خلاصه داستان کلاشینکف
داستان در مورد جوان سربازی است که خواهرش مورد آزار و اذیت فرد ناشناسی قرار می گیرد و وی با شنیدن این خبر، چون با مرخصی او موافقت نمی شود از روی نگرانی با سلاح کلاشنیکفی که به منظور حفاظت از یک بانک تحویل وی داده شده است، ترک پست کرده و بعد از درگیری با شوهر خواهرش او را به قتل می رساند. او برای تهیه هزینه عمل خواهرش بسیار تلاش کرده و در این راه شخصیت های جدیدی وارد داستان می شوند.
نکاتی درباره فیلم کلاشینکف
به راستی نوشتن در خصوص فیلم هایی هم قواره کلاشینکف، قلم را به تردید می رساند، دستی که عدم رغبت اش به نگارش نه از باب پیچش مفاهیم عمیق فیلم در قلب کاغذ عریان ، بلکه ازحیث ناسازگاری چنین تولیداتی با مفهوم وارسته هنرمندی است. سینمایی والا که اندیشه و عشق را تصویر می سازد و قلمی که زیبایی های خفته در اثر را بر دیده مشتاق به پرواز در می آورد.در واقع نوشتن از کلاشینکف که مروج ابتذال و هتک حرمت به وجود مخاطبی آگاه است، چه رغبتی به نویسنده ای مشتاق از تحلیل می تواند ببخشد؟ تنها در این میان آنچه اسباب پیمایش قلم بر صفحه خواهد بود، تابیدن چراغی هرچند کم سو به پیکره جریانی است که فرهنگ اصیل اسلامی، ایرانی را مخدوش نموده و قابی چرکین را مقابل دریچه انباشت از تغذیه روح مخاطب می گشاید. این قلم سعی می نماید برخلاف برخی سازندگان تصویر، مرز حرمت مندی بشناسد و به قیمت دیده شدن،هر مسیری را تاخت رسیدن نسازد، چرا که واژه های رها در عالم اندیشه، لمس معنای رخدادها هستند. حال پنجره ای به غبار مانده از کلاشینکف بگشاییم. فیلمی که آثار قبل به خاک خفته از کارگردان را همچون چارچنگولی و گشت ارشاد، به لحاظ ساختاری زنده می سازد! کلاشینکف، همان تولیدی است که جناب فیلمساز به وجودش افتخار نموده و آمار فروش رو به افزون چند روزه اش را همچون دیگر نیاکان اش، دلیلی از بهروزی می داند. فیلم با نمایی زیبا از همراهی برادر و خواهری به نام عادل و عاطفه در قابی تاریک و رها در دل دشتی عریان گشایش می یابد. دو شخصیتی که بعدها مشخص میگردد که فاعل و مفعول حوادث رخ داده هستند.اولین گره افکنی در فیلم، آغازی بر رویدادها، دیالوگها و حوادث مضحکانه در کلاشینکف است. البته این انبساط روح، از برای چشیدن ذره ای لبخند بر قاب صورت نیست، چرا که حتی وجود عطارانِ طناز هم کمکی به فیلمنامه بی ربط و دیالوگ های بیریشه نمی کند. آن چه سبب حیرانی دیده از دنبال سازی تصاویر است، به هم متصل کردن رویداد هاییبی وصله و پینه بستن دیالوگ هایی بی اساس بر زبان کاراکترهایی است که البته هیچ یک شناسنامه ای نداشته و کارگردان همانند بازیگر نقش عالیه، رغبتی به دادن سجل نامه به مخاطب نمی کند. به نحوی که هیچ کدام از کاراکترها نه گذشته ای از دیروز داشته و نه صورتی از حال دارند. واقعا که ازکدام بخش کلاشیکف می توان بد ننوشت؟ از عمویی پرت که به دنبال پایان کلام است!؟ و نمایش خاکدر دستان اش را می توان شعاری ترین فصل سینمای پرشعار ایران دانست. یا دختربچه ای که مثلا خواهر عادل است و به جز جیغ زدن در پایان هر سکانس، نقش دیده بان را بازی می کند!؟ یا باید از مردانی ماتادور مثال برد که دنبال خون پدر کشته شده هستند و همه جا حی و حاضر، قیصری امروزی را با ژستی مسخره فریاد می دارند؟ یا از رضا کلاشی نام برد بدون تشدید! که دقیقه 38 از فیلم توسط کارگردان با ارائه دیالوگ هایی آب دار و رکیک جهت چسباندن خنده ای مصنوعی به تماشاگر، دن کیشوت وار به صحنه می آید تا با مینی بوسی همه کاره و استفاده از وجود اثربخش دستشویی! به دنبال چیزی! باشد؟ همانا که برخی فیلم های ساخته شده در سال های اخیر، به لحاظ غلظت سخیف بودن، دست فیلمفارسی ها را هم از پشت بسته اند. جریانی که از چند سال گذشته به بهانه کشاندن تماشاگر و البته با هدف نهانی از تصاحب گیشه ی جیب شان به اشاعه بی بند و باری پرداخته اند و در این میان با چهره ای حق به جانب و داشتن کرسی عزت در میان عده ای دست اندرکار فرهنگ به پیشروی آمار فروش های میلیاردی و کسب پرفروش ترین فیلم سال نائل آمدند.به راستی این چه افتخاری است که با نمایش صحنه هایی سخیف و شوخی هایی جلف و دیالوگ هایی هرزه بتوان به آن چنگ زد؟ فیلم کلاشینکف، سرشار از نقص هایی فنی است که در زیر سایه محوریتی از فیلمنامه بی قید و بند قرار گرفته است. دیالوگ هایی با چرخش سبیلی لرزان که یاد سینمای کیمیایی را در ذهن فریاد می زند، ترانه هایی عشقی از دیروز فیلمفارسی، رفاقت هایی پوشالی و شعاری، رخدادهایی آنی، شخصیت هایی که به قول دیالوگ عادل، گور به گور شده اند، بازی هایی تصنعی و تعدد لوکیشین هایی که به دنبال خودنمایی دوربین هستند. به راستی میان این همه کاراکترهای بی مورد از عروس و داماد تا موتورسواری نیکوپیشه!، چرا کسی سراغی از معلول رخدادهای فیلم که همان خواهر نگون بختِ عادل باشد، نمی گیرد؟! با تماشای چنین فیلم هایی این سوال به ذهن بی قرار رسوخ می کند که چرا باید فیلم هایی شریف که دارای ساختار محکم سینمایی بوده و با عواملی هنرمند ساخته شده اند به دالان ورودی اکران راهی نداشته باشند و فیلم هایی بی بنیان از لحاظ فنی و با مایه هایی از ابتذال به راحتی رنگ صحنه به خود بیابند. فیلم هایی که تماشای آن ها به همراه خانواده، شرم را به پیشانی باوری دغدغه مند جاری می سازد
کارگردان فیلم کلاشینکف
سعید سهیلی زاده ۱۳۳۸ در تربت حیدریه کارگردان، فیلم نامه نویس و تهیه کننده اهل ایران است.وی فعالیت هنری خود را از حوزه هنری خراسان با تئاتر و فیلم سازی آغاز کرد. او کارگردانی فیلم های سینمایی همچون گشت ارشاد، غوغا ،سهراب، مردی از جنس بلور ، توفان شن و گشت 2 را در کارنامه هنری خود دارد.
بازیگران فیلم کلاشینکف
ساعد سهیلی، رضا عطاران، فرهاد اصلانی، جمشید هاشم پور، شهرام حقیقت دوست، جواد عزتی، شقایق فراهانی، اندیشه فولادوند، سارا سهیلی، سینا سهیلی، انوش معظمی، مختار سائقی، شاپور کلهر، سیامک اشعریون، بهزاد اشکان
ساير عوامل فیلم کلاشینکف
کارگردان، تهیه کننده: سعید سهیلی/ نویسنده: سعید سهیلی، مهدی محمدنژادیان/ مدیر فیلمبرداری: فرشاد محمدی/ صدابردار: بهروز معاونیان/ چهره پرداز: محسن دارسنج/ طراح صحنه و لباس: بابک کریمی طاری/ تدوین: سپیده عبدالوهاب/ صداگذاری: محمود موسوی نژاد/ موسیقی: ناصر چشم آذر/ عکاس: مهدی دلخواسته
مشخصات فیلم کلاشینکف
- ژانر : اجتماعی، کمدی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 5.81 از 10