درباره کتاب سفر به انتهای شب
خشم و انزجار لویی فردینان سلین از موضوعی که خودش، آن را حماقت و دورویی جامعه می نامد، تقریبا در تمامی صفحات رمان سفر به انتهای شب به چشم می خورد. این رمان که از شیوه ی روایی رک و البته محاوره ای و ملموس بهره می برد، سمفونی ادبی ای است از خشونت، بی رحمی و پوچ گرایی. این کتاب در زمان انتشار در سال 1932، اغلب منتقدان را شوکه کرد و خیلی زود به موفقیت های بزرگی در سراسر اروپا و آمریکا به دست آورد. کتاب، سفرهای ضد قهرمان داستان، خرده بورژوایی به نام باردامو، را از خرابه های به جا مانده از جنگ جهانی اول به جنگلی در آفریقا، نیویورک و دیترویت را روایت می کند و سرانجام زندگی این شخص را به عنوان دکتری شکست خورده در پاریس به تصویر می کشد. سفر به انتهای شب، مخاطبین را وارد دنیایی بی رحم و شوکه کننده می کند و پایان عجیب و پیش بینی ناپذیر آن تا مدت ها در ذهن خوانندگان این اثر باقی خواهد ماند.
در قسمتی از متن کتاب می خوانیم:
در مورد سرهنگ باید بگویم که ازش بدم نمی آمد. با وجود این او هم مرده بود. اول دیگر نمی دیدمش. از روی پشته پایین افتاده بود، انفجار او را به پهلو انداخته و بغل سوارکار پرت کرده بود. حالا برای همیشه بغل هم افتاده بودند، اما سوارکار دیگر سر نداشت، فقط یک سوراخ بالای گردنش بود و خون غلغل زنان از وسط سوراخ می جوشید، درست مثل مربای توی دیگ. شکم سرهنگ باز شده بود و قیافه اش بدجوری تو هم رفته بود. حتما وقتی گلوله بهش خورده بود، دردش گرفته بود .به درک! اگر با همان گلوله های اول از اینجا (میدان جنگ) رفته بود، این بلا سرش نمی آمد.
فردینان باردامو – شخصیت اصلی کتاب – میگه:
مرضم این است که از همه جا فرار کنم!
او مرد بی وطنی است، بی ریشه و پابند، بی قید. جنگ را ترک می کند و به آفریقا می رود تا بختش را بیازماید. وقتی از گرمای آنجا و امراض آفریقا به تنگ میاد، راهی سرزمین تجدد و تمدن، آمریکا می شود و در نهایت به وطنش یعنی فرانسه برمیگردد.
خلاصه کتاب سفر به انتهای شب
این رمان در مورد ضد قهرمان سلین، فردینان باردامو است که صداقت و رو راست بودن او بسیار به چشم می خورد.فردینان مثل خیلی از ماها دچار خودسانسوری نیست که هیچ، حتی تمام مکنونات ذهنی و قلبیش را بی ترس و واهمه فریاد می زند. ترسش را، نفرتش را، بیزاریش را و تقریبا هر احساسی که داشته باشد را فریاد می زند. فردینان ترسی از ابراز وجود ندارد.
درباره نویسنده کتاب سفر به انتهای شب
لویی فردینان سلین، با نام واقعی لویی فردینان آگوست دستوشه، زاده ی 27 می 1894 و درگذشته ی 1 جولای 1961، رمان نویس، رساله نویس و پزشک فرانسوی بود.لویی در شهر پاریس و در خانواده ای فقیر بزرگ شد. او پس از گذراندن دوران تحصیل خود که شامل سفرهایی به آلمان و انگلیس نیز بود، شغل های گوناگونی را امتحان کرد و دو سال مانده به شروع جنگ جهانی اول، به نیروهای ارتش فرانسه پیوست. سلین در زمان خدمت در جبهه ای غربی جنگ، آسیب های جدی زیادی دید که تا آخر عمر همراه او بودند اما در همین دوران، موفق به کسب مدال شجاعت نیز شد. او پس از پایان دوران خدمت در ارتش، به تحصیل در رشته ی پزشکی مشغول شد و به آمریکا مهاجرت کرد. سلین پس از بازگشت به فرانسه، به مداوای مردم فقیر پاریس پرداخت و از تجربیات این افراد، بسیار در نوشته ها و رمان های خود استفاده کرد.
درباره مترجم کتاب سفر به انتهای شب
فرهاد غبرایی متولد سال ۱۳۲۸، یازدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۳ درگذشت. او ترجمه ی آثاری را از زبان های فرانسوی، ایتالیایی و انگلیسی در کارنامه اش برجای گذاشته است، که از آن جمله به «در نهایت شب» فردیناند سلین، «شکست» و «آسوموآر» از امیل زولا، «زندگی بتهوون» و «کلا برونیون» از رومن رولان و «جزیره» ی روبر مرل می توان اشاره کرد.
قسمتی از کتاب سفر به انتهای شب
وسط این تاریکی که آنقدر غلیظ بود که به نظر می رسید اگر دست ها را یک کم باز کنی دیگر آن ها را نمی بینی، من فقط یک چیزی می دیدم، اما همین یک چیز را با یقین کامل می دیدم؛ که توی این تاریکی وسوسه ی آدمکشی به شکل بی حساب و بی انتهایی پنهان شده.
یک ساعت، توی دنیایی که همه چیزش به کشت و کشتار ختم می شود، برای خودش چیزی است.
غم عالم به انواع مختلف سر آدمیزاد فرود می آید، اما همیشه ترتیبی برای این فرود آمدن می دهد.
برای آنکه دیگران گمان کنند عاقلی، هیچ چیزی لازم نیست غیر از رو، پررو که باشی، کافی است، تقریبا هرکاری برایت آزاد است، هر کاری. برای خودت اکثریتی داری و اکثریتت برایت تعیین می کند چه چیزی دیوانگی است و چه چیزی نیست.
اسب ها خیلی خوشبختند، چون اگرچه آن ها هم مثل ما جنگ را تحمل می کنند، اما لااقل کسی از آن ها نمی خواهد ثبت نام کنند و یا وانمود کنند که به کارشان ایمان دارند. اسب های بیچاره ولی آزاد! افسوس که شور. و اشتیاق کثافت فقط برای ماست!
آدم به سرعت پیر می شود، آنهم بدون اینکه بازگشتی در کار باشد. وقتی بدون اراده به بدبختی ات عادت کردی و حتی دوستش داشتی، آنوقت متوجه قضیه می شوی. طبیعت از تو قوی تر است. تو را در قالبی امتحان می کند و آنوقت دیگر نمی توانی از آن بیرون بیایی . نقشت و سرنوشتت را بدون اینکه بفهمی کم کمک جدی می گیری و بعد وقتی سر برمیگردانی، می بینی که دیگر برای تغییر وقتی نیست. سر تا پا دلشوره شده ای و برای همیشه به همین شکل ثابت مانده ای.
اگر دوست داشتن محلی از اعراب داشته باشد، دوست داشتن بچه ها نسبت به آدم های بزرگ بی خطرتر است. همیشه لااقل این بهانه را داری که این ها شاید بعدها از خودمان شریف تر بشوند. ولی، از کجا معلوم؟
بهتر است خیال برت ندارد، آدم ها چیزی برای گفتن ندارند. واقعیت این است که هرکس فقط از، دردهای شخصی خودش با دیگری حرف می زند. هر کس برای خودش و دنیا برای همه.
عشق که به میدان می آید ، هرکدام از طرفین سعی می کنند دردشان را روی دوش دیگری بیندازند، ولی هرکاری که بکنند، بی نتیجه است و دردهاشان را دست نخورده نگه می دارند. دوباره از سر می گیرند، بازهم سعی می کنند جایی برایش پیدا کنند.
لحظه هایی هست که تنهای تنها می شوی و به آخر هرچیزی که ممکن است برایت اتفاق بیفتد میرسی. این آخر دنیاست. خود غصه. غصه ی تو دیگر جوابگویت نیست و باید به عقب برگردی، وسط آدم ها، هرکه میخواهد باشد. در این جور لحظه ها به خودت سخت نمی گیری، چون حتی به خاطر اشک ریختن هم باید به آغاز هرچیز برگردی، به جایی که همه ی دیگران هستند.
شناسنامه کتاب سفر به انتهای شب
- نویسنده: لوئی فردینان سلین
- ترجمه: فرهاد غبرائی
- تعداد صفحات: ۵۳۴
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی سفر به انتهای شب
- گوینده: پویان مقدم
- مدت: ۲۷۳ دقیقه