درباره کتاب جزیره شاتر
«جزیره شاتر » نوشته دنیس لهین ( -۱۹۶۵)، نویسنده و فیلمنامه نویس آمریکایی که برای داستان های جنایی و تخیلی اش مشهور است.فیلمی از این رمان که با طنزی سیاه اتفاقات سیاسی اجتماعی آمریکا در دهه ۱۹۵۰ را روایت می کند، توسط مارتین اسکورسیزی کارگردان مشهور آمریکایی ساخته شده است. در بخشی از این رمان می خوانیم: خوابگاه های پرستارها و مستخدم های بیمارستان چند تا از پنجره های شان را از دست داده بودند و آب به درونشان راه یافته بود. بند ب به طور معجزه آسایی دست نخورده مانده بود و هیچ نشانی از آسیب در آن دیده نمی شد. هرجا را نگاه می کردی، درختی را می دیدی که یا از ریشه درآمده بود و یا شکسته و تنه بدون روکش اش همچون دشنه بیرون زده بود. هوا باز هم سنگین بود، دلگیر و گرفته. باران همچنان نم نم می بارید. سطح ساحل پرشده بود از ماهی های مرده. یک سفره ماهی روی زمین افتاده بود و نفس نفس می زد. باله هایش را تکان می داد و یک چشمش که باد کرده بود با غمی نهفته در ژرفای نگاهش به روی دریا خیره مانده بود.در گوشه محوطه، مک فرسون و یکی از نگهبان ها در حال برگرداندن جیپی بودند که از پهلو به زمین افتاده بود. وقتی موتور جیپ سرانجام بعد از پنجمین استارت روشن شد، مک فرسون و نگهبان با شتاب از دروازه به بیرون راندند. چند لحظه بعد تدی آنها را دید که از پشت ساختمان بیمارستان با شتاب به سوی بند ج می راند.
خلاصه داستان جزیره شاتر
سال 1954 است. مارشال ایالات متحده، تدی دانیلز ، و همکار جدیدش چاک آئول برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یک بیمار به جزیره شاتر ، تیمارستان آشکلیف، که محلی برای نگهداری برای مجرمان جنایی با اختلال روانی است آمده اند. ریچل سولاندو که چندین قتل انجام داده است ، فرار کرده و در جایی از این جزیره دورافتاده و بی ثمر است ، علیرغم اینکه او در سلولی محبوس شده بوده و تحت نظارت مداوم نگهداری می شده است. هنگامی که یک طوفان کشنده ی بی امان به آنها حمله می کند ، این مورد عجیب سایه های تاریک تر و شوم ترش را نشان می دهد - با نشانه هایی از آزمایش های رادیکال ، جراحی های ترسناک و اقدامات کشنده زیر سایه ی جنگ. هیچ کس نمی تواند از جزیره شاتر خوفناک فرار کند زیرا بیمارستان اشکلیف چیزی نیست که به نظر می رسد. اما در عین حال ، تدی هم همان کسی نیست که به نظر می رسد.
در سال 2010کارگردان مطرح آمریکایی مارتین اسکورسیزی اقدام به ساختن فیلمی با همین نام از کتاب جزیره شاتر کرد که بازیگر نقش تدی در آن بازیگر معروف هالیوودی لئوناردو دی کاپریو ،بود. جزیره شاتر توسط نویسنده پرفروش نیویورک تایمز ، دنیس لهین نوشته شده است و یک تریلر روانشناختی جذاب و درگیر کننده است که در آن هیچ چیزی همانی نیست که به نظر می رسد. نیویورک تایمز جزیره شاتر را "به صورت درخشانی اصل" می نامد. شاهکار پر از تعلیق جزیره ی شاتر، خواننده را به دنیای کابوس جنون ، کنترل ذهن و پارانویای جنگ سرد CIA سوق می دهد و برخلاف هر چیزی که قبلا خوانده اید است.
درباره نویسنده کتاب جزیره شاتر
دنیس لهان (انگلیسی: Dennis Lehane؛ زادهٔ ۴ اوت ۱۹۶۵) نویسنده ی داستان های معمایی و جنایی اهل ایالات متحده آمریکا است.
رمان های او همیشه مورد توجه فیلم سازان مطرح هالیوود بوده و تا به امروز نیز چندین فیلم مهم و بزرگ با اقتباس از آثار او ساخته شده اند که خود در برخی از آن ها به عنوان فیلم نامه نویس همکاری داشته است. از معروف ترین فیلم های ساخته شده از آثار او می توان به این ها اشاره کرد: فیلم رودخانه ی مرموز که از روی رمانی به همین نام و در سال ۲۰۰۳ به کارگردانی کلینت ایستوود ساخته شده است و بازیگرانی چون شان پن ، تیم رابینز و کوین بیکن در آن به ایفای نقش پرداخته اند. این فیلم برنده ی دو جایزه ی اسکار و نامزد دریافت چهار جایزه ی اسکار دیگر نیز بوده است. در سال ۲۰۱۰، مارتین اسکورسیزی کارگردان مطرح سینما، فیلمی با نام جزیره ی شاتر از رمانی به همین نام به قلم دنیس لیهان ساخت که لئوناردو دی کاپریو و مارک روفالو نقش های اصلی آن را ایفا کرده اند.
قسمتی از کتاب جزیره شاتر
بیدار شدن از خواب، هرچه باشد، شباهت گریزناپذیری به تولد دوباره دارد. شما بدون هیچ گذشته ای از خواب برمی خیزید، بعد با چند خمیازه و باز و بسته کردن چشم های تان، گذشته تان را از نو جمع می کنید. تکه های پراکنده ی خاطرات تان را بُر می زنید و براساس تقدم و تأخر زمانی مرتب شان می کنید، تا خود را برای رودررویی با زمانِ حال آماده کنید.
«باید بهش فکر کنی. مغز آدم عین ماشین کار می کنه. فرق چندانی نداره. کافیه یه دنده بزنه بیرون یا یکی از پیچ ها شل بشه، تا شروع کنه به ریپ زدن. آدم چه طور می تونه با علم به این موضوع مثل گذشته به زندگی ادامه بده؟!» با دست ضربه ی آرامی به شقیقه اش زد. «همه چیز به اینجا بستگی داره و ما دسترسی یی بهش نداریم و هیچ کنترلی هم روش نداریم، این مغز ماست که ما رو کنترل می کنه. و اگه یه روزی تصمیم بگیره که حالش خوب نباشه و نخواد سرِ کار حاضر بشه…» کمی به جلو خم شد، تدی و چاک توانستند تاندون هایی را که از گردنش بیرون زده بودند ببینند. «خب، دیگه معرکه میشه، ترتیبت داده ست.»
شوخ طبعی از آن گونه تجملاتی به شمار می رفت که تنها به کسانی تعلق داشت که هنوز به پایان خوش و حقانیت بنیادین امور اعتقاد داشتند، به خلوصِ نیت و معصومیت و یک زندگی کامل.
-بر چه اساسی بهش اعتماد داری؟
پاسخ ساده ای برای این پرسش وجود نداشت. چه کسی می داند اعتماد و وفاداری از کجا آغاز می شود و کجا تمام می شود؟ یک لحظه هست و لحظه ی دیگر به طور جبران ناپذیری از دست رفته. تدی در زندگی با مردانی آشنا شده بود که می دانست می تواند در میدان جنگ، زندگی یا مرگش را به دست آن ها بسپارد، ولی بیرون از میدان جنگ حتا حاضر نبود کیف پولش را به دست آن ها بدهد. همین طور مردانی که می توانست کیف پول و حتا خانواده اش را به دست آن ها بسپارد، ولی هرگز حاضر نبود به پشتوانه ی آن ها قدم به صحنه ی کارزار بگذارد و یا وارد مکانی شود که با آن آشنا نیست.
من دیوونه نیستم. البته می دونم اولین چیزی که هر دیوونه ای ادعا می کنه، اینه که دیوونه نیست! موقعیت کافکاواریه، نه؟ اگه تو دیوانه نباشی، ولی روی تو برچسب دیوانگی زده باشن، در این صورت تمام اعتراضات تو برای این که خلافش رو ثابت کنی، تأیید نظر اون ها خواهد بود.
اگه کسانی که در موضع قدرت قرار دارن به دلیلی روی تو برچسب دیوونگی بزنن، در این صورت هر عملی که در جهت رد این ادعا از تو سر بزنه، عملاً در چارچوب رفتار یه دیوونه قرار می گیره. اعتراض عقلانی و منطقی تو به حساب انکار و ناتوانی در پذیرش موقعیتت گذاشته می شه و دلواپسی های موجه و مستدل تو هم به حساب پارانویا. روی غریزه ی زنده موندن هم برچسب سازوکار دفاعی می زنن. در این وضعیت هیچ بُردی وجود نداره. مثل این می مونه که حکم اعدام کسی رو صادر کرده باشن.
دکتر شیهان گفت: «ما وقت زیادی نداریم. سعی کن این موضوع رو درک کنی، همه چیز در رشته ی روان پزشکی در حال دگرگونیه. مدت هاست که ما درگیر یه جنگ تمام عیار هستیم و بدبختانه داریم این جنگ رو می بازیم.»
تدی با حواس پرتی گفت: «جدی؟ منظورت از ما کیه؟»
دکتر کالی گفت: «کسانی که هنوز معتقدن راه نفوذ به ذهن انسان، نه چاقوی جراحیه و نه تجویز دُز بالا از داروهای افسردگی؛ بلکه رودررویی صادقانه با ترس ها و هراس هاییه که حضورشون می تونه ذهن ما رو فلج کنه.»
شناسنامه کتاب جزیره شاتر
نویسنده: دنیس لهین
ترجمه: کوروش سلیم زاده
انتشارات: چشمه
تعداد صفحات: ۴۳۶