لطیفه های جدید و خنده دار ماه رمضان
یکی از سرگرمی های مناسب برای دورهمی ها، خواندن جوک های مناسب برای هر جمع است؛ بطور مثال اگر در یک جمع خانوادگی هستید، جوک های مناسب برای خانواده و جمع های فامیلی گزینه مناسبی است. حتما شما نیز تا بحال تجربه های خواستگاری اطرافیان تان را شنیده اید که گاه برخی از آن ها خنده دار و جالب هستند. چند لطیفه خنده دار با مزه با موضوع خواستگاری کردن و زن گرفتن را در این مطلب آماده کرده ایم و امیدواریم که لحظات شادی داشته باشید با ساعدنیوز همراه باشید.
بهش گفت: یادته ازت خواستگاری کردم و قول دادم تمام آرزوهایت را برآورده کنم، و همه جا ببرمت و همه چیز برات بخرم و بزارمت رو چشام.
زن گفت: آره ولی هیچ کدومو انجام ندادی،
گفت: اینم همونه!!
***
رفته بودیم خواستگاری
بابای عروس ازم پرسید کارت چیه؟
گفتم تو کار فرش و گوشی ام
گفت احسنت، میشه یکم بیشتر توضیح بدی؟
گفتم رو فرش می خوابم با گوشی بازی می کنم!
هیچی دیگه انداختنمون بیرون شیرینی هامونم پس ندادن نامردا!!
***
پسره رفته خواستگاری
رفتن تو اتاق با هم حرف بزنند، دختره با عشوه میگه:
من قصد ازدواج ندارم.
پسره هم کم نیاورد و گفت :
منم همینطور
فقط اومدم خونه تون موز بخورم، برم.
***
رفتم خواستگاری پدر دختره گفت گوشیتو بذار رو میز یکم باهم گپ بزنیم،
به شوخی گفتم کمربندو انگشترمو نمیخواد تحویل بدم؟!
گفت اونارو وقتی نتونستی مهریه بدی تحویل نگهبان زندان بده!
***
مهندسی دختر خوشگلی دید که با پدرش گدائی می کرد.
از پدرش دختر را خواستگاری کرد.
پدرش گفت اگه دختر من را میخواهی باید سه روز با من گدائی کنی تا به دخترم نگویی گدا.
مهندس بعد از مدتی فکر کردن قبول کرد.
روز دوم گدایی، دخترک دید مهندس گریه میکنه.
علت را پرسید.
مهندس گفت بخاطر خودم گریه میکنم که چندین سال تو عسلویه وقتمو تلف کردم !!!
***
آقا ما یه بار می خواستیم فاز خرپولی بر داریم، عین تو فیلما یه ده تومنی به تاکسی دادیم گفتیم بقیه اش مال خودت و از ماشین پیاده شدیم.
هنوز در تاکسی رو نبسته بودم که راننده ی عزیز لطف کرد زد تو ذوقمون و گفت: آقا کجا؟ کرایه این مسیر ۱۲ تومنه!
***
رفتیم خواستگاری
مامانم میگه:
پسرم
نه ﺍﻫﻞ ﺩﻭﺩه…
ﻧﻪ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻣﯿﺨﻮﺭه…
ن مجازی میره…
ﻧﻪ ﻭﻟﮕﺮﺩه…
ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻭ ﻣﻬﻤﻮﻧﯿه…
ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﺭﻓﯿﻖ ﺑﺎﺯﯾه…
نه اهل اون کارا…
نه اهل اینکارا…
پدره دختر گفت زمونه عوض شده
ما زن به آدم اسکل نمی دیم!!
***
تصمیم گرفتم این سری که واسم خواستگار اومد
بهشون بگم شما اومدین منو بگیرین ؟
اونا هم بگن بله
بعد من میدو ام و داد میزنم:
اگه میتونید منو بگیرید :)))
***
رفتیم خواستگاری واسه داداشم دختره گفت…
ما رسم نداریم جهیزیه بدیم
داداشم عصبانی شد گفت: ما هم رسم نداریم زن بگیریم و زد بیرون
حالا دختره داره از پنجره داد میزنه رسممون تا پارسال بود
امسال جزوه هاش عوض شده!
***
پدر: پسرم میخوام برات برم خواستگاری!
پسر: زن نمیخوام
پدر: اگه دختر بیل گیتس باشه چی؟️
پسر:اوکی حله!
پدر رفت پیش بیل گیتس: اومدم دخترتو واسه پسرم خواستگاری کنم.
بیل گیتس: نه، شرمنده
پدر: اخه پسرم معاون بانک جهانی هستش
بیل گیتس: اوکی حله!
پدر رفت پیش رییس بانک جهانی و گفت:
می تونین پسرم رو استخدام کنین و پست معاونت بدینش؟
رییس: نه؛ شرمنده!
پدر: اخه پسرم داماد بیل گیتس هستش.
رییس: اوکی حله!
به این میگن کلاه برداری به سبک بابک زنجانی!!!
***
یک دانشجوی عاشق دختر همکلاسیش بود.
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد.
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد و پسر را تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه…
روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت : ”من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت، اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن. “
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد…
چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت!!
نتیجه اخلاقی این ماجرا: پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمی کنند!