درباره کتاب خانم دلوی
کتاب خانم دلوی نوشته ی ویرجینیا وولف نویسنده ی انگلیسی است. این کتاب برای نخستین بار در سال 1925 منتشرشده است و بلافاصله بعد از انتشارش به یکی از پرمخاطب ترین کتاب های وولف تبدیل شد و فروش خوبی داشت. ویرجینیا وولف در مقدمه ی کتاب خانم دلوی می نویسد: «برای نویسنده حرف زدن درباره کارش دشوار و شاید ناممکن است. هرچه داشته که بگوید، به کامل ترین و بهترین وجهی که در توانش بوده، در متن خود کتاب گفته است. اگر نتوانسته همان جا منظور خود را برساند، خیلی بعید است بتواند در چند صفحه مقدمه یا مؤخره این کار را بکند. و ذهن نویسنده ویژگی غریب دیگری هم دارد که باز برای پیشگفتار نوشتن مساعد نیست. ذهن او با مولودش همان قدر نامهربان است که گنجشک ماده با جوجه هایش. همین که جوجه ها بتوانند پرواز کنند، باید پرواز کنند؛ و زمانی که پرپرزنان از لانه بیرون می پرند. مرغ مادر شاید به فکر تخم گذاری بعدی است. به همین ترتیب، وقتی کتابی چاپ و منتشر می شود، دیگر به نویسنده اش تعلق ندارد؛ آن را به دیگران می سپارد.»
خلاصه کتاب خانم دلوی
کتاب خانم دلوی از دو بخش اصلی تشکیل شده است. نخستین بخش این کتاب خانم دلوی در خیابان باند و بخش دوم آن نخست وزیر نام دارد. شایان ذکر است که فرزانه طاهری به عنوان مترجم کتاب نقد ها و اطلاعات مفیدی هم در این کتاب گذاشته است که این مطالب خواندن کتاب را بسیار دل نشین تر و جذاب تر می کند.
درباره نویسنده کتاب خانم دلوی
آدلاین ویرجینیا وولف، زاده ی ۲۵ ژانویه ۱۸۸۲ و درگذشته ی ۲۸ مارس ۱۹۴۱، بانوی رمان نویس، مقاله نویس، ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی بود که آثار برجسته ای چون خانم دالووی (۱۹۲۵)، به سوی فانوس دریایی (۱۹۲۷) و اتاقی از آن خود (۱۹۲۹) را به رشته ی تحریر درآورده است.پدرش، لسلی استیون، منتقد برجسته آثار ادبی عصر ویکتوریا و از فیلسوفان مشهور لاادریگرا بود. اگرچه برادران او برای تحصیل به کمبریج فرستاده شدند، او تحصیلات رسمی دریافت نکرد و در منزل معلم خصوصی داشت. ویرجینیا از کتابخانه ی غنی پدر بهره بسیاری برد و از جوانی دیدگاه های ادبی خود را که متمایل به شیوه های بدیع نویسندگانی چون جیمز جویس، هنری جیمز و مارسل پروست بود، در مطبوعات به چاپ می رساند.از دست دادن ناگهانی مادرش در سیزده سالگی و به دنبال آن درگذشت خواهر ناتنی اش دو سال بعد منجر به اولین حمله ی از رشته حمله های عصبی ویرجینیا وولف شد. با وجود این بین سال های ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۱، موفق شد در دانشکده زنان کالج سلطنتی لندن درس هایی (گاه تا حد مدرک) در زبان یونانی، لاتین، آلمانی و تاریخ بگذراند که مقدمات آشنایی او را با بعضی از پیشگامان مدافع آموزش زنان مانند کلارا پیتر، جرج وار و لیلیان فیتفول فراهم کرد. دومین حمله ی عصبی او پس از مرگ پدرش در ۱۹۰۴ بود. در این دوران برای اولین بار دست به خودکشی زد و سپس بستری شد.ویرجینیا پس از مرگ پدرش در ۲۲ سالگی اش (سال ۱۹۰۴)، بعد از آنکه توانست از زیر سلطه برادر ناتنی اش جورج داک ورت آزاد شود، استقلال تازه ای را تجربه کرد. برپایی جلسات بحث دوستانه همراه خواهرش ونسا و برادرش توبی و دوستان آن ها تجربه ی نو و روشنفکرانه ای بود. در این جلسه ها سر و وضع و جنسیت افراد مهم نبود بلکه قدرت تفکر و استدلال آن ها بود که اهمیت داشت. علاوه بر این، ویرجینیا همراه خواهر و برادرش به سفر و کسب تجربه نیز می پرداخت. استقلال مالی ویرجینیا در جوانی و پیش از مشهور شدن، از طریق ارثیه ی مختصر پدرش، ارثیه ی برادرش، توبی که در سال ۱۹۰۶ بر اثر حصبه درگذشت و ارثیه ی عمه اش، کارولاین امیلیا استیون (که در کتاب اتاقی از آن خود بدان اشاره کرده است) به دست آمد.او در سال ۱۹۱۲ با لئونارد وولف کارمند پیشین اداره دولتی سیلان و دوست قدیمی برادرش ازدواج کرد و همراه با همسرش انتشارات هوکارث را در سال ۱۹۱۷ برپا کردند؛ انتشاراتی که آثار نویسندگان جوان و گمنام آن هنگام (از جمله کاترین منسفیلد و تی.اس. الیوت) را منتشر کرد.ویرجینیا وولف طی جنگ های جهانی اول و دوم بسیاری از دوستان خود را از دست داد که باعث افسردگی شدید او شد و در نهایت در تاریخ (۲۸ مارس ۱۹۴۱) پس از پایان آخرین رمان خود به نام بین دو پرده نمایش، خسته و رنجور از رویدادهای جنگ جهانی دوم و تحت تأثیر روحیه ی حساس و شکننده ی خود، با جیب های پر از سنگ به «رودخانه اوز» در «رادمال» رفت و خود را غرق کرد.

ترجمه کتاب خانم دلوی به فارسی
ویرجینیا وولف به عنوان یکی از مهم ترین نویسندگان قرن بیستم شناخته می شود و آثارش به بیشتر از پنجاه زبان زنده ی دنیا ترجمه شده است. در ایران هم مترجمان زیادی آثار او را ترجمه کرده اند؛ صفورا نوربخش، علی ده باشی، خجسته کیهان، فرزانه طاهری، مهدی غبرائی، صالح حسینی، سهیل سمی، فرهاد بدری زاده تعدادی از این مترجمان هستند.کتاب خانم دلوی که درگذشته بانام های خانم دالاوی و خانم دالووی هم منتشرشده است، توسط فرزانه طاهری ترجمه شده است. فرزانه طاهری مترجم ایرانی متولد 1337 است، فرزانه طاهری همسر هوشنگ گلشیری است و بنیان گذار بنیاد هوشنگ گلشیری هم شناخته می شود. او تاکنون کتاب های زیادی را ترجمه کرده است ازجمله ی این کتاب ها می توان به مرد صدساله ای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد، مسخ و درباره ی مسخ، کلیسای جامع، در دل گردباد، فرهنگ توصیفی روان شناسی و خانم دلوی اشاره کرد.
کتاب خانم دلوی مناسب چه کسانی است؟
تعیین دسته یا گروهی مشخص برای خوانندگان این کتاب کار سخت و دشواری است. کتاب خانم دلوی را می توانید برای عزیزانتان هدیه بخری زیرا بدون شک داستان جذابش آن ها را علاقه مند به خوانش کتاب می کند. این کتاب همچنین می تواند گزینه ی مناسبی برای دانشجویان و دانش آموختگان ادبیات باشد.
قسمتی از کتاب خانم دلوی
خانم دَلُوِی گفت که گل را خودش می خرد. آخر لوسی خیلی گرفتار بود. قرار بود درها را از پاشنه در آورند، قرار بود کارگران رامپِلمِیِر بیایند. خانم دَلُوِی در دل گفت، عجب صبحی – دل انگیز از آن صبح هایی که در ساحل نصیب کودکان می شود. چه چکاوکی! چه شیرجه ای! آخر همیشه وقتی همراه با جیر جیر ضعیف لولاها، که حال می شنید، پنجره های قدی را باز می کرد و در بورتن به درون هوای آزاد شیرجه می زد، همین احساس به او دست می داد.
اما صدایش می کردند؛ برگ ها زنده بودند؛ درختان زنده بودند. و برگ ها که با میلیون ها رشته به تن او، آنجا بر نیمکت، متصل بودند، بالا و پایین می بردندش؛ شاخه که دست دراز کرد، او هم چنین کرد. گنجشکانی که بال بال می زدند، در آبنمای مضرّس بلند می شدند و فرود می آمدند، بخشی از این نقش بودند؛ سفید و آبی، پشتِ میله میله شاخه های سیاه. اصوات هارمونی ای از پیش اندیشیده می ساختند؛ سکوت های میان آن ها به اندازه ی صداها معنا داشت. کودکی گریه کرد. در دورها بوقی چنان که مقرّر بود به صدا در آمد. همه ی اینها با هم به معنای میلادِ دینی تازه بود.
او در نظر پیتر، احساساتی به نظر می رسید. همین طور هم بود. چرا که به این نتیجه رسیده بود که تنها چیزی که ارزش گفتن دارد، احساسات آدم است. باهوش بودن احمقانه بود، آدم باید خیلی ساده احساسش را بیان می کرد.
هر جور که بود در خیابان های لندن، در جزرومد چیزها، این جا و آن جا، او خود باقی می ماند؛ پیتر باقی می ماند. در یکدیگر می زیستند و یقین داشت که او خود جزوی از درخت های خانه است؛ از منزل آن جاست. زشت و صداهای ناشناس، درحالی که تکه تکه می شد، جزوی از مردمی بود که هرگز با ایشان برخورد نکرده بود؛ مثل مه میان مردمی که بهتر از هرکس می شناخت، گسترده شده بود و آن مردم او را بر شاخه های خود برمی افراشتند بدان گونه که دیده بود درختان مه را بالا می برند؛ اما زندگیِ او، خود او، چنان پهن و دور می گسترد. در آن لحظه که پشت شیشه های مغازه هچارد نگاه می کرد خواب چه چیز را می دید؟ کوشش داشت چه چیز را بازیابد؟ چه تصویری از سپیده صبح در خارج شهر، هم چنان که در کتابی که بازمانده بود می خواند: دیگر از گرمای آفتاب مترس / یا از غوغای زمستان خشمگین! این دوران پیرسال تجربه جهان در همه ایشان، همه مردان و زنان، چاهی از اشک پدید آورده بود. اشک ها و غم ها، شجاعت و طاقت. ظاهری به غایت راست و پشت کرده به لذات زندگی…!
آدمى نبود که درباره ى هیچ کس بگوید اینطور است یا آن طور است. سخت احساس جوانى مى کرد؛ و در عین حال پیرى. مثل یک چاقو بود که چیزها را مى برید و از میانشان مى گذشت؛ در عین حال انگار بیرون بود و به داخل نگاه مى کرد. همانطور که تاکسى ها را تماشا مى کرد همان حس دائمى را داشت که بیرون است، در جایى دور، نزدیک دریا و تنها؛ همیشه به نظرش مى آمد که زندگى کردن، ولو براى یک روز، بسیار بسیار پرخطر است.
شناسنامه کتاب خانم دلوی
- نویسنده: ویرجینیا وولف
- ترجمه: فرزانه طاهری
- انتشارات: نیلوفر
- تعداد صفحات: ۴۳۰
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی خانم دلوی
- گوینده: آنالی طاهریان
- ناشر صوتی:آوانامه
- مدت:۱۰ ساعت و ۴۰ دقیقه
معرفی کتاب ایلیاد اثر هومر









































