معرفی رمان مرگی بسیار آرام اثر سیمون دوبووار

  یکشنبه، 03 مرداد 1400   زمان مطالعه 5 دقیقه
معرفی رمان مرگی بسیار آرام اثر سیمون دوبووار
کتاب مرگی بسیار آرام، شرح حالی نوشته ی سیمون دوبووار است که در قالب رمان نوشته شده و اولین بار در سال 1964 انتشار یافته است. دوبووار در این اثر، آخرین لحظات حضور خود در کنار مادر در حال مرگش را با نثری شاعرانه و زیبا به تصویر کشیده است.

درباره کتاب مرگی بسیار آرام

مرگی بسیار آرام»، رمانی از سیمون دوبووار، نویسنده مطرح فرانسوی است که در سال ۱۹۶۴ چاپ شده است. دوبوور در این کتاب خاطرات و احساسات اعضای خانواده اش را در هفته های پایانی زندگی مادرش بیان کرده است.در پشت جلد کتاب می خوانیم: «اما نه، انسان بدین سبب نمی میرد که به دنیا آمده، زندگی کرده و پیر شده، بلکه به علتی می میرد. دانستن این که مامان به علت سن و سالش به مرگ نزدیک بود، از این غافلگیری دهشتناک نکاست؛ او یک غده سرطانی داشت. سرطان انسداد شریان و نارسایی های ریوی همان قدر سبعانه و پیش بینی ناپذیرند که از کار افتادن موتور هواپیما در سینه آسمان. مادرم در آن انزوای احتضار همه را تشویق به خوش بینی می کرد و بهای به بی نهایت هر لحظه را می دانست. پافشاری بیهوده اش نیز پرده اطمینان بخش ابتذالات روزمره را می درید. هیچ مرگی طبیعی نیست...»

خلاصه کتاب مرگی بسیار آرام

مرگی بسیار آرام کتاب کوچکی است که در آن سیمون دوبووار ایام سخت ابتلای مادرش به سرطان را شرح داده است و از این نظر نوعی خودزندگی نامه محسوب می شود که به صورت داستانی تلخ و دردناک نوشته شده است. دوبووار در جهان فکری متفاوتی با مادرش زندگی می کرد؛ او روشنفکری اگزیستانسیالیست بود و مادرش تحصیلکرده ی یک مدرسه ی دینی کاتولیک. او نقبی هم به دوران جوانی و نوجوانی خود زده و گاه اشاره ای هم به سارتر، دوست و همفکر برجسته اش، کرده و درباره ی رابطه اش با او نوشته است. او در جای جای این کتاب، بی آن که اصول خود را فراموش کند، در تلاش است که اختلاف فکری با مادرش را به کناری بگذارد و وظایف فرزندی را به خوبی به جا آورد. دوبووار در این کتاب هم، مانند آثار داستانی دیگرش، از ادبیات به عنوان ابزارِ بیانِ افکار و ایده هایش بهره برده است.

درباره نویسنده کتاب مرگی بسیار آرام

سیمون دو بووآر، زاده ی 9 ژانویه ی ۱۹۰۸و درگذشته ی ۱۴ آوریل ۱۹۸۶، با نام اصلی سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دوبووار، فیلسوف، نویسنده، فمینیست و اگزیستانسیالیست فرانسوی بود که در پاریس در خانواده ای بورژوا به دنیا آمد.بووار در یک خانواده ی بورژوای کاتولیک به دنیا آمد و پس از گذراندن امتحانات دوره ی لیسانس ریاضیات و فلسفه، به تحصیل ریاضیات در Institut Catholique و زبان و ادبیات در موسسه ی سنت مارین و پس از آن فلسفه در دانشگاه سوربن پرداخت. وی در حلقه ی فلسفی دوستانه گروهی از دانشجویان مدرسه ی اکول نورمال پاریس عضو بود که ژان پل سارتر نیز در آن عضویت داشت ولی خود بووار دانشجوی این مدرسه نبود. با وجود آن که زنان در آن دوره کمتر به تدریس فلسفه می پرداختند، او تصمیم گرفت مدرس فلسفه شود و در آزمونی که به این منظور گذراند، با ژان پل سارتر آشنا شد. بووار و سارتر هر دو در ۱۹۲۹ در این آزمون شرکت کردند، سارتر رتبه ی اول و بووار رتبه ی دوم را کسب کرد. با این وجود، بووار صاحب عنوان جوان ترین پذیرفته شده ی این آزمون تا آن زمان شد.بووآر به عنوان مادر فمینیسم بعد از ۱۹۶۸ شناخته می شود. معروف ترین اثر وی جنس دوم (عنوان اصلی: Le Deuxième Sexe) نام دارد که در سال ۱۹۴۹ نوشته شده است. این کتاب به تفصیل به تجزیه و تحلیل ستمی که در طول تاریخ به جنس زن شده است می پردازد. پس از آن که این کتاب چند سال پس از چاپ فرانسه، به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد، به عنوان مانیفست فمینیسم شناخته شد.سارتر و بووآر رابطه ی عاطفی پیچیده ای داشتند و همواره بر صداقت در روابط عاطفی تأکید داشتند. با وجود تنش های پیاپی و روابط عاطفی متعدد، این دو در تمام عمر دوستانی جداناپذیر باقی ماندند، اما ارتباط آن ها، برخلاف روابط مرسوم جامعه، شامل وفاداری و تک همسری نبود.سیمون دوبووار در ۱۴ آوریل، ۱۹۸۶ در ۷۸ سالگی به خاطر ذات الریه از دنیا رفت. وی در کنار ژان پل سارتر به خاک سپرده شده است.

سیمون دو بووآر

درباره مترجم کتاب مرگی بسیار آرام

ذکاء مترجمی است که اغلب به ترجمه آثار آندره مالرو پرداخته است و ضمن آن گاهگاهی نقدهایی بر آثار داستانی فارسی به رشته تحریر درآورده که در نوع خود آثار تأثیرگذاری به شمار می روند.از جمله مهم ترین آثار این مترجم برجسته می توان آثار زیر را برشمرد:مائده های زمینی، وسوسه غرب، سونوشت بشر، گفتار درباره منشاء عدم مساوات در میان مردم، روان شناسی تجربی، دخمه های واتیکان، فاتحان، ادبیات هند، آئینه اوهام، راه شاهی، و آنده مالرو؛ حماسه سیاسی تمدنها.گفتنی است ذکاء به واسطه قدرت ترجمه اش، از نسل طلایی ترجمه ایران محسوب می شود.

قسمتی از کتاب مرگی بسیار آرام

او علیهِ خود، زندگی کرد. سرشار از شور و شوق بود، اما تمام نیرویش را به کار می بست تا آن را، پَس بزند.

تنها چیزی که تسکینم می دهد این است که، من هم این راه را خواهم رفت، وگرنه چقدر ناعادلانه بود!! بله، این تمرینی هم برای خاکسپاریِ خودمان بود و چه تلخ است تقدیرِ مشترکی، که هرکس باید به تنهایی تجربه اش کند.

وقتی عزیزی می میرد، ما بهای زنده ماندن را با هزار تاسف و حسرت می پردازیم. با مرگ آن عزیز است که یگانگی بی همتایش بر ما مکشوف می شود. او وسعتی پیدا می کند به اندازه ی تمام جهان، جهانی که غیبتش آن را برای او نابود می کند، حال آن که حضورش به آن معنا می بخشید. دائم با خود می گوییم ای کاش لحظه های بیش تری از زندگی مان را به او اختصاص داده بودیم، چه بسا لحظه لحظه ی زندگی مان را. برای تسکین خود می گوییم او هم آدمی بود مثل آدم های دیگر. اما از آن جا که هرگز تمام توان خود را به کار نمی بندیم – حتی همان حداکثر ممکنی را که مصمم بدان هستیم – همیشه دلایلی باقی می ماند که خود را سرزنش کنیم.

چیزی که آن روز، ما را تحت تاثیر قرار داد، توجهش به خوشی های کوچک زندگی بود! انگار در ۷۸ سالگی، تازه معجزه ی زندگی را کشف کرده است.

شناسنامه کتاب مرگی بسیار آرام


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها