درباره کتاب رگتایم
رمان رگتایم که در سال 1975 منتشر شده است، مفهوم و معنی چگونگی یک رمان را در اذهان تغییر داد. رمان رگتایم، مانند پرده ای نقش دار، حال و هوای آمریکا در زمان بین عوض شدن سده و جنگ جهانی اول را به تصویر می کشد. داستان در سال 1906، در خانه ی خانواده ای ثروتمند در نیوروچل در نیویورک آغاز می شود. در یک بعد از ظهر دلگیر یکشنبه، هنرمند مشهور هری هودینی، ماشینش را به دیرک خطوط تلفن در نزدیکی خانه ی این خانواده می زند. به شکلی جادویی، مرز بین اتفاقات تاریخی و فانتزی و شخصیت های واقعی و خیالی از بین می رود. هنری فورد، اما گولدمن، جی پی مورگان، زیگموند فروید و امیلیانو زاپاتا شخصیت های در رفت و آمد به داستان هستند و با خانواده ی مذکور و دیگر شخصیت های خیالی خلق شده توسط دکتروف، مانند دستفروشی مهاجر و یک نوازنده ی موسیقی ضربی که پافشاری اش بر عدالت او را به خشونتی انقلابی می کشاند ارتباط برقرار می کنند.
خلاصه کتاب رگتایم
جامعه آمریکای آن زمان – ۱۹۰۰ – به غیر از مردم اصلی اش به دو بخش تقسیم می شد: مهاجران و سیاهان. تاته و کولهاوس شخصیت های رمان رگتایم، نماینده ای از همان قشرها هستند؛ دو شخصیت مهمِ پویایِ داستان که روایت مهاجرت به سرزمین رویاها را از دید آنها می بینیم و می شنویم.در این رمان شخصیت اصلی، برجسته و محوری آنچنان که در رمان های دیگر مشهود است دیده نمی شود. شخصیت ها و گره های شان در کنار هم و با هم شکل می گیرند و به پیش می روند.در کتاب اول ایولین و ماجراهایش رکن اصلی حوادث کتاب محسوب می شود. امادر بخش دوم شخصیت کولهاوس واکر پسر و ماجرای درگیری اش، چشمگیر شده و تعلیق داستانی را به خود اختصاص می دهد. شاید بتوان گفت چون قسمت اعظم کتاب به کولهاوس واکر اختصاص یافته و در انتها با تحول شخصیتی، اتفاقات دیگری برای او می افتد، بتوان گفت شخصیت اصلی کولهاوس واکر است.شخصیت های رگتایم خیالی هستند اما چند شخصیت واقعی تاریخی از جمله «هری هودینی» شعبده باز تردست، «اما گلدمن» زن انقلابی و خطیب مبارز، «هنری فورد» سازنده اتومبیل های ارزان قیمت، «زیگموند فروید» روان شناس، «رابرت پیری» کاشف قطب شمال، و چند تن دیگر نیز وجود دارد. دلمشغولی ها و مسوولیت های دهه های بعد مثل تکنولوژی، نژاد و قدرت در زندگی شخصیت های کتاب تاثیر می گذارند و خواننده در خلال این ماجراها که به شکلی طنز آمیز بیان می شوند، احساس نشاط می کند تا زمانی که تراژدی واقعی رفته رفته رخ می دهد.بازی بین تاریخ و تخیل – که دکتروف آن را خوب بلد است – همه لطف رمان است؛ اینکه چطور این دو با هم یکی می شوند، گاهی از هم دور می شوند، گاهی همدیگر را نقض می کنند و گاهی به هم تبدیل می شوند.
درباره نویسنده کتاب رگتایم
ادگار لورنس دکتروف در ۶ ژانویه ی ۱۹۳۱ در برانکس نیویورک به دنیا آمد. مادرش «رز» و پدرش «دیوید ریچارد» نسل دوم مهاجران یهودی روس بودند. آنها بر اساس نام ادگار آلن پو، نام پسرشان را ادگار گذاشتند. دکتروف به کالج کنیون در اوهایو رفت و فلسفه خواند. پس از آن به نیروی زمینی ایالات متحده ی آمریکا پیوست و به عنوان سرجوخه در سال های ۱۹۴۴–۱۹۴۵ در آلمان تحت اشغال متفقین خدمت کرد.پس از بازگشت از جنگ به نیویورک در یک شرکت فیلم سازی به عنوان خواننده و ارزیاب فیلم نامه مشغول به کار شد و به علت این که بیشتر فیلم نامه های وسترن می خواند، تحت تأثیر فضا و شخصیت های وسترن، اولین رمان خود را با عنوان به عصر سختی ها خوش آمدید در سال ۱۹۶۰ منتشر کرد. پس از کارهای ویراستاری و انتشاراتی، دکتروف در سال ۱۹۶۹ ترجیح داد که نویسنده ی تمام وقت باشد و بنابراین تمام توجه خود را به نوشتن معطوف کرد و به عنوان نویسنده ی مقیم به دانشگاه کالیفرنیا، ارواین رفت و در سال ۱۹۷۱ رمان کتاب دانیل را تکمیل کرد. او در این رمان به ماجراجویی های هسته ای آمریکا و پیامدهای آزمایش انفجار هسته ای می پردازد. دکتروف رمان بعدی اش را که اکنون مشهورترین اثر اوست، در سال ۱۹۷۵ با عنوان رگتایم روانه ی بازار کرد. این رمان بعدتر در فهرست صد رمان برتر به انتخاب کتابخانه ی مدرن قرار گرفت.دکتروف در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۵ بر اثر عوارض ناشی از سرطان ریه در منهتن نیویورک درگذشت. وی سیگاری قهاری بود.

درباره مترجم کتاب رگتایم
نجف دریابندری مترجم و نویسنده ی معاصر ایرانی است. نجف دریابندری فرزند ناخدا خلف ظلم آبادی در ۱ شهریور ۱۳۰۸ در آبادان متولد شد. دوره ابتدایی را در مدرسه ۱۷ دی گذراند و وارد دبیرستان رازی شد. وی حدود سال سوم دبیرستان تحصیل را رها کرد و به دنبال کار رفت. حضور انگلیسی ها در تأسیسات نفتی شهر آبادان و تردد آنان در سطح شهر کاربرد آن زبان وی را به یادگیری زبان انگلیسی علاقه مند ساخت و به طور خودآموز به فراگیری این زبان پرداخت.در سال1332 اولین اثر خود را که ترجمه کتاب معروف وداع با اسلحه، نوشته ارنست همینگوی بود، برای چاپ به تهران فرستاد. همزمان با چاپ این کتاب در سال 1333، به دلیل فعالیت های سیاسی در آبادان به زندان افتاد و بعد از یک سال به زندان تهران منتقل شد. در زندان به مسائل فلسفه علاقه مند شد و در مدت حبس، کتاب تاریخ فلسفه غرب اثر برتراند راسل را ترجمه کرد که بعدها توسط انتشارات سخن به چاپ رسید. وی بعد از تحمل چهار سال حبس، در سال 1337 از زندان آزاد شد و به کارهای مختلفی روی آورد. در نهایت به عنوان سردبیر(ادیتور) در انتشارات فرانکلین مشغول به کار شد. در آنجا به ترجمه آثار ادبی رمان نویسان و نمایشنامه نویسان معروف آمریکایی پرداخت و کتاب هایی همچون پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی و هاکلبری فین اثر مارک توین را ترجمه کرد.دریابندری مدت ۱۷ سال با موسسه فرانکلین همکاری کرد و در حدود سال ۱۳۵۴ همکاری خود را با این موسسه قطع کرد. پس از آن برای ترجمه متون فیلم های خارجی با سازمان رادیو تلویزیون ملی قرارداد بست. پس از انقلاب از این کار نیز کناره گرفت و به طور جدی به ترجمه و تألیف پرداخت. از جمله آثار وی می توان به ترجمه کتاب های یک گل سرخ برای امیلی و گور به گور نوشته ویلیام فاکنر، رگتایم و بیلی باتگیت اثر دکتروف، معنی هنر از آیزیا برلین و پیامبر و دیوانه نوشته جبران خلیل جبران اشاره کرد. وی همچنین در سال های اخیر کتاب مستطاب آشپزی را به رشته تحریر درآورده است. از وی همچنین نقدهای مختلفی در مجلات و نشریات به چاپ رسیده است.آقای دریابندری به مناسبت ترجمه آثار ادبی آمریکایی موفق به دریافت جایزه تورنتون وایلدر از دانشگاه کلمبیا گردیده است. وی همچنین همسر مرحومه فهیمه راستکار، بازیگر و دوبلور باسابقه تلویزیون، سینما و تئاتر است.
قسمتی از کتاب رگتایم
در بعضی قلب ها عشق نوعی زخم است، نوعی ضعف جسمانی است، مثل نرمی استخوان، مثل ریه های مئوف.
کسانی که با خون و اشک بهای زندگی معنوی خود را پرداخته اند، ازدواج را به عنوان یک امر تحمیلی، به عنوان، یک مسخره ی سطحی و تو خالی نفی می کنند.
فقط شعله ی آزادی است که تلاش می کند تا فضای تاریک و کریه زندگی روی این زمین را روشن کند.
حقیقت این است که زنان حق ندارند رای بدهند، حق ندارند آن کسی را که دل شان می خواهد دوست بدارند، حق ندارند ذهن و روح خودشان را پرورش بدهند، حق ندارند زندگی خود را صرف امور معنوی کنند: رفقا، حق ندارند! چرا؟ آیا نبوغ ما فقط در زهدان ماست؟ آیا ما نمی توانیم کتاب بنویسیم؟ نمی توانیم علم و دانش بیافرینیم؟ نمی توانیم موسیقی بنوازیم؟ نمی توانیم دستگاه های فلسفی بسازیم؟ نمی توانیم در بهبود بشریت دخالت داشته باشیم؟ آیا سرنوشت ما همیشه باید به امور جسمانی ختم بشود؟
بعد شروع کرد به بررسی کردن خودش در آیینه، انگار منتظر بود که جلو چشم خودش تغییری در او روی دهد. نمی توانست ببیند که قدش حتی از چند ماه پیش اش بلندتر شده است، یا رنگ مویش دارد تیره می شود. مادر دریافته بود که پسرک می دانست که دارد مرد می شود.
پیر مرد خیلی لاغر بود و قوزش درآمده بود و بوی کپک می داد. شاید به این علت که لباس کم داشت و نه لباس می خرید و نه چیز تازه ای قبول می کرد. همچنین، از چشم هایش مدام آب می چکید. اما توی اتاق پذیرایی می نشست و برای پسرک داستان های اووید را نقل می کرد. این داستان های آدم هایی بودند که مبدل به جانور یا درخت یا مجسمه می شدند. داستان های تغییر شکل دادن بودند. زن ها به گل آفتاب گردان، عنکبوت، شب پره، پرنده مبدل می شدند، مردها به مار، خوک، سنگ، یا فقط باد هوا. پسرک نمی دانست که دارد به آثار اووید گوش می دهد، و اگر هم می دانست اهمیتی نداشت. داستان های پدر به او می گفت که اشکال زندگی تغییرپذیر است و هر چیزی در این دنیا به راحتی می تواند چیز دیگری بشود. پدربزرگ همین جور که حرف می زد بدون این که خودش بداند زبان اش مبدل به زبان لاتینی می شد، انگار حالا چهل سال پیش است و او دارد سر یکی از کلاس هایش کتاب می خواند. معلوم می شد هیچ چیزی از قاعده تغییرپذیری مصون نیست، حتی زبان آمیزاد.
شناسنامه کتاب رگتایم
- نویسنده: ای. ال. دکتروف
- ترجمه: نجف دریابندری
- انتشارات: خوارزمی
- تعداد صفحات: ۲۸۰
- نسخه صوتی: دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
معرفی رمان شغل پدر اثر سُرژ شالاندون










































