام رسانم… همه باید مرا بشناسند، مرا دوست بدارند و از من خوشنود باشند.»

امانت گرفتن کتاب جنگ و صلح

اگر مایل به خواندن کتاب جنگ و صلح هستید، طاقچه فرصتی در اختیار شما قرار می‌دهد تا سریع و بی‌دغدغه به خواسته‌تان برسید. وقتی عبارت جنگ و صلح را در طاقچه جست‌وجو می‌کنید، می‌توانید چهار جلد کتاب جنگ و صلح نوشته‌ی تولستوی با ترجمه‌ی سروش حبیبی را بیابید که نشر نیلوفر منتشر کرده است.

مقایسه‌ی ترجمه‌های فارسی از رمان جنگ و صلح

کتاب جنگ و صلح را مترجمان مختلفی ترجمه کرده‌‌اند. معروف‌ترین این ترجمه‌ها، ترجمه‌ی سروش حبیبی است که نشر نیلوفر منتشر کرده. این ترجمه 4 جلدی است. کاظم انصاری نیز این کتاب را در دو جلد ترجمه کرده که نشر نگاه و امیرکبیر آن را منتشر کرده‌اند. این نسخه نخستین و شاید روان‌ترین ترجمه از جنگ و صلح است که انصاری سال 1334 به طبع رسانده است.

شهرام پوران‌فر در نشر باهم جنگ و صلح را برای نوجوانان بازنویسی کرده است. شهلا انسانی نیز در نشر دبیر جنگ و صلح را در دو جلد ترجمه کرده است. گفتنی است نسخه‌ی خلاصه‌شده‌ی جنگ و صلح را که نشر سوره‌ی مهر منتشر کرده، محمدرضا سرشار تلخیص کرده است.

اما از همه معروف‌تر ترجمه‌ی سروش حبیبی و کاظم انصاری است که در مقام مقایسه این تفاوت‌ها را با هم دارند:

کاظم انصاری که بسیاری از آثار شاخص ادبیات روسیه را برای اولین بار به فارسی ترجمه کرده، سال 1334 جنگ و صلح را به فارسی برگرداند. از او اطلاعات زیادی در دسترس نیست و احتمال می‌دهند که از زبان روسی کتاب را ترجمه کرده و اکنون پس از گذشت سال‌ها از کار او، هنوز هم اثرش از روانی و دقت بالایی برخوردار است.

حبیبی خود در مقدمه‌ی کتابش دلیل ترجمه‌ی مجدد جنگ و صلح را اینگونه بیان می‌کند:

«اینکه به خود اجازه دادم و به ترجمه دیگری پرداختم به هیچ‌روی نشان ارزش بی‌چون و چرای ترجمه ایشان [کاظمی] نیست، بلکه سبب این است که معتقدم زبان ما، چنان‌که دیگر جنبه‌های زندگی‌مان، به‌ویژه در این عصر دستخوش تحولی سریع است و برخورد اهل کتاب با ترجمه نیز از این تحول برکنار نمانده است و دست‌کم شاهکارهای بزرگ ادب جهان بهتر است که دست‌کم هر 10 (یا نهایتاً 15) سال یک بار از نو ترجمه شوند؛ البته ترجمه حاضر نیز آخرین ترجمه نخواهد بود.»

بنابراین دلیل اصلی حبیبی از ترجمه‌ی دوباره نه دقت بیشتر در زبان مبدأ، بلکه به‌روزکردن زبان مقصد است. برای نمونه دو قسمت یکسان از دو ترجمه را نقل می‌کنیم:

آرام آرام اطاق پذیرایی آناپاولونا از مهمانان پر می‌شد. اشراف درجه‌ی اول پطرزبورگ، مردمی که از لحاظ سن و صفات تفاوت بسیار داشتند ولی از لحاظ اجتماعی که در آن زندگانی می‌کردند، یکسان و همطراز بودند به خانه‌ی او آمدند.

ترجمه‌ی کاظم انصاری

تالار پذیرایی آناپاولونا کم‌کم داشت پر می‌شد. سرشناسان بلندپایه‌ی پترزبورگ آمده بودند: اشخاصی از حیث سن و منش به‌نهایت درجه متفاوت و از حیث اجتماعی که در آن حشر و نشر داشتند متشابه.

ترجمه‌ی سروش حبیبی

نقد کتاب جنگ و صلح

جنگ و صلح با صلح آغاز می‌شود، با موج جنگ اوج می‌گیرد و در صلح پایان می‌یابد. تولستوی در جنگ و صلح از نوشتن داستان زندگی خصوصی افراد به شرح و روایت جنگ‌ها و ملت‌ها می‌رسد و حرکت از سمت فرد فرد آدم‌ها به سمت گروه‌ها و تغییراتی را نشان می‌دهد که اجتماع انسان‌ها ایجاد می‌کنند.

ضدیت و مخالفت تولستوی با زندگی اشرافی و جامعه‌ی دیوان‌سالار، او را به نوشتن داستان زندگی مردم و چگونگی برداشت آن‌ها از وقایع تاریخی جلب می‌کند. او به این قصد شروع به نوشتن زندگی خصوصی اشراف می‌کند تا پلیدی و ولخرجی‌های آن‌ها را به تصویر درآورد. به همین ترتیب، رقابت‌های دو چهره‌ی برجسته‌ی تاریخ یعنی الکساندر و ناپلئون زمینه‌ساز این داستان می‌شوند. کم‌کم وقایع تاریخی هم برای او مهم می‌شوند و مردم عادی هم به صحنه می‌آیند. درنتیجه کتاب به حماسه‌ای تبدیل می‌شود که در آن داستان دو خانواده‌ی رستف و بالکونسکی و همچنین شرح حال پی‌یر بزوخف، همپای وقایع تاریخی پیش می‌رود.

الگوی شخصیت‌های کتاب در اطراف تولستوی بودند: ناتاشا مخلوطی از سوفیا (همسر تولستوی) و تاتیانا (خواهر زنش) است. پرنس نیکلای بالکونسکی پدربزرگ تولستوی است و ماری به مادرش شباهت دارد و نیکلای رستف هم به‌نوعی خودش است.

نکته‌ی جنگ و صلح اینجاست که چهره‌های برجسته‌ی تاریخی در کنار شخصیت‌های تخیلی دنیای نجبا قرار می‌گیرند. جالب اینجاست که تولستوی جوری این دو دسته را کنار هم قرار داده که همخوان و یکدست شده‌اند و خواننده خیال می‌کند همه حقیقی هستند.

او داستان خود را در دو راستای جداگانه به موازات هم پیش می‌برد: راستای شخصیت‌های تخیلی و راستای شخصیت‌های تاریخی. هرجا که لازم باشد از یکی به دیگری می‌پردازد. برای مثال تولستوی از مجامع اشرافی پترزبورگ به ارتش می‌پردازد. این رفت‌وبرگشت‌ها داستان را جذاب می‌کند. تولستوی در بخش جنگی چهارچوب وقایع را از تاریخ به عاریت می‌گیرد و بر اساس هدف‌های خود، یا همانگونه بازگویشان می‌کند یا کم و زیادشان می‌کند و جزئیات خیالی خود را به آن می‌افزاید.

جنگ و صلح نه رمان است، نه شعر و نه شرح وقایع تاریخی، بلکه شیوه‌ی بیان جدیدی است که با آنچه نویسنده می‌خواسته بگوید سازگار است.

ابتدای داستان توخالی بودن جامعه‌ی اشراف روسیه را باز می‌نمایاند؛ با تصویر جشن‌ها و مهمانی‌ها و… . پی‌یر بزوخوف و پرنس آندره‌ی بالکونسکی دو چهره‌ای هستند که رفتارشان با خرد توأم است و نماینده‌های خود تولستوی محسوب می‌شوند. نویسنده آرمانخواهی و صلح‌طلبی و خیرخواهی و خوش‌خیالی ساده‌دلانه و تردیدهای خود را به یکی می‌دهد و شوق زندگی و پویایی و خشونت خود را به دیگری. هنگامی که این دو با هم گفت‌وگو می‌کنند گویی تولستوی با خود صحبت می‌کند.

با اینکه جنگ و صلح را کتابی حماسی دانسته‌اند اما این کتاب قهرمان‌ستیز است. برای مثال، تولستوی شخصیت‌های تاریخی را مورد طعنه و تمسخر خود قرار می‌دهد و شخصیت‌های خیالی و حتی محبوبش را هم گاهی دچار تنگنا و خطر می‌کند. تولستوی سیرت والا را فقط در میان انبوه مردم بی‌نشان (توده) پیدا می‌کند. او اصالت و آزادی از تکلف را معیار ارزشی خود می‌داند. بنابراین در نظر او، سربازان روستایی و افسران جزء، شخصیتی والاتر از افسران ارشد و امیران و نجبا دارند.

تولستوی به مردم عادی روس ارج می‌نهد و تنها آن‌ها را ارجمند می‌شمارد. خارجی‌ها در داستان او از جهت اخلاقی جایگاه مناسبی ندارند.

نگارش جنگ و صلح هفت سال طول کشیده و کتاب هفت بار بازنویسی شده است. هدف تولستوی از این بازنویسی‌ها بیان روشن واقعیت‌هایی است که پیوسته در جست‌وجوی آن بوده است.

تحلیل رمان جنگ و صلح و شخصیت‌های آن

شخصیت‌های این روایت عاری از خبط و خطا نیستند، آنها افرادی هستند شبیه به خود ما و آدم‌هایی که در زندگی‌هایمان می‌بینیم. همین امر بر باورپذیری ماجراها و اتفاقات افزوده است. تولستوی تلاش کرده به شخصیت‌های داستانش در سه حوزه‌ی «خانوادگی»، «اجتماعی» و «تاریخی-سیاسی» بپردازد. او افراد را با ویژگی‌های خانوادگی و رفتاری خاص خود به ما معرفی می‌کند و در ادامه روایتش را به اتفاق‌های بزرگ سیاسی و تاریخی و حضور این آدم‌ها در آن موقعیت‌ها می‌کشاند. او در خلال داستان بخش‌هایی از تاریخ و اتفاق بزرگ جنگ فرانسه و روسیه را نیز برای خواننده بازگو می‌کند و مخاطب را در تمامی فرازوفرودهایی که در این برزخ رخ می‌دهد با خود همراه می‌سازد.

تولستوی در کتاب جنگ و صلح جزئیات را به‌ دقت در کنار هم چیده و یک کل منسجم و هماهنگ خلق کرده است. تولستوی در پردازش شخصیت هرکدام از آدم‌ها تمامی وجوه انسانی را در نظر گرفته و در پی خلق یک قهرمان بی‌نظیر و دست‌نیافتنی نبوده است. او به‌خوبی بر جنبه‌های مختلف شخصیتی آگاه است و شخصیت‌ها را در تک‌تک لحظات حساس به‌خوبی تحلیل کرده و بهترین عکس‌العمل‌ها را برای هر عنصر از این مجموعه عظیم متصور شده است.

این کتاب نوعی حقیقت درآمیخته با داستان را به خواننده عرضه می‌کند. خواننده با قلم تولستوی لحظات اوج لشکر فرانسه و پیروزی‌های مقطعی آنها را می‌بیند و بعد در سرمای استخوان‌سوز منطقه نظاره‌گر پیروزی روسیه است. تولستوی با این کتاب بخشی از تاریخ را ثبت و در حافظه‌ها ماندگار کرده است. نویسنده در میانه‌ی همه این تفاصیل نگاهی هم به سرنوشت و نقش و تاثیر تصمیم‌های فردی در آن دارد. تفکر پیرامون قطعی بودن اتفاق‌هایی که در زندگی با آنها مواجه می‌شویم و نقش عقل و اراده انسان در هرکدام از این رخدادها موضوعی است که همگام با ماجراها با خواننده همراه است.

می‌توان گفت جبر و اختیار از مباحثی است که تولستوی توانسته از پس پرداختن به آنها برآمده و خواننده را بر بستر روایی داستان با آنها روبرو کند. روایت تولستوی موضوع‌های مختلفی را در بطن خود جای داده و از هر حوزه‌ای که بخواهید از عشق و نفرت تا جنگ و آزادی، از خشم و انزجار تا عطوفت و مهربانی و از شکست‌ها تا پیروزی‌ها در آن یافت می‌شود و البته که تمامیت رمان در ستایش و تمجید از آزادی و صلح است و نگاه جامع نویسنده، دنیا و انسان‌ها را آمیخته‌ای از خیر و شر می‌بیند و معتقد است همه آدم‌ها از صدر تا ذیل نه سیاه مطلق هستند و نه سپید. او آدم‌ها را طیفی خاکستری‌رنگ می‌بیند و با همین دیدگاه هیچ‌گاه هیچ قصوری را تماما متوجه یک نفر نمی‌داند. تولستوی در روایت داستان جنبه بی‌طرفی را نگاه داشته و عادلانه خود را از قضاوت درباره شخصیت‌هایی که خلق کرده و یا روایت می‌کند، مبرا می‌کند.

  برچسب ها: کتاب رمان

پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز دوشنبه 16 مهر
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
بی رحم ترین پادشاهان جهان
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات خارجی ISI، SCOPUS، PUBMED، ISC
(ویدئو) دِیت ناموفق کفترهای عاشق در قهوه تلخ/ سیامک انصاری: تو تاریخ بهترین سن ازدواج واسه مردا 36 بود، سحر جعفری: چقدر احمقانه، واسه همین سرنگون شدن؟!
اصول مهم ویراستاری تخصصی کتاب چیست؟
آموزش گام به گام نحوه سابمیت مقاله در مجلات ISI (آی اس آی)
سید حسن نصرالله زنده است+عکس
معروف‌ترین سرویس جواهر ثریا اسفندیاری، همسر دوم محمدرضا پهلوی، بر گردن بازیگر معروف هالیوود/ جواهراتی که با پول ملت تهیه شدند ولی شاه بی‌ملاحظه اجازه خروجشان از ایران را داد
بهترین ترجمه با بهترین مترجم آنلاین + معرفی 8 پلتفرم برتر ترجمه
پایان نامه خود را چگونه به مقاله تبدیل کنیم؟
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات علمی پژوهشی داخلی