درباره سیلویا مورنو گارسیا
سیلویا مورنو گارسیا (متولد 25 آوریل 1981) رمان نویس ، داستان نویس ، ویراستار و ناشر مکزیکی کانادایی است. مورنو گارسیا در مکزیک بزرگ شد. پدر و مادر او هر دو در ایستگاه های رادیویی کار می کردند. او در سال 2004 به کانادا نقل مکان کرد. مورنو در سال 2016 مدرک کارشناسی ارشدش را در مطالعات علوم و فناوری از دانشگاه بریتیش کلمبیا ، ونکوور به پایان رساند. او در حال حاضر با خانواده اش در ونکوور زندگی می کند.
درباره کتاب گوتیک مکزیکی
همه چیز از وقتی شروع شد که نائومی نامه ی دیوانه واری از دخترعمو ی تازه ازدواج کرده اش دریافت کرد. دخترعمو در آن نامه درخواست کرده بود که کسی از عذابی مرموز نجاتش دهد. همسر او مردی انگلیسی و خوش تیپ است و نائومی زیاد او را نمی شناسد. نائومی بعد از دیدن نامه تصمیم می گیرد مکزیکو سیتی را ترک کند و راهی خانه ای دور در حومه ی شهر شود تا به او کمک کند. در حالی که هیچ ایده ای ندارد چه چیزی انتظارش را می کشد. او دختری جذاب، باهوش و با اراده ای تسلیم ناپذیر است. او نه از شوهر جدید دخترعمویش که در عین خطرناک و مرموز بودن، جذاب است می ترسد و نه از بزرگ خاندان و نه حتی از خود خانه که به محض این که نائومی در آن پا گذاشت، باعث شد توهم های شومی به سراغش بیاید. پشت دیوارهای این خانه اسرار زیادی پنهان گشته اند که ثروت عظیم این خانواده آن ها را از چشم های کنجکاو پنهان کرده است. اما به راستی راز پس این دیوارها چیست؟ خدمتکارها چرا حرف نمی زنند؟ اتصالات برق دقیقا چرا دچار مشکل است؟ داستان های خشن و دیوانه کننده ی این خانه چیست؟ سیلویا مورنو گارسیا (Silvia Moreno-Garcia)، نویسنده ی توانمند رمان خدایان زن و سایه، با رمانی ترس آور و مهیج بازگشته است. او با قلم پرکشش و خیره کننده ی خود شما را محسور دنیای وحشتناک و در عین حال سحرآمیز گوتیک مکزیکی (Mexican Gothic) می کند و شما برای حل معمای این خانه ی فریبنده تا پایان با او همراه می شوید. این اثر در سال 2020 منتشر شده و توانسته نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کند. نویسنده برای نوشتن این کتاب از منطقه ای مسکونی به نام مینرال دل مونته واقع در مرکز مکزیک الهام گرفته است. این منطقه ظاهر بسیار منحصربه فردی دارد.
جوایز و افتخارات کتاب گوتیک مکزیکی:
- پرفروش ترین رمان نیویورک تایمز
- بهترین کتاب ژانر ترسناک 2020 گودریدز
- نامزد نهایی جایزه ی لوکاس (جایزه ی سالانه ی ادبیات علمی تخیلی و فانتزی)
- رمان برگزیده ی سال توسط نیویورکر
- رمان برگزیده ی سال توسط ونیتی فیر
نکوداشت های کتاب گوتیک مکزیکی:
- فوق العاده... یک ماجراجویی باشکوهِ غم افزا، شبح وار، هوشمندانه و کنایه آمیز. (ویکتور لاوالی، نویسنده ی رمان بچه اشتباهی)
- گره افکنی ای وحشت آور در یک داستان کلاسیک ترسناک که در مکزیک پرزرق وبرق دهه ی 1950 رخ می دهد. (Kirkus Reviews)
- گویی یک قدرت فراطبیعی ما را وادار می کند صفحات این کتاب گوتیک هیجان انگیز را ورق بزنیم. (واشنگتن پست)
- کتابی کلاسیک در ژانر خود... جذاب، ترسناک و مبهم. همانند قهرمانش بلندپرواز و مصمم است و ارزش آشنایی دارد. (شیکاگو ریویو) اگر از خواندن رمان هایی در ژانر وحشت، گوتیک، فانتزی و تخیلی لذت می برید، این کتاب برای شماست.
قسمت هایی از کتاب گوتیک مکزیکی (لذت متن)
- برخی از راننده ها دور هم جمع می شدند، با هم سیگار می کشیدند و داستان سرایی می کردند. زوج جوان چرتشان گرفت. گذشته از این، می دانستند که تا بعد از ساعت یک نیمه شب، کسی قصد ندارد جشن را ترک کند. بنابراین این زوج جوان ساعت ده شب مهمانی را ترک کردند و در نتیجه رسم و رسومات را زیر پا گذاشتند.
- مرد جوان با اضطراب به اطراف نگاهی انداخت و فکر کرد چگونه از آنجا بروند. لباس اسب پوشیده و حالا که مجبور بودند با این لباس سنگین به شهر برگردند، به زحمت افتاده بود.
- «نوئمی» به او هشدار داده بود که می خواهد در رقابت بالماسکه برنده شود و از «لارا کوئزادا» و معشوقه اش پیشی بگیرد، بنابراین پسر جوان نیز تمام تلاشش را به کار برد، که البته اکنون با توجه به این که همراهش آنطور که گفته بود لباس نپوشیده بود، کارش کاملا اشتباه به نظر می رسید.
در بخشی از کتاب گوتیک مکزیکی می خوانیم:
و حالا نوئمی ترسیده بود، معنای وحشت را درک کرد، کف دستانش را بالا آورد تا مأیوسانه از خود دفاع کند. دستی روی بازویش نشست و او را از جا پراند. ویرجیل گفت: «نوئمی.» و او سریع نگاهی به پشت سرش انداخت و به ویرجیل پشت کرد، سعی کرد بفهمد چه اتفاقی افتاده است. او وسط راهرو ایستاده بود و ویرجیل هم که چراغی در دست راست داشت مقابلش قرار داشت. چراغی بلند و پر نقش و نگار بود، و شیشه اش سبز شیری رنگ. نوئمی بی هیچ حرفی به او خیره شد. آن موجود طلائی تا چند لحظه پیش آن جا بود، اما اکنون رفته بود! رفته بود و ویرجیل به جایش ایستاده بود، و ردای مخملین مجللی که طرح تاک هایی طلایی در امتدادش بالا رفته بود به تن داشت. نوئمی لباس خواب به تن داشت. باید بخشی از لباسی زنانه باشد، اما نوئمی بالاپوش را به تن نکرده بود. بازوانش برهنه بودند. حس کرد عریان است و سردش شد. بازوانش را مالید. نوئمی پرسید: «چه اتفاقی داره می افته؟»
ویرجیل دوباره تکرار کرد: «نوئمی» نامش را به نرمی بر زبان جاری کرد، مانند یک تکه ابریشم.
«داشتی تو خواب راه می رفتی. نباید یک خوابگرد رو بیدار کرد. می گن باعث میشه به شخص خوابگرد شوک شدیدی وارد بشه. ولی نگران بودم به خودت صدمه بزنی. ترسوندمت؟»
نوئمی متوجه سوال او نشد. یک دقیقه ای طول کشید تا متوجه شود او چه می گوید.
نوئمی به سر ویرجیل نگاه کرد. «نه. این غیرممکنه. سال هاست که این طور نشدم. نه از زمان کودکی.»
«شاید متوجه اش نشدی.»
شناسنامه کتاب گوتیک مکزیکی
- نویسنده: سیلویا مورنو گارسیا
- مترجم: سمانه تیموریان
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر روزگار
- تعداد صفحات: 412
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.