درباره کتاب من یک نجات یافته ام
یک روز ناگهان به شما می گویند سرطان دارید! چه حالی می شوید؟
اغلب افراد بعد از شنیدن این خبر به این فکر می کنند که چه زمانی خواهند مرد. افکاری که در آن لحظه ی ویرانگر از سرشان می گذارد تقریبا شبیه به هم هستند؛ «آیا درد خواهم کشید؟ آیا مرگم دردناک خواهد بود؟ چه بر سر خانواده ام خواهد آمد؟» و متأسفانه سخت ترین سؤالی که در ذهن تمام بیماران سرطانی شکل می گیرد و هیچ کس جوابی برایش ندارد این است: چرا من؟»
با وجود اینکه دلایل شناخته شده ی زیادی مانند مصرف دخانیات، عادت های غذایی ناسالم، ورزش نکردن، عفونت های ویروسی و عوامل محیطی و ژنتیکی برای سرطان وجود دارد اما متأسفانه دلایل ناشناخته ای هم برای آن باقی است. همه این موضوع را می دانیم که اگر زندگی ناسالمی داشته باشیم احتمال مبتلا شدن به سرطان در ما بیشتر خواهد شد اما حتی افرادی که از زندگی سالمی برخوردارند از خطر سرطان به طور کامل در امان نیستند. برای مثال اگر تمام قوانین رانندگی را رعایت کنید احتمال اینکه تصادف کنید کمتر است ولی باز هم ممکن است که حادثه ای برایتان رخ دهد.
بیشتر افراد به سختی می توانند بیماری سرطان را بپذیرند. تا به حال کسانی را دیده ایم که حتی از آزمایش دادن هم خودداری می کردند؛ چون می ترسیدند که تشخیص دکتر سرطان باشد و با این کار باعث شده اند که تومور رشد کند و سلول های بدخیم در سراسر بدنشان پخش شود و زمانی دست به کار می شوند و برای درمان اقدام می کنند که دیگر دیر شده است. بیماری که می توانست در صورت تشخیص به موقع درمان شود، حالا دیگر قابل درمان نیست!
خلاصه کتاب من یک نجات یافته ام
پی. ویجی آناند ردی، داستان افرادی را روایت می کند که بر سرطان غلبه کرده اند؛ افرادی که با استقامت و امید برای زنده ماندن جنگیدند و هم اکنون مانند سایر انسان ها زندگی می کنند.
درباره نویسنده کتاب من یک نجات یافته ام
دکتر ویجی آناند ردی زاده 20 اکتبر 1959 یک انکولوژیست هندی است که به دلیل فعالیت هایش در زمینه سرطان شناخته شده است. وی مدیر و مشاور ارشد انکولوژیست در بیمارستان سرطان آپولو ، حیدرآباد است. او همچنین رئیس سابق انجمن انكولوژیست های هند و رئیس كالج علوم آنكولوژی است. ردی در شهر حیدرآباد در استان تلانگانا به دنیا آمد. وی فارغ التحصیل رشته پزشکی (MBBS) در دانشکده پزشکی عثمانیه حیدرآباد در سال 1982 است. دوره کارشناسی ارشد خود را نیز از همان موسسه در سال 1992 بدست آورد.
درباره مترجم کتاب من یک نجات یافته ام
هدیه جامعی مترجم جوان ایرانی کتابهایی در زمینه روانشناسی ترجمه و به بازار عرضه کرده است.
ترجمه ها:
انتظارش را نداشتم اثر ریچل هالیس
من یک نجات یافته ام ویجی آناند ردی
فصل بعدی زندگی ات را طراحی کن اثر دبی تراویس
101 سوالی که در دهه بیست زندگی باید از خود بپرسید اثر پل انگون
شرمنده نباش دختر اثر ریچل هالیس
خودت باش دختر اثر ریچل هالیس
قسمتی از کتاب من یک نجات یافته ام
آنچه باید بدانى این است که هر درمانى موقت است. درمان فقط مرگ را به تعویق مى اندازد. زمین زیرپایت تو را فرا مى خواند و تو تنها براى مدتى کوتاه مى توانى دعوتش را رد کنى. در نهایت او پیروز مى شود، همانکه همیشه پیروز بوده. یک روز زمین دهان باز مى کند و تمام تو را در خود فرو مى برد؛ بدنت محو و نابود مى شود. افکارت، گذشته ات، آینده ات، روابط و دلبستگى هایت و کسى که گمان مى کنى هستى، همه از هستى محو خواهند شد. (من یک نجات یافته ام – صفحه ۲۲)
بیمارانى هستند که با سرطان مى جنگند و بعد برمى گردند و یک زندگى عادى را از سر مى گیرند. افتخار مى کنم که یکى از آنها هستم. الان آن قدر سلامتم و حالم خوب است که به سختى مى توانم باور کنم روزى مریض بوده ام. گاهى اوقات از خودم مى پرسم آیا واقعا سرطان داشته ام یا همه چیز فقط یک خواب بد بوده؟ (من یک نجات یافته ام – صفحه ۳۱)
من با امیدِ کم آمدم و با اعتقاد به معجزه بیرون رفتم. (من یک نجات یافته ام – صفحه ۳۴)
بهبود یافتن از ذهن شروع مى شود نه از جسم. (من یک نجات یافته ام – صفحه ۳۸)
«چرا من؟ از بین تمام افراد کلاس و تمام افراد مدرسه، چرا من سرطان گرفته بودم؟» مى دانم که تمام بیماران سرطانى حتما این سوال را از خودشان مى پرسند اما من بخاطر سنم احساس مى کردم در مورد من اشتباه شده است. (من یک نجات یافته ام – صفحه ۶۹)
زندگى هر دو حالت را با خودش دارد: مصائب و معجزات، لذت و درد، شکست و پیروزى. تمام این اتفاقات متضاد همه در فرصت کوتاهى که در این زندگى داریم با هم جمع شده اند و تنها کارى که مى توانى بکنى این است که زندگى ات را با تمام این اتفاقاتش مثل یک فیلم تماشا کنى و یا مثل یک کتاب داستان بخوانى. تمام اتفاقات زیبا و زشت، یک به یک آشکار مى شوند و خود را نشان مى دهند. برنامه ریزى هایت را باید با مداد بنویسى نه با خودکار، چون ممکن است بخاطر اتفاقات پیش بینى نشده مجبور به تغییرشان شوى. (من یک نجات یافته ام – صفحه ۷۰)
مى خواهم خالصانه از تمام افراد خواهش کنم تا به محض اینکه متوجه مشکلى غیرعادى در بدنشان شدند به دکتر مراجعه کنند. دوره ى درمان من به طرز غیرقابل باورى دشوار بود و متاسفانه بخشى از این تقصیر خودم بود. من از بدنم غفلت کردم و اولویت را به فیلمى که مشغول کار بر رویش بودم، دادم. این اشتباهى رایج در دنیاى امروز است. کار را در وهله ى اول قرار مى دهیم و احتمالا خانواده در جایگاه دوم قرار دارد، در حالى که سلامتى مان در اولویت بندى هایمان جایى ندارد. خواننده ى عزیز! مى خواهم به شما یادآورى کنم مراقب خودتان و مراقب بدنتان باشید. پیشگیرى همیشه بهتر از درمان است. باور کنید، من تجربه اش را دارم. (من یک نجات یافته ام – صفحه ۱۵۶)
ناراحت کننده است که ترس از سرطان آنقدر زیاد است که ما بیماران سرطانى حتى به زنده ماندن فکر هم نمى کنیم. (من یک نجات یافته ام – صفحه ۱۶۶)
بیمارى در نمى زند. مودبانه پشت در نمى ایستد تا شما در را باز کنید، بلکه سرش را پایین مى اندازد و با خشونت وارد مى شود، یقه تان را مى گیرد و شما را به کشور بیمارى مى برد. حالا شما شهروند این کشور محسوب مى شوید، شهروند این جعبه ى مهروموم شده، مطبوع و بزرگ با کف سفیدرنگى که برق مى زند و ملحفه هاى یک دست سفید و افراد سفیدپوشى که در رفت و آمد هستند. هوا پر از مواز ضدعفونى کننده است. چهره هاى آشنایى از فاصلهزى دور قابل تشخیص هستند که سعى دارند به شما اطمینان خاطر بدهند. (من یک نجات یافته ام – صفحه ۱۸۸)
شیمى درمانى دردناک بود. مبارزه با سرطان هرگز آسان نیست؛ چون سرطان یک عفونت و زخم خارج از بدن یا باکترى و ویروس نیست که ریشه کن شود. براى مبارزه با این بیمارى مى بایست علیه بدن خودم و سلول هاى خودم مى جنگیدم. تنها راه نجات خودتخریبى بود. (من یک نجات یافته ام – صفحه ۱۹۱)
فرقى نمى کند به لوله ى تفنگى که به سمتت نشانه رفته نگاه کنى یا مبتلا به سرطان شده باشى، اگر نتوانى به خودت مسلط باشى پیشاپیش مرده اى. (من یک نجات یافته ام – صفحه ۲۱۰)
شناسنامه کتاب من یک نجات یافته ام
- عنوان اصلی: من یک نجات یافته ام
- عنوان فرعی: ۱۰۸ داستان درباره غلبه بر سرطان
- نویسنده: دکتر ویجى آناند ردى
- ترجمه: هدیه جامعى
- انتشارات: کتاب کوله پشتى
- تعداد صفحات: ۴۹۵
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد