درباره کتاب سفرهای گالیور
لموئل گالیور، زاده پدر و مادری شریف در انگلستان است که حرفه جراحی را در پیش گرفته. از او به عنوان پزشک در کشتی بهره می برند و ناخداها او را به سفرهای دریایی می برند. هدف او از سفر با کشتی طبیعتا به دست آوردن ثروت است تا خود و خانواده اش در رفاه زندگی کنند اما همان طور که خود او در کتاب بیان می کند، هدف نهایی او انتقال تجربه است. بدون شک گالیور خودش را یک جهانگرد نمی داند و از اینکه نوشته هایش نیز به این صورت دیده شود در هراس است.لموئل گالیور به عنوان شخصیت اصلی و راوی کتاب، ما را همراه خود به چهار سفر و در نتیجه به چهار مکان مختلف می برد که هرکدام ویژگی های خاص خودشان را دارند. در تمامی سفرها کشتی ای که گالیور سوار بر آن است دچار حادثه می شود و او هر بار که خود را به ساحلی می رساند قدم به دنیایی ناشناخته می گذارد.به یادماندنی ترین و احتمالا شناخته شده ترین سفر او، سفر به سرزمین لیلیپوت ها است. سرزمینی که در آن آدم ها به اندازه شش بند انگشت هستند و گالیور در میان آن ها یک غول و یا به قول خود لیلیپوتی ها «کوه مرد» است. اهالی لیلیپوت در ابتدا گالیور را دشمن دانسته و او را اسیر می کنند اما رفتار خوب گالیور باعث می شود مورد محبت امپراتور قرار بگیرد.مدتی بعد، گالیور دیگر آن غول ترسناک نیست و مردم لیلیپوت و امپراتور از او برای حل مشکلات و جنگ خود با مردمان بلفوسکو تقاضای کمک می کنند. میان مردم لیلیپوت و مردم بلفوسکو جنگ عظیمی در جریان است که منشاء آن موضوعی بسیار عجیب و حتی احمقانه است. علت این جنگ اختلاف بر سر شکستن تخم مرغ از سر کوچک یا بزرگ آن است.گالیور با استفاده از اندام عظیم الجثه خود مانع شروع جنگ می شود و بسیار مورد توجه امپراتور قرار می گیرد اما در ادامه هیچ چیز برای او خوب پیش نمی رود و… .گالیور در سفر بعد، طی یک سری اتفاقات به ساحلی ناشناخته می رسد که معولم می شود سرزمین برابدینگنگ ها است. این بار همه چیز برعکس شده و گالیور موجودی ریز و کوچک اندام است. اهالی برابدینگنگ همگی غول پیکر هستند و کوچک ترین مشکل آن ها برای گالیور بسیار بزرگ است. می توان گفت هرآنچه در این سرزمین اتفاق می افتد برعکس سرزمین لیلیپوت است.در سفر سوم گالیور به سرزمین لاپوتا می رسد که جزیره ای معلق در هوا است و از آنجا سری هم به سرزمین لاگادو می زند که احتمالا کمتر مخاطبی درباره آن چیزی خوانده باشد (به اتفاقات لاگادو اشاره ای نمی کنیم و امیدواریم ترغیب به خواندن کتاب شوید). اهالی این جزیره بسیار اهل علم هستند و در علوم مختلف از جمله نجوم بسیار پیشرفت کرده اند. با این حال مردم لاپوتا به شکلی دیوانه وار تهی مغز هستند و علم و دانش را به مرز جنون رسانده اند. همچنین مردم لاپوتا بسیار نگرانند که مبادا توسط ستاره دنباله دار بعدی نابود شوند.گالیور با استفاده از اندام عظیم الجثه خود مانع شروع جنگ می شود و بسیار مورد توجه امپراتور قرار می گیرد اما در ادامه هیچ چیز برای او خوب پیش نمی رود و… .گالیور در سفر بعد، طی یک سری اتفاقات به ساحلی ناشناخته می رسد که معولم می شود سرزمین برابدینگنگ ها است. این بار همه چیز برعکس شده و گالیور موجودی ریز و کوچک اندام است. اهالی برابدینگنگ همگی غول پیکر هستند و کوچک ترین مشکل آن ها برای گالیور بسیار بزرگ است. می توان گفت هرآنچه در این سرزمین اتفاق می افتد برعکس سرزمین لیلیپوت است.در سفر سوم گالیور به سرزمین لاپوتا می رسد که جزیره ای معلق در هوا است و از آنجا سری هم به سرزمین لاگادو می زند که احتمالا کمتر مخاطبی درباره آن چیزی خوانده باشد (به اتفاقات لاگادو اشاره ای نمی کنیم و امیدواریم ترغیب به خواندن کتاب شوید). اهالی این جزیره بسیار اهل علم هستند و در علوم مختلف از جمله نجوم بسیار پیشرفت کرده اند. با این حال مردم لاپوتا به شکلی دیوانه وار تهی مغز هستند و علم و دانش را به مرز جنون رسانده اند. همچنین مردم لاپوتا بسیار نگرانند که مبادا توسط ستاره دنباله دار بعدی نابود شوند.در نهایت به آخرین سفر گالیور می رسیم که سفری به میان هویهنهنم ها است. ساکنین این سرزمین اسب هایی هستند که ویژگی های بارز یک انسان منطقی را دارند. در این سرزمین یاهوها نیز حضور دارند که ظاهر انسانی دارند اما در مقابل هویهنهنم ها موجوداتی بسیار وحشی می نمایند. این سفر لموئل گالیور را به کل دگرگون می کند. در ادامه بیشتر از اثرات سفر به سرزمین هویهنهنم ها بر روی گالیور صحبت می کنیم.
خلاصه کتاب سفرهای گالیور
رمان سفرهای گالیور شرح سفرهای جذاب و سرگرم کننده ی گالیور، پزشک کشتی به سرزمین های دورافتاده با ساکنین عجیب و غریب است. لی لی پوت ها، بِراب دینگ نَگ ها، لاپوتا و هوئی هِنِم از جمله اهالی این سرزمین ها هستند که با هم تفاوت های زیادی دارند. بعضی کوتوله اند و بعضی هم غول پیکر و هر کدام به زبان خاص خودشان صحبت می کنند. هر سفر با خرابی کشتی در مکانی ناشناخته شروع می شود و با اتفاق های مختلفی که با هم ارتباط علت و معلولی دارند، در نهایت با فرار گالیور از مخمصه پایان می یابد. ماجراجویی طنزآمیز گالیور با کوتوله ها، غول ها و ساکنین دیگر این سرزمین ها خواننده را با آداب و رسوم گوناگون، شباهت ها و تفاوت های دیگری آشنا می کند و علاوه بر سرگرم کردن او، گزارشی از رویارویی فرهنگ های مختلف با هم به خواننده می دهد.
درباره نویسنده کتاب سفرهای گالیور
جاناتان سویفت، زاده ی 30 نوامبر 1667 و درگذشته ی 19 اکتبر 1745، طنزپرداز، مقاله نویس، رساله نویس سیاسی (ابتدا برای حزب ویگز، و بعدا برای حزب توریز)، شاعر، و روحانی آنگلو-ایرلندی بود که سرکشیش کلیسای جامع سن پاتریک دوبلین شد.سویفت به خاطر آثاری همچون سفرهای گالیور، پیشنهاد فروتنانه، یادداشت هایی به استلا، نامه های دریپیر، نبرد کتاب ها، برهانی بر علیه لغو مسیحیت و حکایت وان به یاد آورده می شود. دانشنامه بریتانیکا از او به عنوان برجسته ترین طنزپرداز نثرنویس به زبان انگلیسی یاد می کند. سویفت در ابتدا تمام آثار خود را تحت نام های مستعاری مثل لموئل گالیور، آیزاک بیکرستف، ام بی دریپیر، و یا به صورت گمنام منتشر کرد.سبک نوشتاری طعنه آمیز و خشک او باعث شده که چنین طنزی به عنوان طنز "سویفتی" شناخته شود.جان راسکین منتقد هنری دوره ویکتوریا از جاناتان سویفت به عنوان یکی از سه شخصیتی در تاریخ نام برد که بیشترین تأثیر را روی او داشتند. همچنین جرج اورول از او به عنوان یکی از نویسندگانی یاد کرد که بیش از همه مورد تحسینش بود، با اینکه تقریبا در مورد هر موضوع اخلاقی و سیاسی با او مخالفت داشت.

نگاهی به درون مایه ی کتاب سفرهای گالیور
سفرنامه گالیور یک سفرنامه ی دریانوردی است که ابتدا با عنوان «سفرهایی به برخی ممالک دورافتاده جهان در چهار بخش؛ نوشته ی لموئل گالیور، پزشک سابق و در حال حاضر کاپیتان چند کشتی» در سال 1726 در چهار جلد منتشر شد. کتاب درباره ی سفرهای تخیلی به سرزمین هایی خیالی با موجودات عجیب و غریب است. سویفت در این کتاب با طنز و تمسخر جامعه ی قرن هجده انگلستان را در حوزه های مختلف علمی، سبک زندگی، اقتصادی و سیاسی نقد می کند. بسیاری از شخصیت های ساختگی او نماینده ی افراد مشهور حوزه ی سیاست آن روز انگلستان هستند. نویسندگان با تاثیرپذیری از سویفت، بارها از شخصیت های غیرواقعی فانتزی و حیوانی به عنوان نمادی از فرد یا حزب موردنظرشان در داستان استفاده کردند که مشهورترین آن ها «جورج ارول» خالق کتاب «مزرعه حیوانات» است. نویسنده با استفاده از این تکنیک و ایجاد نوعی طنز، موفق می شود توجه مخاطبانش را جلب کند تا به صورت کنایی وضعیت سیاسی یا فرهنگی مورد نظر را هجو کند.
بررسی شخصیت گالیور
ناخدا لموئل گالیور، شخصیت اصلی و راوی کتاب سفرهای گالیور است که سویفت در طرح خصوصیات او از شخصیت های گوناگونی الهام گرفته است. نام «گالیور» را سویفت خود ساخته و در آن چند اسم مختلف را ترکیب کرده است که معنی آدم کودن و احمق را می دهند. با این حال، شخصیت گالیور ابعاد متمایز دیگری نیز دارد؛ او اهل کتاب خواندن است و به خوبی می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند. قدرت تعامل و ارتباط او در داستان بسیار به کار می آید. او در هر سرزمین جدید با اهالی متفاوت و نژادهای گوناگون ارتباط برقرار می کند و خیلی زود زبان آن ها را یاد می گیرد. گالیور حتی وارد بحث های سیاسی با ساکنین عجیب و غریب می شود که معمولا کودن بودن اکثر آن ها را نشان می دهد.
نگاهی به سفرنامه نویسی
سفرنامه ها از قالب های ادبی پرسابقه در تاریخ ادبیات ملل هستند که اغلب با هدف انتقال تجربه های مختلف مسافرین به خوانندگان به خصوص آن هایی که فرصت سفر و کشف سرزمین هایی عجیب را نداشته اند، نوشته می شوند. سفرنامه ها معمولا ژانری ترکیبی دارند و از خاطره نویسی گرفته تا داستان کوتاه، شعر، یادداشت و طنز تلخ را شامل می شوند. مضمون های سفرنامه ها هم گسترده است که حوزه های تاریخ، جغرافیا، انسان شناسی و علوم اجتماعی از جمله ی آن ها حساب می شوند. خودزندگینامه نویسی، مردم نگاری، طبیعت نگاری و داستان های اسطوره ای و تخیلی نیز جزو ترکیب بندی ژانر سفرنامه نویسی محسوب می شوند. به علت وجود چنین تنوعی در سفرنامه ها می توان گفت سفرنامه بیان گر رابطه ی میان حقیقت و داستان با ارزش ادبی است. همین تنوع باعث شده که شکل ها و فرم های سفرنامه نویسی به دسته های پرشماری تقسیم شود.«اودیسه»، «قصه های کانتربری»، «رابینسون کروزوئه» و «ولگردهای دارما» از نمونه های سفرنامه ی غربی در ژانرهای مختلف هستند. از میان سفرنامه های نویسندگان ایرانی نیز می توان به «خسی در میقات»، «لبخند بی لهجه» و «مارک و پلو» اشاره کرد.
سبک و ساختار داستان سفرهای گالیور
سفرهای گالیور داستانی تخیلی و فانتزی در قالب یک سفرنامه است. هرچه از ثبت عینی حقایق، درج عکس و نقشه دور می شویم و میزان حضور عناصر داستانی را در سفرنامه افزایش می دهیم، در نهایت به شرح سفرهای جعلی می رسیم. این سفرنامه ها با شرح رویدادهای ساختگی که اغلب شگفت آور و مملو از چیزهای عجیب و غریب اند، جزو دسته ی ادبیات شوخ طبعانه قرار می گیرند. حکایت های اغراق آمیز سفرنامه گالیور نیز در این دسته قرار می گیرد.
درباره مترجم کتاب سفرهای گالیور
محمود گودرزی متولد1356 مترجم ایرانی می باشد.در دانشگاه تهران در مقطع لیسانس ادبیات فرانسه خواند و در همان دانشگاه فوق لیسانس مترجمی زبان فرانسه؛ البته پایان نامه ننوشت و ترک تحصیل کرد.وی آثاری را برای نشرهای مروارید، هیرمند، چترنگ، علمی و فرهنگی، دیبایه و اخیراً افق ترجمه کرد است.
قسمتی از کتاب سفرهای گالیور
سعی کردم بلند شوم، اما نمی توانستم جُم بخورم، چون همان طور که برحسب اتفاق به پشت خوابیده بودم، دیدم دست ها و پاهایم در هر سو محکم به زمین بسته شده و موهایم که دراز و ضخیم بود به همان شیوه محکم بسته شده بود. همچنین چند نخ باریک روی بدنم حس کردم، از زیربغل تا ران ها. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۴)
آن ها از این واهمه داشتند که فرار کنم، تغذیه ام بسیار گران تمام شود و قحطی در پی داشته باشد. گاه تصمیم می گرفتند گرسنه نگهم دارند یا دست کم با تیرهای زهرآگین صورت و دست هایم را هدف قرار بدهند تا زود بمیرم، اما دوباره این را در نظر می گرفتند که بوی گند لاشه ای به این بزرگی ممکن است منجر به شیوع نوعی طاعون در پایتخت شود و این آفت چه بسا در سراسر کشور گسترش بیابد. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۳۷)
از آنجا که اندازه ی معمولی بومیان زیر پانزده سانتی متر است، درباره ی حیوانات دیگر و همچنین گیاهان و درختان نیز درست همین تناسب وجود دارد، مثلاً بلندقامت ترین اسب ها و گاوها بین ده تا دوازده سانتی متر قد دارند و گوسفندان کم وبیش چهار سانتی متر. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۶۳)
بی تردید حق با فیلسوفان است که به ما می گویند چیزی بزرگ یا کوچک نیست، مگر در مقام مقایسه. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۹۴)
اشراف زادگان اغلب برای قدرت می جنگند، مردم برای آزادی و پادشاه برای حاکمیت مطلق. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۱۴۹)
وقتی زندگان و مردگان را با هم قیاس کردم بی اختیار تحت تاثیر قرار گرفتم که می دیدم اولادشان چگونه تمام این فضایل بومی را برای ذره ای پول به حراج گذاشته اند، اولادی که با فروش آرای خود و دستکاری انتخابات، هر نوع پلیدی و فسادی را که می توان در دربار آموخت فرا گرفته اند. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۱۴)
پیوسته واژه ی یاهو را تشخیص می دادم که هر کدام بارها آن را تکرار کردند و اگرچه قادر نبودم معنی اش را حدس بزنم، مادامی که آن دو اسب به گفت وشنود مشغول بودند، تلاش کردم این واژه را به زبان خود تمرین کنم و همین که ساکت شدند جسورانه با صدایی بلند یاهو را به زبان آوردم و در عین حال تا جایی که می توانستم شیهه ی اسب ها را تقلید کردم؛ هر دو با شنیدن این کلمه آشکارا حیرت زده شدند. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۴۰)
واژه ی هویهنهنم در زبان آن ها به معنی اسب است و ریشه ی آن یعنی کمال طبیعت. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۴۸)
گفت ما را نوعی حیوان می بیند که برحسب اتفاقی که قادر نبود آن را حدس بزند، بهره ای ناچیز از عقل و منطق برده ایم و از آن استفاده ای نمی کنیم مگر برای کمک به بدترکردن فسادهای ذاتی مان و به دست آوردن فسادهای جدیدی که طبیعت به ما نداده. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۷۴)
من از سلامت کامل جسمانی و آرامش ذهنی بهره می بردم؛ نه خیانت پیشگی یا بی وفایی دوستی را حس کردم و نه آسیب های دشمنی پنهان یا آشکار را. هرگز پیش نیامد که رشوه بدهم، چاپلوسی یا قوادی کنم تا لطف مردی بزرگ یا نوچه اش را به دست بیاورم. نیازی به حفاظ مقابل کلاهبرداری و ستم نداشتم؛ اینجا نه پزشک بود تا بدنم را از بین ببرد و نه وکیل تا ثروتم را بر باد بدهد؛ نه خبرچینی که مراقب گفتار و کردارم باشد یا در ازای دستمزد برایم پاپوش بدوزد. اینجا نه طعنه زن بود، نه ملامتگر، بدگو، جیب بر، راهزن، سارق، وکیل، دلاله، لوده، قمارباز، سیاستمدار، بذله گو، ترش رو، وراج، اهل جدل، متجاوز، قاتل، دزد، هنرمند؛ نه رهبران یا پیروان احزاب و دسته ها؛ نه کسی که از راه اغوا یا الگوسازی مشوق رذیلت باشد؛ نه سیاه چال، تبر، چوبه ی دار، محل شلاق زنی یا قاپوق؛ نه مغازه دار یا کارگر حقه باز، نه غرور، خودپسندی یا تظاهر؛ نه خودنما، قلدر، دائم الخمر، روسپی ولگرد یا سفلیس؛ نه زنان یاوه گو، هوسران و پرخرج، نه فضل فروشان احمق و مغرور؛ نه هم نشینان مزاحم، ازخودراضی، پرخاشگر، پرسروصدا، عربده کش، پوچ، متکبر و دشنام گو؛ نه اراذلی که به لطف رذایلشان از خاک برخاسته باشند یا نجیب زادگانی که به خاطر فضایل خود به خاک نشسته باشند؛ نه لرد، نه ویولن زن، نه قاضی و نه استاد رقص. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۲۹۴)
هویهنهنم هایی که تحت فرمان عقل زندگی می کنند به خصایل نیکویی که دارند نمی نازند، همان طور که من نباید به داشتن هر دو دست و هر دو پایم افتخار کنم، چیزهایی که مایه ی مباهات هیچ انسان عاقلی نیستند، هرچند او بدون آن ها ذلیل و بیچاره می شود. (کتاب سفرهای گالیور – صفحه ۳۱۵)
شناسنامه کتاب سفرهای گالیور
- نویسنده: جاناتان سوییفت
- ترجمه: محمود گودرزی
- انتشارات: برج
- تعداد صفحات: ۳۲۰
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی سفرهای گالیور
- گوینده:بهادر ابراهیمی
- ناشر صوتی:نشر ماه آوا
- مدت:1 ساعت و 30 دقیقه
معرفی کتاب خیابان کاتالین اثر ماگدا سابو










































