فَرانسه با عنوان رسمی جمهوری فرانسه (به فرانسوی|République française) یکی از کشورهای واقع شده در اروپای غربی می باشد که دارای چند منطقه تحت حاکمیت نیز است. فرانسه همانند اسپانیا و مراکش دارای سواحلی هم در دریای مدیترانه و هم در اقیانوس اطلس دارد. به خاطر شکل کشور فرانسه به آن لقب شش ضلعی (به فرانسوی|l’Hexagone) را داده اند.
زبان
اکثر مردم فرانسه به زبان فرانسوی صحبت می کنند و اکثر تابلوهای راهنمایی و رانندگی به زبان فرانسوی نوشته شده اند. قشر جوان در این کشور انگلیسی را در حد متوسط می توانند صحبت نمایند. زبان های محلی متعددی در فرانسه وجود دارند که بعضی از آن ها همچون زبان برتون و زبان آلزاسی با زبان رسمی فرانسوی تفاوت بسیار دارند. بعضی زبان های نواحی، همانند خود زبان فرانسوی، ریشهٔ رومی دارند از جمله زبان اکسیتان. زبان باسک به گونه کامل با فرانسوی تفاوت دارد و ریشه در هیچ زبان دیگری در جهان ندارد. گویشوران این زبان در مناطق جنوب غربی فرانسه تا شمال اسپانیا زندگی می کنند.
تاریخ
بر اساس قدیمی ترین مدارک بدست آمده، انسان هایی در منطقه ای که امروزه تحت عنوان کشور فرانسه شناخته می شود در حدود ۱٫۸ میلیون سال گذشته می زیسته اند. این انسان ها در مواجهه با عوامل مختلف آب وهوایی شروع به زندگی عشایری و شکارچی-گردآورنده کرده اند. فرانسه دارای غارهای زیادی چون لاسکو است که قدرمت آثار شکل گرفته روی آن به دوران پارینه سنگی می رسد.
بعد از پایان آخرین عصر یخبندان (حدود ۱۰٫۰۰۰ سال پیش از میلاد)، هوای این منطقه رو به عادی شدن گذشت و حدود ۷٫۰۰۰ سال پیش از میلاد، این منطقه از اروپای غربی وارد دوران نوسنگی شد. سپس شاهد رشد و شکوفایی در عرصه های جمعیتی و کشاورزی هستیم که این اتفاق در میانه هزاره چهارم و سوم اتفاق افتاد. نیاکان بخشی از فرانسوی ها گُل ها (Gaulois) بودند و تبار سلتی داشتند. اینان تا زمان ژولیوس سزار فرمانروای قدرتمند روم فرانروایی بومی خود را داشتند تا سرانجام به دست سزار سرنگون شدند و کشورشان بخشی از امپراتوری روم شد.
فرهنگ
فرهنگ فرانسه و مردمان فرانسوی زبان فرهنگ رایج در میان مردم فرانسه است که در گذر زمان توسط عواملی چون جغرافیا و رویدادهای تاریخی و گروه های داخلی و خارجی در این کشور شکل گرفته است. فرانسه، و به ویژه پاریس، از قرن هفدهم میلادی نقش مهمی در فرهنگ و ادب و هنرهای تزئینی در اروپا پیدا کرد و تاثیرات آن در قرن نوزدهم در سراسر جهان هویدا بود. از پایان قرن نوزدهم به این سو همچنین، فرانسه نقش مهمی در هنرهایی چون فیلم سازی و مد و آشپزی ایفا کرد.
غنای فرهنگ فرانسه برآمده از تنوع آن، بازتاب فرهنگ بخش های گوناگون فرانسه بودنش، تاثیراتش بر دیگر ملت ها، پایداری آن در میان گروه های قومی و سیاسی است و به آن امکان این را داده که در طول زمان بسیار به رشد بپردازد.
آب و هوا
قسمت های شمالی و شمال شرقی فرانسه دارای آب وهوای معتدل است. قسمت های جنوبی نیز آب وهوای مدیترانه ای دارند. قسمت های غربی فرانسه دارای اقلیم اقیانوسی است که یعنی این مناطق دارای میزان بارش برف و باران بالا داشته و زمستان هایی معتدل و تابستان هایی گرم را تجربه می کنند. در سایر مناطق نیز معمولاً تابستان هایی گرم و گاهی طوفانی و زمستان هایی سرد دارند.
حکومت
قانون اساسی فرانسه بر اساس رفراندومی در ۴ اکتبر ۱۹۵۸ به رسمیت رسیده است. این قانون تاکید بر ایجاد کشوری سکولار و دموکرات دارد که حق حاکمیت را در آن مردم ایجاد می کنند. اعلامیه حقوق انسان و شهروند که در انقلاب فرانسه ایجاد شد و در نوع خود، یکی از اولین اسناد در این زمینه بشمار می آید، بنوعی بیانگر عقاید این کشور است.
تعطیلات رسمی
تعطیلات عمومی فرانسه شامل روز زیر می باشد:
- ۲۵ دسامبر - روز کریسمس
- ۱ ژانویه - سال نو
- ۱ مه
- ۸ مه - روز پیروزی
- ۱۴ ژوئیه - باستیل
- ۱۵ اوت - معراج
- ۱۱ نوامبر - روز آتش بس
حیوانات در زبان فرانسه
فرانسوی |
فارسی |
le chat , la chatte |
گربه |
le chaton |
بچه گربه |
le chien , la chienne |
سگ (نر، ماده) |
le cochon d’Inde |
خوکچه هندی |
le hamster |
همستر |
le lapin , la lapine |
خرگوش (نر، ماده) |
le perroquet |
طوطی |
le poisson rouge |
ماهی قرمز |
l’agneau (m.) |
بره |
l’âne , l’ânesse |
الاغ |
le bélier |
قوچ |
le bœuf |
گاو نر |
le bouc |
بز |
la brebis |
میش |
le cheval |
اسب |
le cochon |
خوک |
le coq |
خروس |
la dinde ، le dindon |
بوقلمون (نر، ماده) |
l’étalon (m.) |
اسب نر |
la jument |
اسب ماده، مادیان |
le mouton |
گوسفند |
la mule |
قاطر |
l’oie (f.) |
غاز |
le poney |
اسب کوتاه، پونی |
la poule |
مرغ |
le poussin |
جوجه |
la truie |
خوک ماده |
la vache |
گاو ماده |
la volaille |
مرغ (ماکیان) |
l’antilope (f.) |
بز کوهی |
le dauphin |
دلفین |
le lion , la lionne |
شیر (نر، ماده) |
le/la léopard (e) |
پلنگ (نر، ماده) |
le loup , la louve |
گرگ (نر، ماده) |
l’ours (m.) |
خرس |
le pingouin |
پنگوئن |
le requin |
کوسه |
le rhinocéros |
کرگدن |
le serpent |
مار |
le singe |
میمون |
le tigre , la tigresse |
ببر (نر، ماده) |
le vautour |
کرکس |
le zèbre |
گورخر |