معرفی و بررسی بازی کامپیوتری MOONLIGHTER

  سه شنبه، 02 اردیبهشت 1399   زمان مطالعه 6 دقیقه
معرفی و بررسی بازی کامپیوتری MOONLIGHTER
امروزه بازی های ویدئویی همه جا هستند. بازی کامپیوتری یک بازی الکترونیکی است که واسطه طراحی شده ای دارد تا باعث ارتباط فرد با دستگاه ویدئویی می شود.

"MOONLIGHTER"

ترکیبی معمولی و حیرت آور

دلایل نصب:

  • ارائه ای جذاب از نوع پیکسل آرت
  • ترکیب اکشن-نقش آفرینی و Roguelike

Moonlighter تجربه ای است که جادویی شروع می شود ولی این جادو، به مرور تا حدودی رنگ می بازد. همراه بررسی بازی باشید. راستش را بخواهید، این روز ها آنقدر بازی با حس و حال تکراری منتشر می شود که وقتی تجربه ای خلاقانه به چشمم می خورد، ناخودآگاه برای بازی کردن آن، حتی بیش از بازی های بزرگی چون God of War یا Detroit که این روز ها در صدر اخبار هستند، ترغیب می شوم. Moonlighter یکی از همین دست بازی ها است که چند روز پیش منتشر شد و تجربه ای با ایده های خلاقانه است و در این مطلب، آن را بررسی خواهیم کرد.

یک بازی اکشن و نقش آفرین

Moonlighter یک بازی اکشن و نقش آفرینی است که المان های مدیریتی هم در آن نقش پررنگی ایفا می کنند. در این بازی گیمر نقش فردی به نام ویل را ایفا می کند؛ یک مغازه دار ساده در شهری که در نزدیکی تعدادی سیاه چال بنا شده است و ماجراجویان زیادی برای پیدا کردن آیتم های ارزشمند، وارد این سیاه چال ها می شوند که البته تعداد زیادی از این ماجراجویان هم در این راه جان شان را از دست می دهند. هدف گیمر در طول بازی Moonlighter این است که در نقش شخصیت ویل، وارد این سیاه چال ها شود و پس از مبارزه با دشمنان و پیدا کردن آیتم های مختلف، آن ها را در مغازه اش به فروش برساند و از این طریق، درآمد کسب کند. به مرور زمان امکان دسترسی به سیاه چال های جدید تر فراهم می شود و حتی می توانید مغازه خودتان را هم در شهر گسترش بدهید یا یک سری مغازه دیگر را به مدیریت مردم شهر، افتتاح کنید که هرکدام شغل خاصی دارند و شامل مواردی مثل آهنگری یا معجون فروشی می شوند.

بخش مبارزات بازی

بخش مبارزات و گشت و گذار از ۴ سیاهچال اصلی تشکیل شده است که هر کدام دارای ۳ مرحله و یک غول آخر هستند. در سیاهچال ها شما وارد اتاق هایی می شوید که به صورت پروسه ای ( طبق یک سری الگو های خاص به صورت تصادفی) تولید شده اند.

در سیاهچال ها با موجوداتی رو به رو می شوید که هر کدام به روش های مختلفی به شما حمله می کنند اما تنوع آن ها از تعداد انگشتان دست بیشتر نمی شود. همین مساله و عدم ارایه قدرت های جدید به بازی کن باعث می شود که مبارزات بازی اگرچه به اندازه کافی لذت بخش است اما عمق کافی را نداشته باشد و به تکامل نرسد. غول آخر های بازی نیز تنوع گیم پلی ندارند و برای کشتن آن ها هر دفعه یک راهکار وجود دارد. هر سری که وارد سیاهچال می شوید شروع به جمع کردن آیتم های مختلف می کنید و سپس به دهکده بر می گردید. اما ظرفیت کوله پوشتی بی نهایت نیست و هر دفعه باید تعداد محدودی آیتم با خود بردارید.

هم چنین بعضی از آیتم ها ویژگی های خاصی دارند که دست شما را بیشتر می بندد، برای مثال یک سری از آیتم ها به هنگام بازگشت به دهکده آیتم سمت راست یا چپ خود را نابود می کنند. به همین دلیل جمع آوری و انتخاب این که کدام آیتم را در طول مسیر بردارید می تواند بازی را از یکنواختی خارج کند و حس واقعی اکتشاف و استخراج را القا کند.

خوب قیمت گذاری کنید

بعد از بازگشت به دهکده می توانید چندین کار انجام دهید که مهم ترین آن فروش آیتم ها در مغازه است. مکانیک بازی در این بخش بدین صورت است که به هر آیتم یک مقداری می دهید و مشتریان با بررسی آن توسط شکلک هایی میزان رضایت خود از قیمت را اعلام می کنند. با توجه به واکنش مشتریان باید قیمت را تغییر دهید تا بیشترین سود و کمترین نارضایتی مشتریان را به دست آورید. سپس به پشت صندوق رفته و آیتم ها را می فروشید. در این بین باید حواستان باشد که یک سری افراد نیز دزدی نکنند.

تصویر

در هر صورت لذت می برید

زمانی که به ماهیت بازی Moonlighter نگاه می کنیم، متوجه می شویم که این ساخته استودیو دیجیتال سان، از آن دست بازی هایی است که با نداشتن داستان قوی و پیچیده هم می توان از آن لذت برد. خب Moonlighter در اصل دقیقا چنین شرایطی دارد و در بازی، شاهد داستان خاصی نیستیم. به جز ابتدای بازی که توضیحاتی در مورد چگونگی ساخته شدن شهر بازی، چگونگی پدید آمدن سیاه چال ها و همچنین انگیزه های شخص ویل ارائه می شود، در ادامه داستان خیلی پرمحتوایی را در بازی تجربه نمی کنیم و صرفا یک سری اطلاعات و جزییات بیش تر در قالب متن هایی که در سیاه چال ها پخش شده اند، قابل دسترسی است که البته، اهمیت خاصی هم ندارند. همان طور که اشاره کردیم، شاید این مساله مشکل خاصی برای بازی مثل Moonlighter نباشد، ولی خب اگر نظر من را بخواهید، باید بگویم که Moonlighter در صورت داشتن داستان مناسب تر، می توانست چندین مرتبه از تجربه ارزشمندی که در حال حاضر است، بهتر باشد. اما اجازه بدهید پیش از آنکه به چرایی این موضوع بپردازیم، سراغ گیم پلی بازی برویم و در نهایت آن را به اهمیت داشتن داستان ربط بدهیم.

این بازی خوبی و بدی خودش را دارد

Moonlighter بازی ای نیست که مشکلات زیادی داشته باشد، ولی تنها مشکل آن، تاثیرش را روی تجربه بازی می گذارد.

Moonlighter به معنی واقعی کلمه، گیم پلی بسیار خوبی دارد. در ابتدا بازی به شکلی جادویی شروع می شود و گشتن برای اولین بار در یکی از سیاه چال های بازی و مبارزه با دشمنان، لذتی غیر قابل توصیف دارد. این حس و حال در ادامه هم حفظ می شود و باز کردن مغازه برای اولین بار و کسب درآمد از طریق فروش آیتم هایی که به زحمت در سیاه چال جمع آوری کرده اید، امری سرگرم کننده است؛ مخصوصا که می توان با استفاده از پول های به دست آمده، تجهیزات بهتری را پس از باز کردن مغازه آهنگری خریداری کرد یا به گسترش دادن مغازه همت ورزید. ولی این وسط، بازی عاری از مشکل هم نیست و راستش را بخواهید، خیلی از امتحان گذر زمان موفق و بی نقص عبور نمی کند و کم کم، آن حس و حال جادویی شروع بازی، شروع به رنگ باختن می کند. دلیل این مساله، این است که روند کلی Moonlighter، یک حالت یکنواخت و خطی دارد و از ابتدا تا انتهای بازی، گیم پلی را می توان در یک سری کار های از پیش تعریف شده خلاصه کرد.

تصویر

قول میدهم لذت ببرید

بیشتر اوقات بازی ها ابزاری برای فرار از واقعیت هستند اما بازی کردن در بازی هایی که در آن ها خود شخصیت ها نیز دنبال راهی برای فرار از زندگی معمولی خود هستند این لذت را به سطح دیگری می برد. شخصیت ویل را وارد داستان کنید، یک مغازه دار جوان که روزها به مشتریان خود خدمات می دهد و شب ها وارد پورتالی در نزدیکی محل کار خود می شود تا با هیولاها مبارزه کند و گنج ها را به تاراج ببرد.

بازی Moonlighter اکوسیستم شگفت انگیزی دارد، در این بازی می توانید تاراج های شبانه تان را در مغازه ی خود بفروشید و قیمت ها و چیدمان محصولات تان را انتخاب کنید. در این بازی ریسک می کنید و با طراحی های منحصربه فرد هیولاها هرگز حوصله تان از این بازی سر نمی رود.


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها