لطیفه های بی مزه و لوس (سری 2)

  شنبه، 14 فروردین 1400   زمان مطالعه 3 دقیقه
لطیفه های بی مزه و لوس (سری 2)
در این نوشته قصد دارم سری دوم از جوک‌های لوس و بی‌مزه رو جمع‌آوری کنم تا هر وقت دورهم جمع شدین این لینک و باز کنین و بخونین و بخندین...

لطیفه بی مزه

تصویر

یارو رو می گفتن 10 نفر رو حریفه..11 نفر می رن می زننش.

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

یارو سوزن می ره تو دستش در میاره می بینه خون میاد، می ذاره سر جاش.

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

به یارو می گن: چرا یه ساعته داری همین جوری با ماشینت دور میدون می چرخی؟ می گه: راهنمام گیر کرده.

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

به یارو می گن: نظرت در مورد همبرگر چیه؟ می گه: شایعه ست!

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

یارو از تیر میره بالا، از شهریور میاد پایین!

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

یارو می ره ساندویچی، گارسونه می گه: بپیچم؟ یارو می گه: نه مستقیم برو!

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

یارو می ره بانک چک خورد کنه، مسئول بانک ازش می پرسه: چک سیباس؟ یارو می گه: نه، مال گردوهای پارساله!

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

مشهدیه به رفیقش می گه: رفتی تهران در زدی نگی مویوم، بگو منم. می گه: خب اگه گفتُم منم بعد آمدن وا کردن دیدن مویوم چی؟

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

یه انگلیسیه داشته غرق می شده می گفته هلپ می، هلپ می. یکی رد می شده می گه: عوض انگلیسی شنا یاد می گرفتی.

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

سه نفر رو میندازن جهنم. بعد چند روز میان می بینن خاکی و درب و داغونن. می پرسن داستان چیه؟ می گن: خدایی کار ۳نفر نبود ولی بالاخره خاموشش کردیم.

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

یروز دو نفر میرن کافه یکی موهیتو سفارش میده یکی مساحتو

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

پشهه می ره بدنسازی جوگیر می شه، می ره دم کارخونه پیف پاف می گه: نفس کش بیا بیرون!

تصویر

میدونستید که اگه مشکلتون حل نشه،

چی میشه؟

قطعا ته نشین میشه

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

داداش میدونی ماهی ها غذاشونو تو چی سرخ میکنن؟

نه داداش، تو چی سرخ میکنن

داداش معلومه دیگه، توی آدم تابه

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

آخرین مرحله عشق توی ایران میدونی چیه؟

اینه که میگن، اسم اون چلغوزو دیگه پیش من نیاریا

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

تلفن خونمون زنگ خورد برداشتم بجا اینکه بگم الو بله

گفتم بلو اله!

طرف هم قاطی کرد گفت سلو الام

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

یارو توی جنگ بیسیم چی بوده. بیسیم می زنه می گه: من 5000 نفر رو اسیر کردم، بیایید ببریدشون.

بهش می گن: خوب خودت بیارشون.

می گه: آخه اینا نمی ذارن من بیام!

تصویر

‏چرا میلیاردر و میلیونر داریم ولی هزارِر نداریم؟

اینجا هم در حق ما معمولیا اجحاف شده

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

دقت کردین که همیشه میگیم پشت کامپیوتر نشستیم درحالیکه واقعا جلوی کامپیوتر نشستیم؟ 🤔🤔

تا اکتشافات بعدی خدا یار و نگهدارتون

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

تنها قسمتِ مثبت زندگيم

گروه خونيمه

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

یک مورچه و یک زرافه باهم ازدواج می کنن. شب عروسی مورچه گم می شه و بعد از یک هفته پیداش می شه.

بعد زرافه بهش می گه: این همه مدت کجا بودی؟ مورچه می گه: تو راه بودم که بیام بوست کنم.

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

یارو می ره کله پزی فروشنده بهش می گه: چشم بذارم؟ یارو می گه: تو این یه ذره مغازه کجا قایم شم آخه؟

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

از یکی می پرسن اسم یه پیامبر رو نام ببر. می گه: سوج! می پرسن سوج دیگه کیه؟ می گه: پشت یه وانت دیدم نوشته بود یاسوج!

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

چرخه زندگی مردها… در بچگی، مامان ذلیل… جوونی، دوست دختر ذلیل…میان سالی، زن ذلیل….پیری، فرزند ذلیل… بعد از مرگ، ذلیل مرده…

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

می دونی آماره ازدواج در چه حیوونی بیشتره؟ …. تو حلزون چون هم خونه داره هم ماشین

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

از حیف نون میپرسن دوست داری چه جوری بمیری؟ میگه مثل پدربزرگم در خواب و آرامش. نه مثل مسافرهای اتوبوسش در ترس و وحشت!

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

دو باجناق به نام های کافی ونعمت سوار یک خر بودند. نعمت گفت اگر یک خر دیگر بود، کافی بود. کافی گفت همین هم که هست نعمت است!

♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦♦♠♦♠♦

از حیف نون می پرسن نخست وزیر به انگلیسی چی میشه؟ میگه: First And Under


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها