کتاب خوب بخوانیم ؛ معرفی کتاب عاشقانه دالان بهشت

  دوشنبه، 26 شهریور 1403 ID  کد خبر 408780
کتاب خوب بخوانیم ؛ معرفی کتاب عاشقانه دالان بهشت
ساعدنیوز: ادبیات عاشقانه از پرطرفدارترین گونه‌های ادبی است و کتاب‌های کمی یافت می‌شوند که در آن‌ها داستانی عاشقانه و احساسی روایت نشده باشد. بسیاری از آنها شرح وصال و بسیاری دیگر شرح فراق و جدایی را توصیف می‌کنند. دالان بهشت نوشته‌ی نازی صفوی هم یکی دیگر از داستان‌های عاشقانه است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، نکته قابل توجه اما این است که برخلاف کلیشه‌های همیشگی، داستان کتاب از زبان دختری روایت می‌شود که سعی در توصیف اشتباهات و واکاوی رفتارهای غلط خود در رابطه احساسی‌اش دارد و با روایت صادقانه‌ای که دارد حس همذات‌پنداری را در خواننده برمی‌انگیزد.

خلاصه‌ داستان رمان دالان بهشت

نازی صفوی در کتاب دالان بهشت (Dalan behesht) داستان زندگی دختری از خانواده‌ای بازاری به اسم مهناز را روایت می‌کند. مهناز در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده است و زندگی راحتی دارد. پسر همسایه‌شان محمد عاشقانه او را دوست دارد. محمد از مهناز زمانی‌که تنها 17 سال دارد خواستگاری می‌کند و این دو زندگی مشترک خود را آغاز می‌کنند. اما سن کم مهناز باعث بروز رفتارهای ناشیانه از او می‌شود. رفتارهای خام اخلاقی، عاطفی و فرهنگی مهناز باعث به‌هم خوردن رابطه‌ی آن‎ها می‌شود. محمد پس از طلاق به خارج از کشور مهاجرت می‌کند. در تمام سال‌هایی که او در خارج از کشور هست مهناز به اشتباهات خود در زندگی مشترکش فکر می‌کند و سعی دارد شخصیت خود را رشد دهد. محمد بعد از 8 سال به ایران باز می‌گردد. این دو همدیگر را ملاقات می‌کنند و متوجه می‌شوند همچنان عاشقانه یکدیگر را دوست دارند.

نازی صفوی؛ نویسنده‌ کم‌کار و پرمخاطب

نازی صفوی (Nazi Safavi) نویسنده‌ی معاصر ایران در سال 1346 در تهران به دنیا آمد. او بیش‌تر علاقمند به خواندن کتاب‌های روان‌شناسی و آثار کلاسیک ادبیات فارسی مانند حافظ و مثنوی معنوی است. صفوی نوشتن را از زمانی‌که سن بسیار کمی داشت شروع کرد اما در سال 1378 با نوشتن رمان دالان بهشت به طور رسمی وارد بازار نشر و ادبیات ایران شد.

او در نوشتن چندان به اصول و قواعد نویسندگی پایبند نیست و بدون اینکه از مکتب خاصی پیروی ‌کند، بیش‌تر از حس خود کمک می‌گیرد. او در این‌باره می‌گوید: «نوشتن برای من شغل نیست. نتوانست من را مجاب کند. برای من کسب نشد. برای من عشق بود. احساس کردم که این چه وسیله‌ی قشنگی است که می‌شود به وسیله‌ی آن با خیلی ارتباط برقرار کرد. این آدم‌هایی که این‌قدر صحبت می‌کنند، دغدغه فرهنگی دارند. که ندارند. مثل همه چیز دغدغه‌یابی که خیلی هنر است. حل دغدغه مهم نیست. همه می‌گویند ما دغدغه‌ی فرهنگی داریم. کو دغدغه فرهنگی‌تان؟ من ادعای نویسندگی ندارم برای همین هم خیالم راحت است. خیلی به جمع‌های نویسندگی و روشنفکری که می‌نشینند و درباره‌ی کتاب‌ها صحبت می‌کنند رفتم اما خودم را بر اساس تعاریف موجود، نویسنده ندیدم. نوشتن برای من این بود. به نظر من اسلوبی که برای نوشتن هست، وحی مُنزل نیست، سلیقه است. عقیده است. شاید نوشتن هم نوعی راه برای رسیدن به خداست. می‌بینیم همه جا می‌خواهند مهندسی نوشتن را یاد بدهند، من جزو آدم‌هایی نیستم که بخواهم مهندسی یاد بگیرم. نوشتن، یک جور خلاقیت است؛ مثل شعر گفتن. خودش می‌آید. شما را مجبور می‌کند به نوشتن. شما نمی‌توانید به خودتان فشار بیاورید و بنویسید، به نظرم چیزی می‌شود که برای دیگران قابل توجه نمی‌شود.»

صفوی پس از رمان دالان بهشت، کتاب «برزخ اما بهشت» را روانه‌ی بازار کرد که توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کرد و در آخر هم با انتشار رمان «تا بهشت راهی نیست» سه‌گانه‌ی خود را تکمیل کرد. او همچنین در مورد فضای سالم و عوامانه کتاب‌هایش و راحتی ارتباط با مخاطبان ایرانی می‌گوید: «ذهن من خودش سانسور دارد. یک حیای خاصی نسبت به یک سری چیزها دارد.»

شخصیت پردازی رمان دالان بهشت

مهناز راوی داستان کتاب است. دختری که یک‌باره از زندگی نوجوانی و بازیگوشی خود به زندگی زناشویی و تعهدات آن وارد می‌شود؛ بدون آن‌که هیچ درکی از آن داشته باشد. اما این داستان از کلیشه‌های مرسوم پیروی نمی‌کند. مهناز نه به اجبار خانواده تن به این ازدواج داده است و نه فقر خانوادگی در تصمیم او تاثیری گذاشته است؛ بلکه او با میل و اراده‌ی خود با محمد ازدواج کرده است. در ابتدای داستان محیط امن و شیرین میان آن‌ها و خانواده‌هایشان ترسیم می‌شود. پس از آن مشکلات محمد و مهناز در داستان مطرح می‌شود. محمد برخلاف مهناز پسری جاافتاده و باتجربه است. او با وجود اینکه در خانواده‌ای سنتی رشد کرده است و عقاید سنتی دارد، در برخورد با مشکلات زناشویی‌اش و اشتباهات مهناز منطقی عمل می‌کند. اشتباهات مکرر مهناز سرانجام باعث طلاق این دو می‌شود. مهناز پس از انجام اشتباهاتش، برخلاف کلیشه‌های مرسوم در داستان‌های عاشقانه که هر دو طرف زوج‌های جدیدی پیدا می‌کنند، روی اشتباهات خود متمرکز می‌شود. طلاق، زمینه ساز خودشناسی مهناز ‌می‌شود و او را در مسیری قرار می‌دهد تا نقاط ضعف خود که منجر به از بین رفتن رابطه‌اش با محمد شده است را برطرف کند.

از دیگر نقاط مثبت کتاب می‌توان به خلق شخصیت‌های زنده و خاکستری کتاب اشاره کرد. انسان‌هایی که لزوما بد یا خوب نیستند اما مصون از خطا و اشتباه نیز نیستند. همین مسئله باعث شده است که شخصیت‌ها بسیار باورپذیر شوند و مخاطب با آن‌ها به‌راحتی ارتباط برقرار کند و داستان را دنبال کند.

نویسنده در مورد شخصیت‌های کتاب گفته است: «شاید اون عشقی را که من نسبت به مادربزرگ خودم داشتم به خانم‌جون دالان بهشت هم منتقل شده؛ اون شیطنت و حاضرجوابی‌هایش. خوشحالم که خانم ‌جون دلنشین است. همه دوستش دارند. فرق نمی‌کند مرد و زن و سن بالا و سن پایین؛ همه دوستش دارند.»

نظر منتقدان درباره دالان بهشت

نظرات در مورد کتاب اما همگی مثبت نیستند. بسیاری نگاه کتاب به مسئله‌ی طلاق شخصیت‌ها و همچنین مشکلات جامع‌شناسانه‌ی زندگی آن‌ها را بر اساس نظریات روان‌شناسی و تربیتی قلمداد نمی‌کنند و آن‌ها را صرفا نظر شخصی نویسنده می‌دانند. به همین دلیل این دسته از منتقدین عقیده دارند کتاب، اثری تربیتی نیست. نکته‌ی مورد انتقاد دیگر، ترسیم چهره‌ی وابسته‌ی زن در خانواده‌ی ایرانی است. زنی که بدون حضور یک مرد هیچ هویت و معنایی ندارد. از سویی دیگر این اثر نگاهی منفی نسبت به زن سنتی ایرانی داردکه با شخصیت وابسته‌ای که از زن به تصویر می‌کشد، متناقض است.

مهناز در قسمتی از کتاب می‌گوید: «هیچ حسی توی این دنیا قشنگ‌تر از این نیست که بدانی به کسی تعلق داری و برای کسی عزیزی» که حس وابستگی و تعلق او را نشان می‎‌دهد. در قسمت دیگری از کتاب، محمد به مهناز می‌گوید که نمی‌خواهد مثل زن‌های قدیمی فقط در خانه باشد و نگاه انتقادی خود را نسبت به زنان سنتی ایرانی بیان می‌کند. نویسنده در ئاکنش به این انتقادات گفته است: «اگر شعار بدهیم و بگوییم این‌جور بودن بد است که فایده ندارد. باید قصه‌ی این آدم‌ها را نوشت تا شاید عبرت بگیرند.»

در بخش‌هایی از کتاب دالان بهشت می‌خوانیم

از درمانگاه که بیرون آمدم باخودم گفتم حالا که مادر نیست، بهتر است به خانه‌ی امیر بروم. از گرما و ضعف داشت حالم به هم می‌خورد، مثل آدم‌های گرسنه از درون می‌لرزیدم، دلم مالش می‌رفت و چشم‌هایم سیاهی. اصلا فکر نمی‌کردم مسمومیتی ساده آدم را این طور از پا در بیاورد. چند بار پشت سر هم زنگ زدم. ثریا که در را باز کرد کیفم را انداختم توی بغلش و با بی‌حوصلگی گفتم:

در عمارت را هم این قدر طول نمی‌دهند تا باز کنند، واسه باز کردنِ در این آپارتمان فسقلی یک ساعت منو توی

آفتاب نگه داشتی؟! ثریا که با تعجب و سراسیمگی نگاه می‌کرد گفت:

این وقت روز اینجا چه کار می‌کنی؟! قرار بود شب بیایی. با دلخوری گفتم:

اون از در بار باز کردنت، این هم از خوشامد گفتنت.

از کنار ثریا که هنوز جلوی در ایستاده بود به زحمت گذشتم. داشتم از گرما خفه می‌شدم، با یک دست موهایم را جمع کردم و با دست دیگر تقلا می‌کردم که دکمه‌های لباسم را باز کنم. ثریا دستپاچه، مثل کسی که می‌خواهد
جلوی دیگری را بگیرد، عقب عقب راه می‌رفت و با عجله می‌گفت:

ببین مهناز جون چند دقیقه صبر کن.

ولی دیگر دیر شده بود، وارد هال شدم و مثل برق‌گرفته‌ها یک‌دفعه خشکم زد. فکر کردم اشتباه می‌کنم، نمی‌توانستم باور کنم که درست می‌بینم.
محمد روی مبل، روبروی برادرم امیر نشسته بود و روی مبل کناری‌اش هم یک خانم. امیر با صدای بلند گفت: «سلام. چه عجب از این طرف‌ها؟» و با قدم‌های بلند سمت من آمد.

انگار همه‌ی صداها و صورت ها را، جز صورت محمد، از پشت مه غلیظی می‌دیدم. هرکاری می‌کردم نمی‌توانستم خودم را جمع‌وجور کنم.

دهانم خشک شده بود و چشم‌هایم، بی‌آنکه مژه بزنم، خیره در چشم های محمد، که حالا سرپا ایستاده بود، مانده بود. با فشار دست امیر به زور تکانی به خود دادم و در جواب سلام محمد، با صدایی که به گوش خودم هم عجیب بود، فقط گفتم: «سلام»

برچسب ها: کتاب رمان

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
نگاهی به سینی غذای ساده رهبر انقلاب با 2 استکان چای و قند و پنیر +عکس / آقا چهار زانو روی زمین نشسته اند (469 نظر) عکس ولخرجی‌های فرح پهلوی در یک جشن خاص، بریز و بپاش از جیب مردم ایران/ فرح: اینقدر درگیر جشنیم به چیز دیگری فکر نمی کنیم! (446 نظر) الهام حمیدی: من به‌ شخصه هیچ پشتوانه مالی ندارم و اگر خدایی ناکرده پایم بشکند و دو ماه در خانه باشم، هیچ‌کس در خانه مرا نمی‌زند که آیا پول اجاره خانه‌ات را داری؟ (369 نظر) نگاهی به خانه بدون تجملات محمود احمدی نژاد با فرش ماشینی و مخده های قدیمی و مزین به تصویر امام خمینی و رهبر معظم انقلاب (عکس) (288 نظر) سفره غذای ساده و دورهمی صمیمی رهبر معظم انقلاب با فرماندهان ارشد سپاه+عکس/ آقا هم مثل همه روی زمین غذا می خورد (171 نظر) محمدرضا گلزار: تا میتونین دعا کنین تا میتونین نماز بخونید؛ آدم بی‌اعتقاد هیچ چیز در زندگیش نداره+ویدیو (157 نظر) نگاهی به لباس عروس های زنان شاه پهلوی؛ از لباس عروس 30 کیلویی ثریا اسفندیاری تا پیراهنی مزین به پرهای لک‌لک آفریقایی! / به نام مردم به کام خاندان منحوس پهلوی+عکس (155 نظر) داریوش ارجمند: خانومه میره وزنه بردار میشه 2 سال دیگه نه رحم داره نه تخمدان همشو عمل میکنه میریزه دور! من پدر سنتی رو دوست دارم تا پدری که سفره عرق پهن میکنه+فیلم (127 نظر) علی دایی: همسرم بهترین مشاورم هست؛ ویلای به شکل توپ در کلاردشت ندارم؛ میلیون‌ها علی دایی هم برای مردم کم است+عکس (115 نظر) ساده زیستی رهبر انقلاب به روایت تصویر / از عینک شکسته و کفش پاره تا عبای نخ کش شده و سفره غذای ساده در کنار سیاستمداران (98 نظر) خنده رهبر انقلاب از پیشنهاد عجیب احمدی‌نژاد: ساخت اتوبان از فرودگاه امام به مسجد جمکران تا امام زمان در ترافیک و شلوغی اتوبان قم گیر نکنند! (88 نظر) آلبوم تصاویر آذری جهرمی به مناسبت سالروز تولدش ؛ از استایل دامادی در شب عقد و سفر به حافظیه و تخت جمشید با اهل و عیال تا موتورسواری کنار دریا و دوشیدن شیر گوسفند (79 نظر) فریبا نادری: من بچم رو کانادا به دنیا آوردم در آینده بهش این امکان رو بدم که یک جای بهتری برای تحصیل بدون استرس کنکور و شب زنده داری ها هست+ویدئو (79 نظر) کارنامه تحصیلی احمدشاه قاجار؛ تاریخ 6 و نقاشی 5! + تصاویر / تاریخ این رسوایی را فراموش نخواهد کرد (72 نظر) مادر علی دایی: پسرم به بیمارستانها گفته اگه کسی توان مالی نداشت به من خبر بدین؛ به هر نیازمندی که من بگم به حسابش پول واریز می‌کنه +ویدیو (70 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
برادر عروس رهبر انقلاب: وقتی آقا مجتبی برای خواستگاری آمدند مادر گفت آقا مجتبی تنهاست، برو پیش ایشان بعد از احوالپرسی دیدم چیزی که در ایشان نیست روحیه‌ آقازادگی و تکبر و غرور است
فال قهوه با نشان روز سه شنبه 27 شهریور ماه 1403
فال ابجد روزانه سه‌شنبه 27 شهریور 1403
فال حافظ با تفسیر امروز سه شنبه 27 شهریور 1403+فیلم
فال انبیاء روزانه سه شنبه 27 شهریور 1403
فوری: وحید بادپی مسافر آمریکا شد/ ویزای یوز ایرانی برای مستر المپیا 2024 صادر شد
قتل فجیع یک دختر به دست برادرش / او را به بیابان کشاندم و زنده آتشش زدم چون...
فوتبالیست ملی‌پوشی که صاحب 7 هزار راس گوسفند است؛ استخدام 10 چوپان برای نگهداری از گوسفندان
دست شستن زن جوان از جانش به خاطر یک شوهر بی‌ارزش / شوهرم با یک دختر غریبه از اتاق بیرون آمد...
عزم و تلاش مدیریت شهری کهن شهر شوشتر در بازگشایی مدارس و زیباسازی شهری (نصب المان مداد رنگی در معابر ورودی مدارس)
افتخار آفرینی محمد چعب آتش نشان شهرداری شوشتر درمسابقات دو و میدانی آتش نشانان جهان در کشور دانمارک
آینده درخشان دانشکده علوم پزشکی شوشتر با روشن شدن چراغ ارتباط با صنعت
درگیری شخصی و تیراندازی با سلاح شکاری، دو نفر را راهی بیمارستان کرد
تصمیم آنی نجاتگر و نجات معجزه‌آسای خویش از مرگ در آخرین ثانیه!
جوانترین زنبودار کشور
منتخب روز   
توئیت جدید پزشکیان به زبان کُردی و عربی +عکس وزیر اسبق کشور: رهبر معظم انقلاب یک دوره تندخوانی شرکت کردند و یک کتاب 300 صفحه‌ای را در یک شب می‌خوانند+ویدیو نیکی کریمی از مهمترین اتقاق زندگی اش پرده برداشت ؛ خانم بازیگر : پدرم مرا به این سمت سوق داد تاج گل اعیانی با گل‌های سفید و سیاه محمدباقر قالیباف در مراسم ختم پدر خداداد عزیزی+عکس استاندار بصره راننده شخصی مسعود پزشکیان در سفر به این شهر شد+عکس/ چهره خندان رئیس جمهور سوار بر BMW جمله امروز پزشکیان که گفت «خیلی خراب نکردم که؟» در فرهنگ آذری زبان ها یعنی چه؟ +عکس کیک تولد خاص و شکلاتی شهاب حسینی برای تولد 13 سالگی پسرش با طرح مورد علاقه اش / مبارکا باشه+عکس خاطره خنده دار مهران مدیری : یه آقایی با کیف سامسونِت و کت و شلوار آبی استخری اومد صداشو کلفت کرد مغرورانه گفت آقای مدیری من برای اینکه وارد سینما شم باید چیکار کنم گفتم باید بلیط بخری+ویدئو کیک تولد خاص و شکلاتی همسر هاشمی رفسنجانی برای تولد 82 سالگی یارش با طرح مورد علاقه اش / مبارکا باشه+عکس تصویر رهبر معظم انقلاب در دستان وزیر کودک‌کش+عکس انتشار غزل جدیدی از رهبر معظم انقلاب + فیلم/ دیدن این ویدیو با صدای دلنشین رهبری رو از دست ندید نگاهی به کیک تولد 44سالگی شهاب حسینی با دیزاین خاص در خانه اش/مبارکا باشه +عکس