معرفی رمان فکر نکن تنهایی اثر الیف شافاک

  چهارشنبه، 12 آبان 1400   زمان مطالعه 5 دقیقه
معرفی رمان فکر نکن تنهایی اثر الیف شافاک
کتاب فکر نکن تنهایی نوشته الیف شافاک است که با ترجمه مینا منازاده منتشر شده است. این کتاب یکی از آخرین کارهای شافاک است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. الیف شافاک در این کتاب به دغدغه‌های ادبی خودش می‌پردازد.

درباره کتاب فکر نکن تنهایی

رمان نویس ها زندگی ها را طرح ریزی می کنند، و کاراکتِرها خلق می کنند. درد رمان نویس، فهم زندگی و شرح دادن چیزهایست که قابل فهم نیست، و نشان دادن چیزهای که دیده نمی شود. گاه در نور شمع رنگ و رو رفته و زرد؛ گاه در نور سفید لامپ فلورسنت و گاه در زیر یک سفیدی که فراتر از حدّ تصوّر است. مسئلهٔ رمان نویس، خود را مداوم به جای انسان های دیگر گذاشتن است، از خود بیرون آمدن و از خود دور شدن است. سرنوشت رمان نویس از نقطهٔ آغاز فرسخ فرسخ آن سوتر پرواز کردن و وارد شدن به سواحل متضادّ و ناپدید شدن است. در اصل بزرگ ترین آزمون رمان نویس موفّقیّت در فراتر رفتن از خود است. این کتاب نگاه الیف شافاک به مقوله نوشتن و نویسندگی است و کمک می کند دغدغه ها ودنیایش را بهتر بشناسید.

خلاصه کتاب فکر نکن تنهایی

«فکر نکن تنهایی» آخرین کتاب الیف شافاک است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. او در این کتاب به موضوع های مختلفی همچون ادبیات، هویت زن، مسائل اجتماعی و زندگی شخصی خود پرداخته است.ساختار کتاب «فکر نکن تنهایی» شبیه به کتاب «شمسپاره» و شامل یادداشت هایی با بن مایه اجتماعی و ادبی است و دغدغه ها و نگاه شافاک به مسائل اجتماعی را منعکس می کند. این یادداشت ها در یک سال اخیر در مطبوعات مختلف خارجی به چاپ رسیده است.

درباره نویسنده کتاب فکر نکن تنهایی

الیف شافاک یا الیف شفق، زاده ی ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ استراسبورگ فرانسه) نویسنده ای ترک تبار است. او از دانشگاه تکنیک اورتا دو غوی آنکارا لیسانس روابط بین الملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی گرفت. او در هنگام تحصیل در دوره ی فوق لیسانس، اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ و در سال ۱۹۹۷ هم رمان دومش را منتشر کرد. پس از اتمام دوره ی دکترا به استانبول آمد و آینه های شهر را نوشت. شافاک در سال های ۲۰۰۴–۲۰۰۳ با درجه استادیاری در دانشگاه میشیگان و بعد در بخش مطالعات خاور نزدیک دانشگاه آریزونا مشغول به کار شد و از ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ نیز ستون نویس روزنامه ی زمان بود.شافاک دو رمان به انگلیسی نوشته است که به خاطر اشاره به نسل کشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرام زاده ی استانبول، از سوی دادگاه های ترکیه به جرم «اهانت به ترک بودن» متهم شد. پرونده ی او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه ی همان سال دوباره گشوده شد و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او هم با همین تعداد سال حبس روبرو شدند. در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ بخاطر کمبود مدرک، پرونده ی او از نو بسته شد.

سایر آثار الیف شافاک، نویسنده ترکیه ای

الیف شافاک، رمان نویس بریتانیایی – ترکیه ای است که به هر دو زبان ترکی و انگلیسی می نویسد، او تا کنون هفده کتاب منتشر کرده است، که یازده از آنها رمان می باشد، از جمله پرفروش ترین آنها: حرامزاده استانبول، ملت عشق (چهل قاعده عشق) و سه دختر حوا است. نوشته های او به پنجاه زبان مختلف ترجمه شده است. هم چنین در سال 2017 توسط Politico به عنوان یکی از دوازده نفری که جهان را به جایی بهتر تبدیل می کنند، انتخاب شد.

از دیگر آثار او می توان به موارد زیر اشاره کرد:

آناتولی ای برای چشم های بد

  • پنهان
  • برزخ
  • صوفی
  • آینه های شهر
  • مَحرم
  • شپش پالاس
  • تقدس نخستین دیوانگی ها
  • پدر و حرام زاده
  • شرافت
  • من و استادم
  • آینه های شهر
  • کتاب شیر سیاه
  • کتاب اسکندر( بعد از عشق)

الیف شافاک

درباره مترجم کتاب فکر نکن تنهایی

صابر حسینی متولد سال 1352، مترجم و شاعر معاصر می باشد.

خواندن کتاب فکر نکن تنهایی را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم

این کتاب را به تمام علاقه مندان به ادبیات پیشنهاد می کنیم.

قسمتی از کتاب فکر نکن تنهایی

رمان نویس ها موجودات عجیبی هستند که تشکیل یافته اند از گوشت و استخوان و هوش و قلبی با احساس؛ آشفتگی ای که در اعماق شان ریشه دوانده، غرور بی حد و مرزی که درونشان را در بر گرفته است. آدم هایی که در جست وجوی چیزی هستند و عاشق نامیرایی اند.

ما خدایان کوچکی هستیم، یعنی روی کاغذ و میان کتاب ها. زندگی را رسم می کنیم، شخصیت ها را خلق می کنیم، خیال می کنیم کار ما همین است. طلبکار هستیم، آن هم خیلی. ته دلمان انتظار داریم از ما تقدیر و تمجید شود. دوست داریم اطرافیان ما شیفته ما شوند؛ با اینکه می دانیم این، توقع بیهوده ای است. فکر می کنیم درست در مرکز هستی قرار گرفته ایم، برای همین چنین توقعی داریم و این انتظارمان هیچ پایانی ندارد. در قدم بعدی فکر می کنیم که مرحله بعدی را پشت سر بگذاریم. اما خبر نداریم خیال نامحدودی که به ما الهام می دهد، در آن واحد برای ما هم زهر محسوب می شود، هم پادزهر. قصه ها، قصه های دیگر را خلق می کنند. هیچ وقت نوشته هایمان نمی تواند قانع مان کند، برای همین همیشه به فکر نوشتن چیزهای دیگر هستیم. با قناعت میانه ای نداریم. برای همین چون زیاد همدیگر را دوست نداریم، چون در آینه همدیگر تنها صورت خود را می بینیم، تنها رمان نویس ها هستند که از ادبیات سودی نمی برند.

برایت با کلمات پیچک ها بافته ام. شب ها که چشم هایت را می بندی، وسط آن لحظه بی همتای خواب و بیداری هستی، وقتی میان جن ها تک و تنها می مانی، آن ها را ببویی و به یاد بیاوری. برایت لباسی از حرف ها بافته ام تا با افتخار بپوشی و هیچ وقت سردت نشود. لباسی از مخمل ضخیم، با نخ هایی طلایی. اولین حرف اسمت را رویش دوختم؛ بی صدا و صمیمانه، بی آن که کسی باخبر شود، درست مثل سوگندی که تنها خداوند آن را می شنود.


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها   
آخرین تصاویر