معرفی کتاب چرخش کلید اثر روث ور

  سه شنبه، 16 آذر 1400   زمان مطالعه 4 دقیقه
معرفی کتاب چرخش کلید اثر روث ور
وقتی روان کین (دختر داستان) کاملا به دنبال چیز دیگری در آگهی های کار می گردد، با اگهی دعوت به کاری مواجه می شود که به نظر می رسد امتحان کردنش بد نباشد. یک آگهی پرستاری از کودک با حقوق فوقعالاده خوب. و وقتی روان کین به خانه هیتثر بری می رسد با خانه ای گرانقیمت و مجهز به سیستم تماما هوشومند رو به رو می شود که در بلندی های زیبای اسکاتلند قرار دارد...

درباره کتاب چرخش کلید

کسی چه می داند شاید در پس یک اتفاق خوش آیند بلایی شوم نهفته باشد. نویسنده ی معروف روث ور در کتاب چرخش کلید که از پرفروش ترین آثار نیویورک تایمز به شمار می آید، ماجرای یک قتل بی رحمانه، و متهمی که معتقد است به اشتباه مقصر شناخته شده را روایت می کند.کتاب چرخش کلید (The Turn of the Key) مانند دیگر آثار این نویسنده ی معروف و خبره در ژانر معمایی و جنایی، اثری بسیار پرکشش و جذاب است. تا جایی که علاقه مندان نوشته های روث ور آن را بهترین کتاب او می دانند.

خلاصه کتاب چرخش کلید

داستان این رمان جذاب در مورد دختری به نام روئن است. روزی او در حالی که در اینترنت پرسه می زد ناگهان با یک آگهی کار مواجه می شود. روئن با وجود اینکه که اصلا به دنبال کار نبود اما با دیدن شرایط ویژه ی این آگهی، آن را تا انتها می خواند. خانواده ای به نام الین کورت برای فرزندانشان به دنبال پرستاری با تجربه می گردند.در متن نامه نوشته شده بود که والدین این خانواده شاغل هستند و برای فرزندانشان که در سنین مختلفی به سر می برند به دنبال پرستاری می گردند که بتواند از پس تمام کارها برآید و همچنین با دور افتاده بودن خانه شان مشکلی نداشته باشد. چیزی که روئن را مشتاق به فرستادن رزومه کرد، حقوق بالایی بود که خانواده کورت برای این پرستار در نظر گرفته بودند.روئن در کمال ناباوری در مصاحبه این کار پذیرفته شد و زمانی که پا به خانه ی آنان گذاشت از میزان رفاه و امکانات و تکنولوژی محل کارش به وجد آمد. او در حالی برای این قبولی ابراز خوشحالی و خرسندی می نمود که نمی دانست چندی بعد به جرم قتل یکی از کودکان آن خانه محاکمه خواهد شد. اما به راستی این قتل کار چه کسی است؟

درباره نویسنده کتاب چرخش کلید

روث ور (زاده سال ۱۹۷۷ میلادی) پدیدآور، رمان نویس، نویسنده، آموزگار، پیشخدمت، و کتاب فروش اهل بریتانیا است. عمده شهرت وی به سبب خلق رمان های هیجانی و روانشناسی است. کتاب های مشهور وی عبارت هستند از در یک جنگل تاریک تاریک (۲۰۱۵)، زنی در کابین ۱۰ (۲۰۱۶)، بازی دروغ (۲۰۱۷) و همین طور مرگ خانم وستاوی (۲۰۱۸). در کتاب های جنایی او، سبک نوشتن ور با سبک آگاتا کریستی مقایسه می شود. شخصیت های اصلی ور معمولا زنان عادی هستند که خود را در شرایط خطرناک شامل جنایت، پیدا می کنند. ور و کریستی هر دو زمینه و موقعیت هایی را انتخاب می کنند که باعث ایجاد حس ترس و وحشت می شود که شخصیت های آنها را به سمت پارانویا سوق می دهد و غالباً در نتیجه با خشونت واکنش نشان می دهند.

روث ور

جوایز و افتخارات کتاب چرخش کلید

  • کتاب پرفروش نیویورک تایمز
  • کتاب پرفروش یو اس ای تودی
  • کتاب پرفروش لس آنجلس تایمز
  • نامزد جایزه گودریدز در ژانر ترسناک و معمایی
  • بهترین کتاب آمازون در ماه آگوست 2019

نکوداشت های کتاب چرخش کلید

  • تعلیق خالص، از اولین صفحه جذاب و تا آخرین لحظه تکان دهنده. (ارین کلی)
  • روث ور را آگاتا کریستی نسل ما می نامند... چرخش کلید بسیار خواندنی است. شما از آن بسیار لذت خواهید برد. (دیوید بالداچی)
  • همه کتاب های روث ور وحشتناک و عمیقاً اسرارآمیز بوده اند، به عبارت دیگر… عالی! اما من فکر می کنم این ممکن است بهترین کتاب او باشد. (سایت Get Literary)

کتاب چرخش کلید برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به کتاب های معمایی و جنایی علاقه مند هستید این اثر محبوب را از دست ندهید.

قسمتی از کتاب چرخش کلید

یک روز، به دست شویی رفتم و چشمم افتاد به زنی که از دور به سمتم می آمد. موهایش را مثل بقیه سفت پشت سرش بسته بود، چشم هایش مثل دو تکه سنگ بودند و صورتش بی حس، سخت و رنگ پریده بود. اولش، فکر کردم، آه خدایا! خیلی قاتی به نظر می آد. یعنی چی می خواد؟ بعد، فکر کردم، شاید بهتر باشه برم اون یکی دست شویی. و بعد، فهمیدم. روی دیوار روبه رویی آینه بود. آن زن خودم بودم.

قاعدتاً باید شوک عظیمی برایم می بود؛ فهمیدن اینکه اصلاً هم فرق نداشتم، بلکه زن دیگری بودم غرق شده در این نظام بی روح. ولی عجیب اینکه اتفاقاً کمکم کرد. البته، هنوز هم کامل اینجا جا نیفتاده ام. هنوز هم «دخترِ انگلیسی» هستم و همه شان هم می دانند برای چه این تویم. توی زندان، آدم هایی را که به بچه ها آزاری رسانده باشند دوست ندارند، آقای رِکسَم. احتمالاً این را می دانید. مسلماً بهشان گفته ام که حقیقت ندارد؛ اتهامی که بهم زده شده. ولی آن ها نگاهم می کنند و می دانم به چه فکر می کنند؛ همه همین رو می گن.

و می دانم. می دانم که شما هم به همین فکر می کنید. همین را می خواستم بگویم. اگر مشکوک باشید، درکتان می کنم. هر چه باشد، پلیس را که نتوانستم متقاعد کنم. حالا هم که اینجایم، بدون وثیقه. لابد باید مجرم باشم. ولی حقیقت ندارد. و حالا صد و چهل روز وقت دارم تا شما را متقاعد کنم. تنها کاری که باید بکنم گفتن حقیقت است، نه؟ فقط باید از اولش شروع کنم و ادامه دهم شفاف و با آرامش تا به انتها برسم. و همه چیز از آن آگهی شروع شد.

شناسنامه کتاب چرخش کلید


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها