درباره کتاب یک به یک
کتاب یک به یک یا همان one by one تریلری هیجان انگیز از روث ور است که اولین بار در سپتامبر سال ۲۰۲۰ منتشر شد و مانند بسیاری از کتاب های این نویسنده در فهرست پرفروش ترین های نیویورک تایمز قرار گرفت.کتاب از زبان دو نفر از افرادی که در این محل هستند روایت شده است، نفر اول ارین، یکی از خدمتکاران کلبه و دیگری زنی به نام لیز که یکی از همراهان گروه است. این روایت دوگانه داستان را کمی پیچیده تر و هیجان آن را بیشتر کرده است. روث ور با گفتن داستان از دو زاویه ی دید آن را شبیه پازلی طراحی کرده که قدم به قدم کامل می شود و به همین دلیل است که خواننده قدرت زمین گذاشتن کتاب را نخواهد داشت.این کتاب تاکنون به چندین زبان مختلف برگردانده شده و خوانندگان بی شماری در سراسر دنیا دارد.
خلاصه کتاب یک به یک
داستان کتاب داستان سفر یک گروه کوچک کاری که بنیان گذاران، سهام داران و هسته ی اصلی یک اپلیکیشن مشهور هستند به یک کلبه در ارتفاعات آلپ است. این گروه تصمیم گرفته اند تعطیلات خود را در این محل بگذرانند و به اسکی بروند. صبح روز اول این گروه برای اسکی می روند اما اتفاقات آن چنان که آن ها می خواهند پیش نمی روند. این گروه درحالی که یک نفر را گم کرده اند برمی گردند اما تراژدی بعدی در راه است. بهمن، همه چیز را زیر خود فرو می برد و گروه گیر می افتند. در ادامه این تراژدی با مرگ افراد دیگری از این تیم شکل ترسناک تری به خود می گیرد.
درباره نویسنده کتاب یک به یک
روث ور (زاده سال ۱۹۷۷ میلادی) پدیدآور، رمان نویس، نویسنده، آموزگار، پیشخدمت، و کتاب فروش اهل بریتانیا است. عمده شهرت وی به سبب خلق رمان های هیجانی و روانشناسی است. کتاب های مشهور وی عبارت هستند از در یک جنگل تاریک تاریک (۲۰۱۵)، زنی در کابین ۱۰ (۲۰۱۶)، بازی دروغ (۲۰۱۷) و همین طور مرگ خانم وستاوی (۲۰۱۸). در کتاب های جنایی او، سبک نوشتن ور با سبک آگاتا کریستی مقایسه می شود. شخصیت های اصلی ور معمولا زنان عادی هستند که خود را در شرایط خطرناک شامل جنایت، پیدا می کنند. ور و کریستی هر دو زمینه و موقعیت هایی را انتخاب می کنند که باعث ایجاد حس ترس و وحشت می شود که شخصیت های آنها را به سمت پارانویا سوق می دهد و غالباً در نتیجه با خشونت واکنش نشان می دهند.

درباره مترجم کتاب یک به یک
شادی حامدی آزاد، متولد ۱۳۵۹ تهران است؛ می گوید: نوجوان بودم که برای نخستین و آخرین بار داستانی نوشتم؛ داستانی علمی- تخیلی که همان زمان در مجلة جوانان از روزنامة اطلاعات منتشر شد. آن زمان به شدت تحت تأثیر داستان «هوشمندان سیارة اوراک» نوشتة خانم فریبا کلهر بودم. داستان من هم حال وهوایی مانند آن کتاب داشت و حتی اسم بعضی از شخصیت های محبوبم در آن کتاب را برای داستان خودم انتخاب کرده بودم! خواندن کتاب هایی از این دست و نیز سری کتاب های آیزاک آسیموف (مجموعه کتاب های علم به زبان ساده) و زندگی نامة ویلیام هرشل مرا در همان سنین نوجوانی به علم نجوم علاقه مند کرد. نجوم را در کلاس های رصدخانة زعفرانیة تهران و نیز با خواندن ماهنامة نجوم پی گرفتم. در رصدخانة زعفرانیه و ماهنامة نجوم دوره های مختصری در ترجمة متن های علمی گذراندم. سپس در رشتة طراحی صنعتی وارد دانشگاه هنر تهران تحصیل کردم و هم زمان همکار تحریریة ماهنامة نجوم شدم. بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه، دورة ویرایش و ترجمه را زیر نظر استادان ممتاز این رشته در مرکز نشر دانشگاهی طی کردم.
کتاب یک به یک برای چه کسانی مناسب است؟
روث ور یک نویسنده ی فوق العاده است. آن هم برای کسانی که به معما علاقه دارند. او داستان هایی نوشته که خوانندگانش را درگیر خودش می کند و نمی گذارند کتاب را زمین بگذارید. رمان یک به یک یکی از همین کتاب هاست. این کتاب پر از لحظات رعب آور است و تصورش مو را به تن آدم راست می کند. شخصیت های کتاب به خوبی پرداخت شده اند و نمی شود حدس زد پشت هر صورت، چه شخصیتی خفته است. روث ور داستانی نوشته که قابل حدس نیست و می تواند لحظاتی مفرح برای خواننده ایجاد کند. این داستان را بخوانید و به همه ی آن هایی که فکر می کنید از قصه لذت می برند پیشنهاد کنید.
قسمتی از کتاب یک به یک
ریک و توفر به هم نگاه می کنند و مطمئن نیستم به چه فکر می کنند. همچنان، تایگر کسی است که برای کشتن آنی بهترین فرصت را در اختیار داشته و این حقیقتی انکارناپذیر است. آن ها، دوتایی، در اتاقی با در قفل بودند و یکی شان صبح بیدار نشده بود. ولی با این حال، تایگر درباره ی آخرین حرف های آنی خیلی قاطع و مطمئن بود، حرف هایی که در حقیقت شک و شبهه ها را از توفر برمی گرداند؛ این کار از یک قاتل بعید و عجیب بود. در ضمن توفر و ریک، هر دو مردان قوی هیکل و قد بلندی بودند و وزن هرکدامشان شاید دوبرابر تایگر بود. اگر تایگر قاتل بود، ناممکن به نظر می رسید که بتواند حتی یکی از آن ها را هم از سر راه بردارد، چه برسد به دوتایشان باهم. از سوی دیگر - و من می دیدم که ریک و توفر در ذهنشان به این موضوع فکر می کردند - اگر یکی از آن دو قاتل بود، بهتر نبود نفر سومی شاهد باشد؟
ناگهان، به ذهنم رسید که استدلال هایم چقدر سوررئال است و خنده ای عصبی و کوتاه سر دادم و بعد، بلافاصله دستم را روی دهانم گذاشتم.
ریک به سمت من برگشت و با اخم گفت: «چی گفتی؟» و من سرم را به نفی تکان دادم. از چشم هایم اشک جاری است، اما نمی توانم بگویم چرا.
«هیچی ببخشید من رو نشنیده بگیرین»
توفر که فکرهایش را کرده، به تندی به تایگر می گوید: «باشه می تونی بیای.»
«ریک». همه به سمت صدا برمی گردیم که از بالا می آید. میرانداست که از پلکان مارپیچی پایین می آید. صورتش بی رنگ اما قاطع است. ناگهان چهره ی ریک گرفته می شود. می داند منتظر چه باشد از همین الان، دارد سرش را به نفی تکان می دهد.
میراندا می گوید: «ریک، تو نباید این کار رو بکنی.» به نظر می رسد صدای لرزانش درهم شکسته به گوش می رسد.
شناسنامه کتاب یک به یک
- نویسنده: روث ور
- مترجم:شادی حامدی آزاد
- انتشارات: نشر نون
- تعداد صفحات:408
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
معرفی کتاب چرخش کلید اثر روث ور










































