معرفی کتاب خانه‌ای در شیراز اثر آگاتا کریستی

  شنبه، 08 آبان 1400   زمان مطالعه 7 دقیقه
معرفی کتاب خانه‌ای در شیراز اثر آگاتا کریستی
کارآگاه‌های خصوصی شخصیت‌های جذابی هستند و آگاتا کریستی نویسنده‌ای است که در طراحی این شخصیت‌ها بسیار موفق عمل کرده است. او علاوه بر کارآگاه‌های معروفی مانند پوآرو و خانم مارپل شخصیت‌های دیگری مانند پارکر پاین را آفریده است که در کار خودشان خبره‌اند.

درباره کتاب خانه ای در شیراز

کتاب خانه ای در شیراز یکی از مجموعه داستان های آگاتا کریستی است که نام اصلی آن «parker pyne investigate» یا «تحقیقات پاکر پاین» است و در سال ۱۹۳۴ منتشرشده است. این مجموعه ۱۲ داستان دارد که نام یکی از آن ها «خانه ای در شیراز» است و جنایتی را روایت می کند که در ایران اتفاق افتاده است. مترجمان ایرانی برای ایجاد جذابیت بیشتر برای مخاطب فارسی زبان نام این تک داستان را روی کل مجموعه گذاشته اند.در این مجموعه داستان برخلاف سایر داستان های کریستی خبری از کارآگاه های معروف نیست و پارکر پاین است که ماجراهای مختلفی را حل می کند. او در این کتاب به سرزمین هایی مانند دمشق، بغداد، ایران و مصر سفر می کند و در هر شهر با ماجرای متفاوتی روبه رو می شود.

خلاصه کتاب خانه ای در شیراز

در شهر شیراز او با خلبان جوانی آشنا می شود که از او زن انگلیسی به نام خانم ایسترکر و خدمتکارش موریل کینگ حرف می زند. موریل مرده است و خانم ایسترکر در شیراز در یک عمارت زندگی می کند و حاضر نیست به انگلستان برگردد. او زنی است که به دیوانگی مشهور است و نوعی سابقه ی جنون در خانواده اش نیز وجود دارد. پارکر پاین در این ماجرا متوجه چیز عجیبی می شود و با پیگیری ماجرا پرده از رازی عجیب برمی دارد.کتاب خانه ای در شیراز توانست توجه های زیادی را به خود جلب کند و به چندین زبان مختلف برگردانده شد اما کریستی دیگر از پارکر پاین در داستان هایش صحبت نکرد و این آخرین مجموعه داستان با حضور این کارآگاه خصوصی جذاب است.

درباره نویسنده کتاب خانه ای در شیراز

آگاتا کریستی، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود.آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند.آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می کرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته های او داشته است: بسیاری از قتل هایی که در کتاب هایش رخ می دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می گیرند.در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می کرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامه ها در این مورد جاروجنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتا در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیرا شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد، کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه ی روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی شده بوده است. آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستان شناسی به نام سر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوان تر بود، ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی که او از آن ها دیدن می کرد را می توان در بیشتر داستان هایش که وقایع آن ها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می دهند، دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی های عشقی خارج از ازدواج مالووان، مدتی نسبتا طولانی دوام بیاورد.

آگاتا کریستی

ترجمه ی کتاب خانه ای در شیراز به فارسی

داستان های آگاتا کریستی به صد و سه زبان مختلف برگردانده شده اند او در ایران نیز طرفداران زیادی دارد و ترجمه و انتشار کتاب هایش هنوز هم در ایران ادامه دارد. «خانه ای در شیراز» یکی از کتاب های اوست که مخاطبان ایرانی استقبال زیادی از آن کرده اند. بهزاد بشارت و فائزه اسکندری این کتاب را به فارسی برگردانده اند. ترجمه ی فائزه اسکندری از «خانه ای در شیراز» را انتشارات هرمس در مجموعه کارآگاه منتشر کرده است.

چرا باید کتاب خانه ای در شیراز را خواند؟

آگاتا کریستی نویسنده ای است که داستان هایش ارزش خواندن را دارد. او کسی است که روایت کردن جنایت به شکلی خواننده آن را دنبال کند به خوبی بلد است. او می تواند جزئیات را به زیبایی کنار هم بچیند و موجب لذت خواننده شود. کتاب خانه ای در شیراز علاوه بر بعد جنایی ماجرا لذت دوچندانی برای خواننده ی ایرانی دارد زیرا او در داستان «خانه ای در شیراز» به تعدادی از آثار تاریخی ایران مانند کتیبه بیستون در همدان و آرامگاه حافظ در شیراز اشاره می کند که داستان را برای مخاطب ایرانی جذا ب تر می کند. آگاتا کریستی در زندگی اش سه بار به ایران سفر کرد و شهر شیراز توجه او را بسیار به خود جلب کرده بود. او در مصاحبه ای درباره ی شیراز گفته بود: «شیراز یک زمرد زیباست.»جالب است بدانید مسیر سفر پارکر پاین در کتاب «خانه ای در شیراز» که از شهرهایی مانند دمشق، بغداد، تهران، شیراز و. می گذرد در حقیقت مسیر سفری است که خود آگاتا همراه همسرش به این مناطق داشته و او آن را به شکل یک داستان جنایی خواندنی برای مخاطبش درآورده است. می توانید هرکدام از داستان های این کتاب را یک شب بخوانید و همراه پارکر پاین از لندن تا کناره ی رود نیل ماجراجویی کنید.

قسمتی از کتاب خانه ای در شیراز

«کاغذ خیلی کثیفی بود. با تنبلی بازش کرد. چند خط اول را که خواند رنگش پرید و مجبور شد برای نگه داشتن خودش دستش را به جایی بگیرد. دستخط خارجی بود ولی زبان متن انگلیسی بود. خانم محترم پسر شما در مکانی فوق سر ی اسیر ما شده است. اگر صادقانه از دستوراتی که به شما داده می شود اطاعت کنید هیچ آسیبی به عالی جناب نخواهد رسید. ما برای آزادی او ده هزار پوند استرلینگ پول می خواهیم. اگر در این مورد با صاحب هتل یا پلیس یا هر کس دیگری صحبت کنید پسرتان کشته خواهد شد. به این نامه خوب فکر کنید. فردا مکان و چگونگی تحویل پول به اطلاعتان می رسد. اگر اطاعت نکنید گوش های عالی جناب جوان بریده شده و برایتان ارسال خواهد شد و اگر روز بعد همچنان اطاعت نکرده باشید پسرتان کشته خواهد شد. یک بار دیگر تأکید می کنیم که این تهدید توخالی نیست. بهتر است خانم خوب فکرهایشان را بکنند و مهمتر از همه در این مورد سکوت اختیار کنند. دیمیتریوس ابروسیاه وضعی که زن بیچاره با خواندن این نامه پیدا کرد معلوم است. با این که متن نامه کودکانه و مضحک بود، ولی احساس خطر بزرگی را در او برانگیخت. ویلارد، پسرش، پسر عزیزدردانه اش، ویلارد جدی و حساسش. باید همان لحظه می رفت پیش پلیس. باید همه را باخبر می کرد. ولی اگر این کار را می کرد. شاید... بر خود لرزید».

زن بلند قدی که پالتو پوست پوشیده بود، راسته سکوی گاردولیون را گرفته و دنبال باربری که چمدان های سنگینش را برایش حمل می کرد، راه افتاده بود.

کلاه بافتنی قهوه ای تیره ای بر سر داشت که یک چشم و گوشش را هم پوشانده بود. از سمت مقابل نیمرخی زیبا و موهای طلایی رنگی که دور گوش خوش فرمش حلقه شده بود دیده می شد. آمریکایی بود و درمجموع زنی بسیار زیبا. هنگامی که از جلو واگن درجه یک قطار رد می شد چند نفر برای دیدنش سر برگرداندند.

پلاکهای بزرگ کنار واگنها نصب شده بود.

پاریس- آتن، پاریس- بخارست، پاریس- استانبول

نزدیک آخرین اسم، باربر ناگهان ایستاد. تسمه هایی را که چمدان ها را به هم نگاه می داشت باز کرد و چمدان ها پخش زمین شد.

-همین جاست، مادام.

مأمور واگن های خوب قطار کنار پله ایستاده بود. جلو آمد و چون تحت تأثیر حالت اشرافی او کت خزی که بر تن داشت قرارگرفته بود با احترام گفت:

-عصر بخیر، مادام.

زن بلیت واگن تخت خواب دار را که از کاغذی نازک بود، داد دستش.

-شماره شش. از این طرف.

-مأمور با چابکی از قطار بالا رفت و خانم هم دنبالش راه افتاد. پشت سر مأمور قطار که از راهرو بالا می رفت نزدیک بود به مرد تنومندی بخورد که از کوپه کنار کوپه خودش بیرون می آمد. لحظه ای صورت بزرگ و آرام و چشم های مهربان مرد را دید.

-همین جاست، مادام.

مأمور قطار کوپه را نشان داد. پنجره را بالا برد و به باربر علامت داد. کارمندی دون پایه تر اسباب و اثاثیه را داخل کوپه آورد و سرجایش گذاشت. زن نشست.

شناسنامه کتاب خانه ای در شیراز


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها