درباره کتاب پایان رابطه
احساس نفرتی عجیب، مائوریس بندریکس، شخصیت اصلی کتاب پایان رابطه، را وادار می سازد تا ماجرای رابطه ی پر فراز و نشیبش با سارا مایلز را به روی کاغذ بیاورد. اکنون و پس از گذشت یک سال از مرگ سارا، بندریکس سعی می کند تا از طریق بررسی چگونگی تبدیل عشقی آتشین به احساسی عجیب میان عشق و نفرت، از شر این احساس عذاب آور رها شود. در ابتدا، او فکر می کند که از سارا و همسرش، هنری، متنفر است؛ اما با عمیق تر شدن بر روی احساس خود، تقصیر را به گردن خدا می اندازد چرا که اعتقاد دارد اوست که زندگی اش را نابود کرده است. اما بندریکس درنهایت، به شکلی منحصر به فرد وجود خدا را در زندگی اش احساس می کند. ویلیام فاکنر در مورد کتاب پایان رابطه که برای اولین بار در سال 1951 چاپ شد، می گوید: «این کتاب، یکی از بهترین، واقعی ترین و تکان دهنده ترین رمان های این عصر است.»
خلاصه داستان پایان رابطه
گراهام گرین در کتاب پایان رابطه داستان عشقی پرشوری را روایت می کند. دنیایی که نویسنده در این کتاب خلق کرده بسیار به دنیای واقعی شباهت دارد، دنیایی آکنده از کانون های شر اخلاقی درست همانند دنیای واقعی آکنده از بوی گند. در رمان پایان رابطه که رمانی کاتولیک به شمار می رود، دین بخشی از قلمرو تاریک داستان است. ظاهر کتاب پایان رابطه دربردارنده داستانی با موضوع خیانت و رابطه ای ممنوع است، اما گراهام گرین در بطن این داستان به دنبال بیان مفاهیمی همچون عشق، نفرت، خدا و ایمان است. تا به حال با اقتباس از کتاب پایان رابطه ۲ فیلم سینمایی در سال های ۱۹۵۱و ۱۹۹۹ ساخته شده است.
احساس نفرتی عجیب، مائوریس بندریکس، شخصیت اصلی کتاب پایان رابطه، را وادار می سازد تا ماجرای رابطه ی پر فراز و نشیبش با سارا مایلز را به روی کاغذ بیاورد. اکنون و پس از گذشت یک سال از مرگ سارا، بندریکس سعی می کند تا از طریق بررسی چگونگی تبدیل عشقی آتشین به احساسی عجیب میان عشق و نفرت، از شر این احساس عذاب آور رها شود. در ابتدا، او فکر می کند که از سارا و همسرش، هنری، متنفر است؛ اما با عمیق تر شدن بر روی احساس خود، تقصیر را به گردن خدا می اندازد چرا که اعتقاد دارد اوست که زندگی اش را نابود کرده است. اما بندریکس درنهایت، به شکلی منحصر به فرد وجود خدا را در زندگی اش احساس می کند. ویلیام فاکنر در مورد کتاب پایان رابطه که برای اولین بار در سال 1951 چاپ شد، می گوید: «این کتاب، یکی از بهترین، واقعی ترین و تکان دهنده ترین رمان های این عصر است.»
درباره نویسنده کتاب پایان رابطه
هنری گراهام گرین (زاده ی ۲ اکتبر ۱۹۰۴، درگذشته ی ۳ آوریل ۱۹۹۱) رمان نویس، نمایشنامه نویس، منتقد ادبی و سینمایی و نویسنده ی پرکار داستان های کوتاه انگلیسی بود.او در طول عمر طولانیش در غالب معرکه های سیاسی و انقلابی گوشه و کنار جهان حاضر و ناظر بود و ماجراهای داستان هایش عمدتا در متن همین وقایع قرن بیستم می گذرد، آثاری که ابهامات انسان نوین در این دنیای ناآرام را نشان می دهد.محصول کمابیش هفتاد سال قلم زدن او ۶۴ کتاب است: از جمله ۲۸ رمان، ۴ زندگینامه ی خود نوشت، ۳ سفرنامه، ۴ مجموعه داستان کوتاه، ۴ کتاب کودک، ۸ نمایشنامه و ۵ فیلمنامه.
قسمتی از کتاب پایان رابطه
آدم در جوانی عاداتی در کار پیدا می کند که یقین دارد یک عمر خواهد پایید و در برابر هر فاجعه ای تاب خواهد آورد.
حسادت همیشه با آرزو همراه است، یا من همیشه این طور عقیده داشته ام. نویسندگان عهد عتیق دوست داشتند عبارت «خدای حسود» را به کار ببرند و چه بسا این شیوه زمخت و غیرمستقیم آنها در بیان ایمان به عشق خداوند به انسان بود. اما به گمان من آرزو انواع مختلف دارد. آرزوی من اکنون به نفرت نزدیک تر بود.
احساس بدبختی را بسیار آسان تر از احساس خوشبختی می توان بیان کرد. به نظر می رسد که به وقت درماندگی از وجود خویش آگاه می شویم، هر چند ممکن است این آگاهی شکل خودپسندی نفرت انگیز به خود گیرد. این درد من خاص من است، این عصب که درهم کشیده می شود به من تعلق دارد نه به هیچ کس دیگر. اما خوشبختی ما را نابود می کند: هویت مان را گم می کنیم. قدیسان برای توصیف تصورشان از خدا عبارت عشق انسانی را به کار برده اند و از این رو به گمانم ما نیز می توانیم اصطلاحات دعا، مراقبه و تأمل را برای توصیف شدت عشقی که به یک زن احساس می کنیم به کار بریم. ما نیز خاطره و عقل و هوش خود را وا می نهیم و ما نیز دچار حرمان، شب تاریکی، می شویم و گاه به پاداش آن نوعی آرامش نصیب مان می گردد.
عشق فقط به این دلیل که ما همدیگر را نمی بینیم به پایان نمی رسد.
گاه از تلاش برای مجاب کردن او به اینکه دوستش دارم و تا ابد دوستش خواهم داشت سخت خسته می شدم. مثل یک وکیل مدافع دست روی کلمات من می گذارد و تحریفشان می کند. می دانم از آن بیابانی می هراسد که اگر عشق مان به پایان می رسید ما را فرا می گرفت، ولی نمی تواند بفهمد که من نیز دقیقا همین طور احساس می کنم. آنچه او به صدای بلند می گوید من در دلم به خودم می گویم و اینجا می نویسمش – آدم در بیابان چه چیز را می تواند بنا کند؟ گاه پس از یک روز که بارها و بارها هم صحبت شده ایم از خود می پرسم آیا ممکن نیست به پایان رابطه برسیم، و می دانم که او نیز همین را از خود می پرسد و از آن نقطه که بیابان آغاز می شود هراسان است. اگر یکدیگر را از دست بدهیم در بیابان چه کنیم؟ آدم پس از آن چگونه به زندگی ادامه می دهد؟
اگر دو نفر همدیگر را دوست داشته باشند در کنار هم می مانند؛ این یک فرمول ریاضی است که تجربه انسان آن را آزموده و به اثبات رسانده است.
می گویند نجوایی که به هنگام خواب کودکان در گوش آنها زمزمه می کنید بر آنها تاثیر می گذارد، و من در گوش سارا نجوا کردم، نه به صدای بلند که بیدارش کند، و امیدوار بودم که کلمات چون افسونی در ذهن ناخودآگاهش فرو رود. به نجوا گفتم: دوستت دارم، سارا. هرگز کسی تو را به اندازه من دوست نداشته است. ما خوشبخت خواهیم شد. هنری به دل نخواهد گرفت فقط غرورش جریحه دار می شود که آن هم با گذشت زمان التیام می یابد.
شناسنامه کتاب پایان رابطه
نویسنده: گراهام گرین
مترجم: احمد علیقلیان
ناشر: نو
تعداد صفحات: 248